بحث روایات به طور عموم و روایات تفسیری به طور خاص بسیار مورد توجه مستشرقین در دوران جدید قرار گرفته است. آنها با نقدهای مختلف ادبی و متنی به دنبال این هستند که متون روایی ما را مورد تحلیل قرار داده و از این رهگذر به این نتیجه برسند که آنچه به عنوان متون مقدس در دیدگاه مسلمین تلقی میشود قابل اعتماد نیست. حتی جدیداً یکی دو نفر از مستشرقین معروف که آخرین آنها ریپین میباشد به دنبال این هستند که حتی قرآن را به عنوان متن ساخته شده قرن 2 و 3 هجری قرار بدهند و بگویند قرآن، ادبیات قرن اول و معاصر پیامبر نیست. این تلاش ها باعث میشود که نقطه عزیمتی شود تا چه از منظر فقهی و چه قرآن و چه حدیث، یک بازنگریهای دقیقی به متون صورت گیرد تا حد وثاقت و اعتنای لازم به هر متنی تامل شود تا شیوههای بهرهمندی خود را از این متون روایی مشخص کنیم چرا که برخی از متون روایی ما به لحاظ سندی ابهاماتی دارند ولی تعیین این حد ابهام و مقدار استفاده از آنها و نحوه بهرهمندی از متون گذشته، نیازمند پژوهشهایی جدی در این تراث روایی است که هم از منظر رجالی و هم محتوایی در این عرصه باید صورت گیرد.