مناظره سبحانی و اسفندیاری مطرح شد؛
سبحانی: امام حسین(ع) راهبردی چندلایه در عاشورا داشت/ اسفندیاری: نظریه امر به معروف و نهی از منکر و نظریه شهادت هر دو فاقد دلیل و نادرست است
موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم قم شب گذشته، ۱۴ مهرماه شاهد برپایی مناظرهای داغ در مورد هدفشناسی نهضت حسینی(ع) بود؛ مناظرهای که بیش از دو ساعت به طول انجامید و با شرکت استاد محمد اسفندیاری و استاد محمد تقی سبحانی و دبیری حجه الاسلام کاظم تقوی برگزار گردید . سبحانی از اهداف سهگانه امام حسین(ع) یعنی حکومت ، شهادت و اجرای برنامه الهی سخن گفت و ناقد نیز جلوگیری از جنگ را یکی از اهداف مهم امام(ع) برشمرد . این جلسه 293 جلسه علمی موسسه فهیم بود.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، استاد حوزه علمیه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این مناظره علمی با بیان اینکه پنج نظریه در مورد چرایی و هدف قیام امام حسین(ع) وجود دارد گفت: برخی قیام امام(ع) را بر پایه امر به معروف و نهی از منکر میدانند، برخی میگویند امام وظیفه شخصی خود را انجام داده، پارهای میگویند امام برای حکومت و گرفتن خلافت قیام کردند، برخی شهادت را عامل میدانند و برخی نیز معتقدند که برنامهای الهی میان خدا و امام است و هیچ الگوپذیری در این واقعه وجود ندارد.
وی با مسلم دانستن رد نظریه امر به معروف و نهی از منکر به علت اینکه این مسئله یا از طریق شهادت و یا حکومت باید باشد افزود: اسناد تاریخی به سرعت نظریه دوم را هم کنار میزند، زیرا هدف امام(ع) صرفا پرهیز از بیعت و گذشتن از فشار سیاسی نبوده است.
این استاد حوزه با بیان اینکه امکان جمع میان سه نظریه متاخر وجود دارد و عاشورا راهبردهای چندلایه دارد، بیان کرد: امام(ع) با قصد، هدف و راهبردهای معین و هدفهای مشخص وارد این معرکه شدند؛ معتقدم هدف امام(ع) از ابتدا چندلایه بوده و تا روز عاشورا نیز این اهداف دنبال شد؛ البته برخی میخواهند صرفا هدف را حکومت بدانند و شهادت را رد کنند و یا شهادت را هدف میدانند و حکومت را رد میکنند در حالی که این سه رویکرد هم قابلیت جمع دارد و هم شواهد کلامی بر وجود اهداف طولی حکایت دارد.
راهبرد چندلایه امام حسین(ع) در عاشورا
وی با بیان اینکه دو پیش فرض وجود دارد که مانع از روآوردن محققان ما به اهداف چندلایه میشود بیان کرد: اولین پیش فرض این است که از نظر تاریخی و موقعیت اجتماعی، امکان جمع این اهداف نیست؛ یعنی نمیشود کسی قصد حکومت داشته باشد و در عین حال برای شهادت هم هدفگذاری کند و جمع این دو در واقع اجتماعی ممکن نیست. پیش فرض دوم این است که میان کلام و تاریخ تعارض وجود دارد؛ در حالی که امام(ع) برای هر دو مسیر حکومت و یا شهادت برنامهریزی کرده بود.
سبحانی با بیان اینکه میان تاریخ و کلام هیچ تنافی وجود ندارد، به فلسفه حکومت در نزد اهلبیت(ع) پرداخت و تصریح کرد: نظریه نصب در میان متکلمان این گونه تفسیر میشود که اساسا جایی برای پذیرش یا عدم پذیرش مردم وجود ندارد که ما این نظریه را درست نمیدانیم؛ درست است که امامت با نصب الهی است اما در بعد سیاسی تا حضور حاضر و وجود ناصر و رضایت عمومی نباشد امامت سیاسی از نظر خود اهلبیت(ع) و صاحبان ولایت، فعلیت نمییابد و این موضوع بهخوبی از مسئله سقیفه و خطبه شقشقیه قابل فهم است.
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: امامت سیاسی ائمه(ع) در مقام فعلیت با آمادگی نسبی مردم قابلیت تحقق دارد و در غیر این صورت ائمه(ع) و انبیاء اقدام به تشکیل حکومت نمیکنند؛ در مقابل کسانی که میگویند عاشورا سری میان خدا و امام(ع) است باید گفت که فعل و اراده الهی در خارج از واقعیت انسان و جامعه رخ نمیدهد؛ نظریه امر بین الامرین به ما میآموزد خدا در اراده خلق حضور دارد اما جمع میان اراده خدا و خلق است که حرکت تاریخ مسیر خود را تعیین میکند.
این استاد حوزه عنوان کرد: هیچ اشکالی ندارد که بگوئیم امام(ع) علم به آینده دارد و شهادت خود را میداند اما باید برای حکومت اقدام کند؛ براین اساس عاشورا حادثه تاریخی مثالزدنی و نمونه و بینظیر است و در عین حال امکان الگوپذیری از آن وجود دارد.
امکان جمع میان اهداف سهگانه
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: در عاشورا نشانههای تاریخی و کلامی برای وجود هر سه دیدگاه و هدف وجود دارد؛ به لحاظ تاریخی نمیشود منکر شد که امام(ع) در حرکت از مدینه اقدام برای اعاده حکومت نکرده باشد؛ بنده شش محور از گزارشات تاریخی قابل تکیه را احصاء کردهام که نشان میدهد امام(ع) بعد از نامه کوفیان قصد تشکیل حکومت را به عنوان راهبرد اساسی دنبال کرد.
وی تاکید کرد: امام(ع) البته به لحاظ کلامی و تاریخی میدانستند که عاقبت حرکتشان به حکومت منجر نمیشود از جمله دلائل در اثبات این مسئله، هشدارهایی است که برخی افراد از جمله عبدالله بن عباس به امام دادند و به ایشان گفتند که این حرکت عاقبت ندارد و شوم است و امام(ع) هم جز در برخورد با عبدالله بن عباس به هیچ کسی جوابی نداد و به او هم گفت من با نامه کوفیان چه کنم؟ امام(ع) سرنوشت حرکت را میداند و همزمان هم برای تشکیل حکومت برنامه ریختند و هم قدم به قدم برای شهادت برنامه داشتند.
سبحانی با بیان اینکه عاشورا نقطه عطف در اسلام است ادامه داد: از نظر تاریخی این قابل پذیرش است که امام(ع) برنامهای الهی را ادامه میدهند و نگاه به آینده تاریخ دارند و شواهد کلامی و تاریخی هم نشان میدهد که عاشورا برنامه و حرکت خاص الهی برای آینده تاریخ است.
خلط بحث از سوی ارائهدهنده نظریه
در ادامه این مناظره محمد اسفندیاری، محقق و نویسنده چندین اثر در مورد عاشورا و امام حسین(ع) با بیان اینکه قیام امام(ع) چهار مرحله و چهار هدف داشته است بیان کرد: ارائهدهنده بحث گفتند که امام(ع) پنج هدف داشته است و اهداف هم با یکدیگر سازگار هستند؛ به نظر بنده در مطالب ایشان خلظ محل نزاع شده است؛ امام(ع) اهداف درجه یک و درجه دو یعنی استراتژیک و تاکتیک داشتند که در اهداف استراتژیک اختلافی میان حتی اهل سنت و شیعه وجود ندارد ولی اختلاف در اهداف درجه دوم است یعنی آیا هدف امام حکومت یا شهادت و یا هر دو و ... بوده است.
وی افزود: آقای سبحانی میان اهداف درجه اول و دوم خلط کردند؛ امر به معروف و برنامه الهی جزء اهداف درجه اول است و نه دوم، زیرا اگر هدف امام(ع) را به فرض ایشان اگر امر به معروف بگیریم آیا امام با حکومت دنبال امر به معروف و نهی از منکر بود یا با شهادت بنابراین تقسیمبندی ایشان درست نیست.
اسفندیاری با بیان اینکه نظریه ایشان جامع و مانع نیست عنوان کرد: آقای سبحانی یکی از اهداف امام را امر به معروف و نهی از منکر دانست که این اشتباه را مرحوم مطهری بر سر زبانها انداخته است؛ زیرا قیام امام(ع) مناسبتر با بحث جهاد است و نه امر به معروف و نهی از منکر.
۷ اشکال به یک روایت
وی با اشاره به روایت معروف «وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب ...» بیان کرد: هفت اشکال به روایتی که ابن اعصم کوفی در مورد اهداف قیام امام حسین آورده، وارد است؛ اول اینکه روایت سند درستی ندارد، زیرا روش ابن اعصم همین بوده که روایات را در چرخ گوشتی میریخته و برداشت میکرده است؛ مشکل دوم این روایت این است که مستند این حدیث یعنی «الفتوح» غیرمعتبر و ابن اعصم نیز از راویان ضعیف و مردی افسانهپرداز بوده است.
این پژوهشگر افزود: اشکال سوم این روایت این است که از متن یک وصیتنامه بسیار مهم امام(ع) است؛ شان حدیث اقتضاء میکرد که متواترا نقل شود ولی نشده است؛ اشکال دیگر این است که در این حدیث از خلفای راشدین یاد شده که با دیدگاه شیعه در تعارض است؛ اشکال دیگر این است که اصطلاح خلفای راشدین اصطلاحی متاخر است و نه مربوط به آن دوره؛ همچنین اشکال دیگر این است که هدف امام(ع) را خروج علیه حکومت میداند در حالی که هدف امام گریختن و پناه بردن به مکه و خانه کعبه بود، زیرا در مدینه هنوز نامه کوفیان و پیکها نرسیده بود و اشکال هفتم هم این است که محتمل است وصیتنامه مذکور را هواداران مختار جعل کرده باشند تا امامت محمد بن حنفیه را ثابت کنند و او را طبق این وصیتنامه جانشین امام(ع) معرفی کنند.
خروج از نقد
در ادامه بحث، حجتالاسلام والمسلمین سبحانی با غیرمرتبط دانستن مباحث ناقد به کرات تاکید کرد: مطالب بیان شده ناظر به نقد مطالب من نیست، زیرا بنده هم نظریه امر به معروف و نهی از منکر را رد کردم. مدعای بنده این است که سه هدف در مورد قیام را میپذیریم و معتقدم که شواهد تاریخی برای حکومت و شهادت به صورت قوی وجود دارد و نمیتواند از دستور کار امام(ع) خارج شود و دستور الهی نیز از احادیث و سیره امام(ع) استفاده میشود و قابل جمع با آن دو است.
وی افزود: همه نظریهپردازان تلاش کردند تا یک هدف را اثبات و دیگری را نفی کنند ولی بنده تاکید میکنم که هر سه میتواند هدف امام باشد و اگر قرار است نقدی بر مطالب بنده بیان شود باید پاسخ به این پرسش باشد که آیا این سه هدف از قیام امام حسین(ع) یعنی حکومت، شهادت و برنامه الهی قابل جمع با یکدیگر هستند یا خیر؟.
سبحانی ادامه داد: شواهد زیادی وجود دارد که حضرت(ع) از مدینه با نیت حکومت حرکت کردند، با این قید که تحقق اقدام برای حکومت نیاز به حضور حاضر و وجود ناصر دارد که همان نامه کوفیان است؛ مواجهه حضرت(ع) با محمدبن حنفیه از جمله این شواهد است؛ ابن حنفیه به امام(ع) راهکار داد که به شهر دوری بروید و افرادی را به کوفه بفرستید که بیعت برای شما بگیرند؛ بنابراین ابن حنفیه میدانست که هدف امام(ع) حکومت است؛ مسئله دیگر این که امام(ع) به بیعت تن نداد حتما برای هدفی والاتر از وظیفه شخصی. امام(ع) با آشکار کردن عدم بیعت نشان داد که برای اقدام در برابر حکومت آماده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: سه پروژه در دستور کار امام(ع) بود که تشریح شد و عدم بیعت نقطه آغاز حرکت برای حکومت و مرحله بعد شهادت و برنامه الهی است. امام(ع) با وجود درخواست کوفیان از ایشان برای امامت و رهبری باید آن را میپذیرفتند تا به مسئولیت الهی عمل کند، از طرف دیگر امام در عین حال میدانستند که کوفیان قابل اعتماد نیستند لذا برای شهادت هم برنامه داشتند و احتمال آن را میدادند.
وی تاکید کرد: امیرمؤمنان(ع) هم وقتی مردم با ایشان بیعت کردند با اینکه میدانستند عاقبتی ندارد و در خطبه ۹۲ هم به آن اشاره فرمودند که حکومتشان به نتیجه نمیرسد ولی حضور حاضر و وجود ناصر را عامل اصلی پذیرش خلافت میدانند و امام حسین(ع) نیز عین همین کار را کردند.
جلوگیری از جنگ؛ هدف مهم امام
در ادامه مجددا محمد اسنفدیاری با اشاره به طرح برخی سخنان از کتاب «شهید جاوید» مبنی بر اینکه امام(ع) از شهادت خود خبر نداشتند گفت: مؤلف شهید جاوید معتقد است به اینکه تنها هدف امام(ع)، حکومت نبود؛ او معتقد است که امام(ع) چهار هدف داشت؛ بنده هم عرض نکردم که هدف امام(ع) صرفا امتناع از بیعت است بلکه حکومت هم جزو اهداف هست.
اسفندیاری بیان کرد: معاویه به یزید وصیت کرد که کوفیان حسین بن علی(ع) را رها نمیکنند تا او را به حکومت ترغیب کنند؛ ولی چون سابقه سوئی از کوفیان داشتند وقتی از مدینه راه افتادند به مکه رفتند و نه کوفه و نماینده خود مسلم را فرستاد زیرا به کوفیان اعتماد نداشت.
اسنفدیاری با بیان اینکه شما گفتید هدف امام(ع) این سه چیز بود در حالی که بنده میگویم هدف امام(ع) جلوگیری از جنگ بود که در نظریه شما نیست و همین باعث نقص نظریه است، ادامه داد: یکی از اهداف امام(ع) جلوگیری از جنگ بود زیرا امام(ع) وقتی به کربلا رسید هشت بار قصد کرد برگردد؛ سخن امام(ع) با سپاه حر و فرستاده عمرسعد دال بر این مسئله است و حتی قبل از شروع جنگ در عاشورا هم امام(ع) پیشنهاد کردند تا برگردند و حتی شروع به برگشت کردن هم کردند ولی سپاه عمر سعد راه را بر امام(ع) بستند.
اسفندیاری ادامه داد: امام(ع) چند جلسه مذاکره طولانی با عمر سعد داشت و پیشنهاد داد تا بگذارید من به مدینه و یا بلاد دیگری برگردم ولی راه ایشان را سد کردند؛ حتی امام(ع) پیشنهاد کرد که مرا رها کنید تا من خودم با یزید مذاکره کنم.
همچنین در روایت دیگری نقل شده که حضرت زینب(س) در روز تاسوعا به حضرت(ع) گفت: آیا تن به مرگ میدهی؟ امام(ع) فرمود: اگر مرغ را یک شب رها کنند میرود و میخوابد، زینب(س) گفت: آیا چاره را از تو گرفتهاند و به زور میخواهند تو را بکشند؟.
اسفندیاری خطاب به سبحانی تاکید کرد: شما تاریخ را از آخر به اول تحلیل میکنید و میگوئید امام(ع) از ابتدا حوادث آینده را میدانستند در حالی که روایات بر خلاف این مسئله است؛ برخی به امام(ع) بعد از برخورد با سپاه حر گفتند برویم پناهگاهی که در آن اطراف بود ولی امام(ع) گفت هنوز سرنوشت جنگ معلوم نیست؛ بنابراین اینکه میگویند عاقبت جنگ برای امام(ع) معلوم بود که به شهادت میرسند از لحاظ تاریخی درست نیست. امام(ع) اگر میدانستند که به شهادت میرسند این قدر استنصار به حمایت حتی از سوی کسانی مانند زهیز بن قین که عثمانی مذهب بود نمیکرد.
در پایان به هر دو شرکت کننده به سوالات شفاهی حاضران پاسخ گفتند