موسسه فهیم

خلاصه ها

خلاصه ی جلسات

متن جلسه ولادت حضرت زهرا (س)

 در این محفل نورانی حجت الاسلام والمسلمین استاد محمد جواد واعظی استاد سطوح عالی ومدرس خارج کلام اسلامی، حوزه علمیه قم یکی از سخنرانان اصلی جلسه بود که سخنان خود را با عنوان« مناقب فاطمه زهرا (س) از نگاه اهل سنت» آغاز نمود متن کامل صحبت های ایشان را در ادامه می خوانید:




بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِيِّنَا وَ طَبِيبِ نُفُوسِنَا وَ حَبِيبِ إِلَهِ الْعَالَمِينَ أَبِي الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَى مُحَمَّدٍ، وَ عَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمُقَرَّبِينَ.

دقایقی مختصر در محضر سروران مکرم هستم؛ امید است آنچه بیان می‌شود مورد رضایت پروردگار متعال قرار گرفته و در این محفل باصفا که به مناسبت میلاد باسعادت صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) منعقد گردیده، مورد استفاده واقع شود؛ هرچند سخن گفتن در حضور اساتید، مصداق "زیره به کرمان بردن" است. محور بحث بنده، آیاتی است که تلاوت شد.

مقدمتاً معروض می‌دارم، همان‌گونه که مستحضرید و مفسران گران‌قدر نیز اشاره فرموده‌اند، تفسیر قرآن کریم در وهله‌ی نخست دارای دو مرحله است: تفسیر سیاقی و تفسیر نفسی. تفسیر سیاقی بدین معناست که مفهوم یک آیه با توجه به آیات ماقبل و مابعد آن مشخص می‌گردد. در این روش، ابتدا معنای لغوی و مفهومی آیه به ذهن منتقل می‌شود، سپس با شرح آیات پیرامونی، مراد الهی تبیین می‌گردد. البته اینکه آیا دقیقاً مقصود پروردگار همین است یا خیر، بسته به وسع و ظرفیت وجودی ماست، چرا که ما "تدریجی‌الوجود" هستیم و همواره در حال تکامل می‌باشیم. بنابراین، مراحل شامل ترجمه، شرح و تفسیر سیاقی است که با شواهد داخلی و خارجی تکمیل می‌شود.

مرحله دوم، تفسیر نفسی قرآن است که برخی از آن به "تأویل" تعبیر می‌کنند، اما می‌توان آن را همان تفسیر نفسی نامید. در این روش، آیه فارغ از ماقبل و مابعد، به صورت مستقل (مستقل‌النظر) مورد واکاوی قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، در آیه شریفه: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (انبیاء/۷ و نحل/۴۳)، اگر بنا بر تفسیر سیاقی باشد، آیات قبل و بعد در مورد مشرکین و انبیای پیشین است؛ لذا سیاق حکم می‌کند که مراد از "اهل‌الذکر"، علمای اهل کتاب (تورات و انجیل) باشند. یعنی خداوند به مشرکینی که نبوت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه) را انکار می‌کنند، می‌فرماید اگر نشانه‌های پیامبر آخرالزمان را نمی‌دانید، بروید و از علمای یهود و نصارا بپرسید. اما در تفسیر نفسی، طبق روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، مصداق اتمّ "اهل‌الذکر"، ائمه طاهرین هستند. چنانکه امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند اگر شما به علمای یهود مراجعه کنید، آن‌ها شما را به دین خود دعوت می‌کنند نه به پیامبر اسلام؛ لذا ما اهل‌بیت هستیم که هدایتگران حقیقی به سوی رسول‌الله می‌باشیم.

حال با این مقدمه به سراغ آیه شریفه تطهیر می‌رویم:

«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/۳۳).

تفسیر سیاقی این آیه چه می‌گوید؟ آیات قبل خطاب به همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه) است: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى...» (احزاب/۳۳). ظاهر سیاق ممکن است این توهم را ایجاد کند که آیه تطهیر نیز در ادامه خطاب به همسران است. اما نکته ظریف اینجاست که خداوند در صدر آیه دستور می‌دهد در خانه‌ها بمانید، ولی در ذیل آن سخن از طهارت مطلق می‌آورد. اگر همسران پیامبر به مقام عصمت و طهارت باطنی رسیده بودند، حضور یا عدم حضورشان در اجتماع تفاوتی در ایجاد فتنه نداشت؛ زیرا کسی که دارای طهارت باطنی است، چه در خانه باشد و چه در جامعه، از گناه و فتنه مصون است. دستور به "در خانه ماندن" نشان می‌دهد که زمینه لغزش یا ایجاد فتنه وجود دارد (مگر برای اهداف متعالی تعلیم و تعلم).

اما "اهل‌بیت" در بخش دوم آیه، کسانی هستند که به طهارت باطنی (عصمت) نائل شده‌اند. لذا حتی اگر در جامعه حضور یابند، نه تنها مایه فتنه نیستند، بلکه حضورشان مایه رشد، نشاط و طهارت جامعه است. در تفسیر نفسی و با تکیه بر روایات (مانند روایت سدّ الابواب که پیامبر فرمود همه درها به مسجد بسته شود مگر در خانه علی و فاطمه)، مشخص می‌شود که محوریت این آیه، پنج تن آل عبا هستند. فرد محوری در این بیت، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

پس از نزول آیه تطهیر، لحن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه) تغییر یافت. پیش از آن، معرفی حضرت زهرا بیشتر جنبه فردی داشت؛ مانند روایات: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي» (فاطمه پاره تن من است) یا «فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» (فاطمه سرور زنان بهشت است). اما پس از این آیه (حدود سال پنجم یا ششم هجری)، ادبیات پیامبر به سمت معرفی "جمعی" و "خاندانی" سوق پیدا کرد. حاکم نیشابوری در "مستدرک" روایتی را نقل می‌کند (و تصریح می‌کند که صحیح است بر شرط مسلم) که پیامبر فرمود: «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ...». یا حدیث ثقلین که در صحاح و مسانید معتبر اهل سنت (مانند صحیح مسلم و سنن ترمذی) آمده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي، أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ: كِتَابُ اللَّهِ... وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي».

در ماجرای مباهله نیز همین حیثیت جمعی ملاک قرار گرفت: «...نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ...» (آل‌عمران/۶۱). حتی کیفیت صلوات نیز پس از این آیه تغییر کرد و ذکر "آل محمد" در کنار نام پیامبر واجب و موکد شد (اللهم صل علی محمد و آل محمد).

در خصوص مناقب فردی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز نکات بدیعی وجود دارد که حتی در منابع دست دوم اهل سنت (مانند آثار سیوطی، متقی هندی در کنز العمال و...) به آن اشاره شده است. یکی از این مناقب، مقام "رکنیت" حضرت زهراست. در منابع شیعی داریم که ایشان "رکنِ امیرالمؤمنین" بودند، اما جالب است که در منابع عامه روایتی یافت می‌شود دال بر اینکه ایشان "رکنِ رسول‌الله" نیز بوده‌اند. همان‌گونه که پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است اما دارای عواطف انسانی نیز می‌باشد، حضرت زهرا برای ایشان نقش مادری و مایه آرامش و سکینه را ایفا می‌کردند (ام ابیها).

بخاری در صحیح خود نقل می‌کند که در جنگ احد، زمانی که دندان مبارک پیامبر شکست و صورت و بازوی ایشان مجروح شد و خون بند نمی‌آمد، این فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بود که حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخم نهاد تا خون بند آمد. او پرستار نبوت در جنگ‌ها (مانند جنگ احزاب) بود.

در روایتی که ابن ابی‌الحدید و دیگران نقل کرده‌اند، پیامبر خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَيْكِ يَا رَسُولَ اللَّهِ... قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» و در جای دیگر اشاره شده است: «سَلَامٌ عَلَيْكَ یَا رَیْحَانَتِي... أُوصِيكَ بِرَیْحَانَتِي خَیْراً... فَعَنْ قَلِيلٍ یَنْهَدُّ رُكْنَاكَ». پیامبر می‌فرماید به زودی دو رکن تو منهدم می‌شود. رکن اول پیامبر بود و رکن دوم فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها).

حتی برخی تحلیل کرده‌اند که چرا امیرالمؤمنین در ماجرای هجوم به خانه سکوت کرد یا پشت در نرفت؟ زیرا فاطمه (سلام‌الله‌علیها) رکن و سپر بلا بود؛ دشمن از هیبت معنوی دختر پیامبر حیا می‌کرد (یا باید می‌کرد)، اما اگر علی (علیه‌السلام) می‌آمد، درگیری فیزیکی و جنگ داخلی قطعی بود.

نکته پایانی در باب مقامات اخروی حضرت است. طبق روایات فریقین، اولین کسی که وارد بهشت می‌شود رسول خداست، اما آخرین نفری که در صحرای محشر وارد می‌شود تا پرونده قیامت بسته شود، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. ایشان مواقف ترسناک اولیه قیامت را درک نمی‌کنند و مستقیماً در مقام شفاعت قرار می‌گیرند. در آن هنگام منادی ندا می‌دهد: «غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ لِتَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ» (چشمان خود را فرو بندید تا فاطمه عبور کند). ایشان اولین کسی است که عملاً باب شفاعت را برای شیعیان و محبین خود می‌گشاید.

ان‌شاءالله خداوند ما را با معرفت و محبت آن حضرت محشور فرماید.



------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------



دکتر نعمت الله صفری فروشانی، استاد تاریخ جامعه المصطفی العالمیه سخنرانی خود را با عنوان« نقش گفتمان در تحلیل کنش های فاطمه زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) ارائه نمود که متن کامل سخنان استاد صفری فروشانی را در ادامه می خوانید:

نقش گفتمان در تحلیل کنش‌های حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت اساتید، فرهیختگان و حضار گرامی. پیش از ورود به بحث اصلی، پیشنهادی را مطرح می‌کنم که شایسته است مورد تأمل قرار گیرد. با توجه به مقتضیات دینی و اجتماعی زمانه، شایسته است همان‌گونه که در ایام حزن و عزاداری اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اهتمام می‌ورزیم، ایام شادی و موالید این بزرگواران را نیز بسط دهیم. چه نیکوست اگر در هفته‌های منتهی به میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) "هفته فاطمی" و در ماه شعبان "دهه‌های شادی شعبانیه" یا در ماه رجب ایام سرور داشته باشیم تا جلوه‌های نشاط معنوی مکتب اهل‌بیت نیز در جامعه متبلور گردد.

موضوع بحث بنده "نقش گفتمان در تحلیل کنش‌های حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) پس از رحلت پیامبر" است. منظور از "کنش‌ها"، مجموعه اقدامات سیاسی و اجتماعی حضرت در بازه زمانی کوتاه پس از رحلت پدر بزرگوارشان (۷۵ یا ۹۵ روز) است. این کنش‌ها شامل مواردی همچون: تحصن و اجتماع در بیت (بیت‌الاحزان یا خانه مسکونی)، ایراد خطبه فدکیه، پیگیری مسئله فدک، مراجعه شبانه به درب خانه مهاجرین و انصار، استناد به واقعه غدیر، وصیت سیاسی و مسئله تدفین شبانه و همچنین استناد به حدیث «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ» می‌باشد.

در اینجا مقصود ما بررسی تاریخیِ صرفِ این رخدادها نیست، بلکه می‌خواهیم ببینیم این وقایع در بستر چه "گفتمانی" تفسیر می‌شوند. مراد از "گفتمان" (Discourse) در اینجا، لزوماً نظریات پیچیده میشل فوکو یا لاکلا و موف نیست، بلکه مقصود منظومه و دستگاهی فکری است که از طریق واژگان، مفاهیم و روایات نهادینه شده، به حوادث تاریخی معنا می‌بخشد و همچون نخ تسبیح، دانه‌های مجزای وقایع را به هم متصل می‌کند.

با بررسی‌های انجام شده، می‌توان سه گفتمان اصلی را در تحلیل زندگانی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شناسایی کرد:

۱. گفتمان شیعی

۲. گفتمان اهل سنت

۳. گفتمان مستشرقان (که در دایره‌المعارف‌هایی نظیر بریتانیکا یا دایره‌المعارف اسلام منعکس شده است).

تمرکز ما در این مجال بر گفتمان شیعی است. گفتمان شیعی از سطح وقایع و متون تاریخی عبور کرده و به یک "فرامتن" (Meta-text) می‌رسد. این فرامتن که تمام کنش‌های حضرت را معنا می‌بخشد و آن‌ها را منسجم می‌سازد، مسئله کلامیِ «امامت» است. تمامی اقدامات حضرت زهرا (س) حول محور اثبات امامت (به معنای جانشینی سیاسی و دینی رسول خدا) و نفی مشروعیت خلافت رقیب شکل می‌گیرد.

بیایید این کنش‌ها را در پرتو فرامتنِ امامت بررسی کنیم:

۱. اجتماع در بیت (تحصن): این اقدام صرفاً یک گردهمایی دوستانه نبود، بلکه واکنشی صریح به مشروعیتِ دستگاه خلافت بود. حضور در بیت، آن هم بیتی که دختر پیامبر در آن ساکن است، پیام سیاسی واضحی داشت: اینکه فرآیند سقیفه و خروجی آن مورد تأیید خاندان وحی نیست. امتناع از بیعت در این مکان، به معنای عدم مشروعیتِ مکانیسم انتخاب خلیفه بود.

۲. مسئله فدک: تقلیل ماجرای فدک به یک دعوای ملکی و مالی، خطایی استراتژیک است. اولاً از سال چهارم هجری به بعد، با فتوحات و غنائم خیبر و... وضعیت مالی مسلمانان بهبود یافته بود و نیاز حیاتی به درآمد فدک نبود. ثانیاً حضرت زهرا (س) فدک را "هبه" و بخشش پیامبر در زمان حیاتشان می‌دانستند، نه ارث. اما دستگاه خلافت با طرح مسئله ارث و جعل حدیث «نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ»، در واقع به دنبال انکار شئون حقوقی و شخصیت حقوقی پیامبر و انتقال آن به خلیفه وقت بود. بازپس‌گیری فدک توسط عمر بن عبدالعزیز و سپس غصب مجدد آن در ادوار بعدی، نشان‌دهنده بحران مشروعیتی بود که این اقدام حضرت برای خلفا ایجاد کرده بود. ابن ابی‌الحدید معتزلی جمله‌ای کلیدی دارد: اگر خلیفه اول ادعای فاطمه را در مورد فدک می‌پذیرفت، فردا او ادعای خلافت همسرش را مطرح می‌کرد و خلیفه ناچار به پذیرش بود. لذا فدک، سنگری برای دفاع از امامت بود.





۳. خطبه فدکیه: روح حاکم بر این خطبه غرا، دفاع از حریم ولایت است. آنجا که می‌فرماید: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ». یعنی تنها راه وحدت و نظم جامعه اسلامی، تمسک به نظام امامت است.

این کنش‌ها نشان می‌دهد که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک شخصیت "کنشگر" (Active) و فعال اجتماعی-سیاسی بودند، نه یک عابد گوشه‌نشین. این تصویر با برخی روایات ضعیف یا مجعول که تلاش دارند زنان را به عزلت کامل بکشانند، در تعارض است. مثلاً روایت «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ» که در برخی منابع نقل شده، از نظر سندی (در شیعه غالباً مرسل است) و از نظر دلالی با سیره عملی حضرت زهرا (که در مجمع انصار سخن می‌گوید و خطبه می‌خواند) و سیره دیگر زنان صدر اسلام ناسازگار است.

۴. مراجعه به درب خانه انصار: چرا حضرت شبانه به خانه انصار می‌رفتند؟ برای یادآوری غدیر. این اقدام دقیقاً در راستای احقاق حق امام منصوب از جانب خدا بود.

۵. وصیت به دفن شبانه: این شاید کوبنده‌ترین کنش سیاسی حضرت باشد. در عرف آن زمان، نماز گزاردنِ حاکم بر پیکر بزرگان، نشانه مشروعیت حکومت و نوعی بیعتِ میت با حاکم تلقی می‌شد. حضرت با وصیت به دفن مخفیانه، این امتیاز را از حکومت سلب کردند و تا ابد علامت سؤالی بزرگ در مقابل مشروعیت آنان قرار دادند.

۶. استناد به غضب الهی: زمانی که خلیفه اول و دوم برای دلجویی آمدند، حضرت با استناد به حدیث نبوی «مَنْ آذَى فَاطِمَةَ فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ» و گرفتن اقرار از آنان که این سخن را شنیده‌اند، سپس فرمودند: "من از شما غضبناک هستم". این یعنی طبق قاعده منطقی، خدا و رسول نیز از آنان غضبناک‌اند و کسی که مغضوب خداست، صلاحیت خلافت ندارد.

در مقابل، گفتمان اهل سنت یک گفتمان "تاریخیِ گزینشی و سانسور شده" است. آن‌ها تلاش می‌کنند وقایع را تحریف یا توجیه کنند. مثلاً برای خنثی کردن حدیث "آزار فاطمه"، افسانه‌ای ساختند که علی (علیه‌السلام) می‌خواست دختر ابوجهل را خواستگاری کند و پیامبر فرمود فاطمه پاره تن من است و من اجازه نمی‌دهم! این داستان ساختگی آنقدر سست است که با بدیهیات تاریخی و شخصیت امیرالمؤمنین و روابط عاطفی ایشان با پیامبر و حضرت زهرا در تعارض است. چگونه ممکن است علی (ع) که در اوج ایمان است، بخواهد با دختر دشمن خدا ازدواج کند و پیامبر را بیازارد؟ این‌ها "نامؤلفه"هایی هستند که در نخ تسبیح حقیقت جای نمی‌گیرند.

در پایان، لازم است تذکر دهم که نباید شخصیت جامع حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را تنها در مصائب و ایام شهادت محصور کنیم. این جفا به ایشان است اگر از سیره تربیتی، معرفتی و اجتماعی ایشان غافل شویم. امید است خداوند متعال همه ما را با معارف فاطمی و علوی مأنوس بگرداند و عاقبت ما را ختم به خیر فرماید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.