اجمالاً در دو سه دقیقه خلاصه آن بحث را اشاره کرده و در ادامه به تکمله بحث قبلی خواهم پرداخت. در آن جلسه در تعریف فقه فردی و فقه اجتماعی گفتیم که دو نگاه دربارة فقه فردی و فقه اجتماعی وجود دارد. گاهی اوقات فقه فردی به نحوهای از مسائل فقهی که موضوع آن تک تک مکلفین است اطلاق میشود. در برابر فقه اجتماعی که مسائلی که موضوع آنها همه یا بخشی از جامعه هستند اطلاق میشود. از این منظر حکم مجازات سارق چون وظیفه جامعه است به عنوان فقه اجتماعی شناخته میشود. یا در مورد امر به معروف و نهی از منکر چون آن چه مکلف به آن است همه جامعه یا بخشی از جامعه هستند به آن فقه اجتماعی میگویند در برابر فقه فردی و این تعریفی بود از فقه اجتماعی و فردی که براساس نحوة تفاوت مکلفین که مکلف فرد است یا مکلف جامعه است.
أعوذبالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله ربّ العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. بحث امشب که برای ما انتخاب شده است، بحث نقد و بررسی دیدگاههای خاورشناسان درباره مصادر و منابع قرآن کریم است. قبل از اینکه به بحث مصادر بپردازم و نمونهای از کاری که خاورشناسان درباره آن اظهار کردند که قرآن از منابع کتاب مقدس برداشت کرده و دچار حتی اشتباه تاریخی هم شده، این مقدمهای لازم است برای دوستانی که احیاناً با بحث خاورشناسی قرآن خیلی آشنائی ندارند من عرض بکنم و بعد وارد اصل بحث مصادر قرآن و برخی از اتهاماتی که در این ارتباط به پیامبر و قرآن وارد شده یا به هر حال چالشی که آنها قرآن را با آن دچار کردند. خاورشناسی و قرآن به طور کلی دارای سه دوره است و خود خاورشناسی یعنی پژوهشهائی که غربیان درباره شرق انجام دادند، درباره جهان شرق دادند اعم از پژوهشهائی که درباره ادبیات شرق، فرهنگ شرق، آداب و رسوم شرق و ادیان شرق انجام دادند به مجموعه این پژوهشهائی که غربیان درباره مسائل مربوط به جهان شرق انجام دادند خاورشناسی گفته میشود. اما در خصوص فعالیتها و پژوهشهای خاورشناسانه در ارتباط با قرآن ما سه مرحله را میتوانیم نام ببریم و در بررسیهائی که انجام میدهیم نبایستی غافل از اختلافاتی که در هر یک از این سه مرحله هست با یکدیگر دارند نبایستی از آن غافل باشیم.