بسمه تعالی
تاريخ جلسه: 18/02/1389
نظریه پرداز: حجت الاسلام و المسلمین رحمان ستایش
مقدمه:
بحث از امر به معروف و نهی از منکر از مباحث اجتماعی و مهم جامعه اسلامی است گرچه این موضوع مخصوص اسلام نبوده است، زیرا در آیه 17 سوره لقمان آمده که لقمان به فرزندش این گونه نصیحت میکند: يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور؛ اى پسرك من، نماز بگزار، و امر به معروف و نهى از منكر كن و بر هر چه بر تو رسد صبر كن كه اين از كارهايى است كه نبايد سهلش انگاشت.
این مساله نشان میدهد که مساله امر به معروف و نهی از منکر یک مساله امضایی است و نه تاسیسی گرچه بنیان امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی را قرآن گذاشت و چون جنبة اجتماعی داشت مورد توجه و دقت کل جامعه قرار گرفت، یعنی هم حاکمان و هم صاحبان فرق و اندیشه به این مسأله توجه کردند و اگر بخواهیم یکی از مسائل اسلامی را بر شماریم که جهات و رویکردهای مختلف داشته باشد کمتر مساله ای به پای امر به معروف و نهی از منکر میرسد تا جایی که در شمار مسایل: کلامی، تفسیر خصوصاً موضوعی، مسائل روایی، فقهی، تاریخی، ملل و نحل و فرقه شناسی قرار دارد و مورد بحث بررسی است اگر چه که شیعه بیشتر رویکرد فقهی به آن داشته است و اتفاقاً همین مساله آسیبی ایجاد کرده و آن این که رویکردها و اندیشههای فقیهان باعث شده از منابع اصلیـ آیات و روایات ـ چیز دیگری برداشت کنند، مثلاً توسعههایی و تصمیمهایی که طبق ضوابط نباشد و به همین جهت به آراء خاصی ملتزم و به عنوان وظیفه اجتماعی و فقهی مردم تلقی شده که پیامدهایی داشته است. لذا به نظر میآید که اگر به مصادر اصلی فقه برگشته و برخی از آن مصادر آغازین بازنگری شود نگاهی روشنتر و دقیقتر خواهیم داشت. زمانی بحث کامل است که زوایای مختلف و رویکردهای ذکر شده مورد بررسی باشد.
به عنوان مثال 5 اصل در میان خوارج است که خارجیگری بر آن استوار شده از جمله اینکه امر به معروف و نهی از منکر از اصول دین و ارکان دین است. چه شده که امر به معروف و نهی از منکر در این مقطع تاریخی به عنوان اصل دین مطرح شده است؟ باید بررسی شود که چرا؟ آیا اتفاق خاصی رخ داده است که در فقه خودش را نشان داده است. این مقدمه را ذکر کردم تا ضرورت بحث روشن شود. قصد من از این بحث و طرح مسائل آن، به معنای صدور فتوا نمیباشد و فقط میخواهم رویکرد روایی را ذکر کنم. این بحث را با چند مطلب پی می گیرم:
1-
امر به معروف و نهی از منکر از چند واژه تشکیل شده که گاهی رهزن شده و برداشت ما از آنها ممکن است غلط باشد.
امر: در اصول از امر و معنای آن بحث شده است و عادت کردهایم با رویکرد اصولی امر را تفسیر کنیم ولی آیا واقعاً همین گونه است.
بهترین منبع لغت شناسی که به لحاظ ریشه شناسی کمک میکند، کتاب معجم مقاییس اللغه ابن فارس است که برای واژه امر پنج ریشه را برشمرده است:
الامر من الامور؛ والامر ضد النهی؛ الامر النماء و البرکه ؛ والمعلَم _علامت زده شده_ و التعجب.
این واژه با این ترکیب در امر به معروف و نهی از منکر معنایش چیست؟ در این مساله ابوالصلاح حلبی در الکافی فی الفقه بیان جالبی دارد: و الأمر و النهى على مقتضى الأصول عبارة عن قول الأعلى للأدنى: افعل، أو لا تفعل، مقترنا بالإرادة و الكراهة، و فيما قصدناه عبارة عما أثر وقوع الحسن و ارتفاع القبيح من الغير من الأقوال و الأفعال.
مقصود ما از امر به معروف و نهی از منکر چیزی است که تأثیر در وقوع فعل حسن یا عدم وقوع فعل قبیح دارد، پس بنابر این معنایش این نیست که افعل بگوید یا لا تفعل بگوید. حساب امر در اینجا با اصول فرق میکند.
وقتی به لغت بر میگردیم در کاربرد لغویون به نظر میرسد همین مساله درست است مثلاً در آیه16 سوره اسراء می فرماید: وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً چون بخواهيم قريهاى را هلاك كنيم، خداوندان نعمتش را بيفزاييم، تا در آنجا تبهكارى كنند، آن گاه عذاب بر آنها واجب گردد و آن را درهم فرو كوبيم.
امر کردن آیا یعنی افعل؟ این نیست. بلکه منظور این است که به گونهای زمینه درست میکنیم و ممانعت نمیکنیم که آنها بتوانند این کار را بکنند. به نظر میرسد معنای امر در این آیه همانطور که ابو الصلاح گفت مثال خوبی است.
در نهی هم یک نوع خواست و طلب وجود دارد که منهی عنه را انجام ندهد یعنی حد و حریم قرار میدهند.
معجم المقاییس: اصل صحیح یدل علی غایه و بلوغ و منه انتهیت الخبر بمعنا بلّغته ایاه و نهایه کل شیئ غایته و منه نهیته عنه.
نهی یعنی غایت رسیدن که تا آن حد و مرز مجاز است و بیش از آن تخلف و غیر مجاز است.به این ترتیب در نهی و امر حد و حدود و مرز هست و از آن نمیتوان تجاوز کرد. پس امر به معنای اصولیش- طلب افعل چه با منع از ترک و چه بدون آن- نیست. در بحث امر اصولی گفته شده که مخالفت کردن آمر در اوامرش گاهی موجب عذاب میشود، این در اینجا نیست بلکه فقط طلب فعل است.لی این که به چه شکلی این در اینجا دخیل نیست و خصوصیت ندارد بلکه هر چه طلب و درخواست را برساند امر حساب میشود و هر چه حد و حدود و مرز را بشناساند نهی است.
معروف: همه مفسرین گفتهاند معروف به معنای شناخته شده است ولی شناخته شده چه کسی؟ شرع ؛ عقل؛ عقل و شرع و یا عرف؟ معیار شناساندن مختلف است. یک حد و حدود مشخص در مفهوم معروف نیست. المعروف الذی یعرف یطلع علیه و یتمیّز عما سواه فی قبال المنکر ... المنکر ما لا یقبله العقل السلیم ... . لغویون در جمع بندی معنای امر به معروف و نهی از منکر نگفتهاند منکر یعنی قبیح و سیئه بلکه گفتهاند چیزی را که به نیکی نمیشناسیم نه اینکه به بدی آن را بشناسیم.
پس امر یعنی درخواست کردن هر چیز که بتواند معروف را محقق کند و نهی یعنی محدود و مشخص کردن هر چیز که شناخته شده نیست یا نمیشناسیم و یا به بدی آن را میشناسیم. در مفاهیم دینی چیزی فراتر از این معنای اصطلاحی بیان نشده است.
جایگاه شناسی امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن چه وضعیتی دارد؟ 8 آیه راجع به امر به معروف و نهی از منکر در کنار هم آمده است. برخی آیات هم به صورت جداگانه به هر یک اشاره کرده است. این آیات عبارتند از:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
جمع بندی راجع به آیات.
1-
برخی آیات از دیگر تصریح دارد که جهادگران باید امر به معروف و نهی از منکر کنند:112 توبه و 41 حج.
در آیه157 اعراف، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه پیامبر بیان میکند و در یک آیه نصیحت لقمان به فرزندش. اینها بر اساس ظاهر آیات است، نه تأویل و تفسیر آیات.
2-
الف) برپا داشتن و اقامه نماز: 71 و 112 توبه؛ 41 حج و 17 لقمان؛
ب) پرداختن زکات: 71 توبه و 41 حج ؛
ج) ایمان به خدا؛
د) اطاعت از خدا و رسول و ... .
دسته بندی روایات امر به معروف و نهی از منکر
بعد از این مقدمه به بررسی روایات در حوزه امر به معروف و نهی از منکر می پردازیم.
در تفاسیر روایی، به تناسب آیات، روایات زیادی آمده است لذا یکی از منابع، تفاسیر روایی است ولی در کتب اربعه فقط دو کتاب بحث امر به معروف و نهی از منکر دارد. کافی و تهذیب ولی اسبتصار و من لا یحضره الفقیه این بخش از روایات را ندارد البته این معنایش این نیست که در کتب تک نگاری حدیث، چیزی نیست. مثلاً در امالی هست از مجموع روایات دربارة امر به معروف و نهی از منکر چند دسته رویات را میتوان دسته بندی کرد:
1-
2-
3-
محور روایات این سه نکته است. اما مناسب است که بازخوانی نسبت به مجموع روایات داشته باشیم، اهتمام به روایات امر به معروف و نهی از منکر از کتاب وسایل الشیعه دارم که بخشی از آن همین بحث را میخواهد مطرح کند.
مؤلف وسایل الشیعه برخی روایات را بر اساس دیدگاه خودش در این باب آورده در حالی که اسم امر به معروف و نهی از منکر در آن نیست و مباحثی راجع به خیرخواهی است که رسماً جزو امر به معروف و نهی از منکر نیست گر چه ممکن است در خانواده امر به معروف و نهی از منکر بگنجد.
اولین دسته روایات پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر میباشد. به این دسته روایات کار داریم چون بخصوص در مصادیقی که فقه از آن استفاده میشود و مهم است ممکن است که از خود متون فقهی کشف ملاک و مناط بر نیاید ولی وقتی به سراغ آیات و روایات میآییم این کار شدنی است. این اهداف و نکات چه چیزهایی هستند.
1-
نکته مهم در این روایت این است که اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید شرار روی کار میآیند: همین رایت را ابی بصیر اینگونه نقل کرده است: وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها- قَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ نَبِيّاً يُقَالُ لَهُ أَرْمِيَا إِلَى أَنْ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ قُلْ لَهُمْ إِنَّ الْبَيْتَ بَيْتُ الْمَقْدِسِ- وَ الْغَرْسَ بَنُو إِسْرَائِيلَ- عَمِلُوا بِالْمَعَاصِي فَلَأُسَلِّطَنَّ عَلَيْهِمْ فِي بَلَدِهِمْ مَنْ يَسْفِكُ دِمَاءَهُمْ وَ يَأْخُذُ أَمْوَالَهُمْ فَإِنْ بَكَوْا إِلَيَّ لَمْ أَرْحَمْ بُكَاءَهُمْ وَ إِنْ دَعَوْنِي لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُمْ ثُمَ
لَأَخْرِبَنَّهَا مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ لَأَعْمُرَنَّهَا فَلَمَّا حَدَّثَهُمُ اجْتَمَعَ الْعُلَمَاءُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَنْبُنَا نَحْنُ وَ لَمْ نَكُنْ نَعْمَلُ بِعَمَلِهِمْ فَعَاوِدْ لَنَا رَبَّكَ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ قُلْ لَهُمْ لِأَنَّكُمْ رَأَيْتُمُ الْمُنْكَرَ فَلَمْ تُنْكِرُوهُ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ بُخْتَنَصَّرَ- فَصَنَعَ بِهِمْ مَا قَدْ بَلَغَكَ الْحَدِيث... . (وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج16، ص: 143).
به ارمیا وحی شد که ابلاغ کن که مرتکب معاصی نشوید و علماء گفتند که ما چه گناهی کردهایم. در این روایت تصریح میکند به خاطر اینکه این وظیفه را ترک کردند ظالم بر آنها مسلط شد.
2-
در روایت این چنین آمده است: َ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَا تَزَالُ أُمَّتِي بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاء.
3-
شخص مؤمن است ولی اصل حقیقت را در اختیار ندارد. دو روایت هست: الف) قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ فَقِيلَ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الضَّعِيفُ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ قَالَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر؛
ب) قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا زَبْرَ لَهُ وَ قَالَ هُوَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر.
4-
5-
این 5 پیامد برای ترک امر به معروف و نهی از منکر هست.
دسته دیگر روایات که آثار مثبت انجام امر به معروف و نهی از منکر را میگویند. دو نکته در روایات هست.
الف) اقامه فرائض و پیگیری دعوت انبیاء: عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَنْبُغُ فِيهِمْ قَوْمٌ مُرَاءُونَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا يَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا كَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ هُنَالِكَ يَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ فَيَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَيَهْلِكُ الْأَبْرَارُ فِي دَارِ الْأَشْرَارِ وَ الصِّغَارُ فِي دَارِ الْكِبَارِ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْر
خوبان در مرکز اختیارات اشرار هلاک میشوند و صغار در خانه کبار. در این روایت مذاهب به معنای طریق و راه ها میباشد. این قاضی است که اهل سنت است.
در این روایت تأکید شده که اقامه فرائض به امر به معروف و نهی از منکر است و مثالهایش کاملاً اجتماعی بود.
ب) مظالم مخالفت میشود : اعْتَبِرُوا أَيُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِيَاءَهُ مِنْ سُوءِ ثَنَائِهِ عَلَى الْأَحْبَارِ إِذْ يَقُولُ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ قَالَ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِلَى قَوْلِهِ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ وَ إِنَّمَا عَابَ اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُمْ كَانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسَادَ فَلَا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذَلِكَ رَغْبَةً فِيمَا كَانُوا يَنَالُونَ مِنْهُمْ وَ رَهْبَةً مِمَّا يَحْذَرُونَ وَ اللَّهُ يَقُولُ- فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ قَالَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ- فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ كُلُّهَا هَيِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَيْءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا ...( تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 238).
اگر اقامه امر به معروف و نهی از منکر شود علاوه بر اقامه فرائض، مخالفت ظلم و مظالم هم هست.
حال اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد، عملاً چه اتفاقی میافتد؟
امام معصوم میفرماید ثمره امر به معروف و نهی از منکر این است که یا مؤمن است پس وعظ میگیرد و یا جاهل است و یاد میگیرد. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يُنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ فَأَمَّا صَاحِبُ سَوْطٍ أَوْ سَيْفٍ فَلا.
خوارج امر به معروف و نهی از منکر را از اصول دین میدانستند که حضرت فرمود این گونه نیست و تصریح کرد که کسی که امر به معروف و نهی از منکر دارد باید شناخت و معرفت به منکر و معروف و چگونگی انجام آن داشته باشد تا مردم را از باطل به حق هدایت کند.
چه کسانی باید امر به معروف و نهی از منکر شوند؟
در وسایل یک روایت فقط در این موضوع است گر چه شاید مشکوک باشد: عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ كَتَبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى الشِّيعَةِ- لِيَعْطِفَنَّ ذَوُو السِّنِّ مِنْكُمْ وَ النُّهَى عَلَى ذَوِي الْجَهْلِ وَ طُلَّابِ الرِّئَاسَةِ أَوْ لَتُصِيبَنَّكُمْ لَعْنَتِي أَجْمَعِين.
باید عطف توجه کنند صاحبان سن از شما ـ با تجربههاـ بر جاهلان و طالبان ریاست والا به شما همه لعنت من شامل می شود.
اینجا به این جهت گفتم شک دارم چون لفظ امر به معروف و نهی از منکر در این حدیث نیست بلکه شاید موضوع خیرخواهی باشد.
شیوه و روش امر به معروف و نهی از منکر چگونه است؟
1-
به ما امر کرد که با اهل معاصی با چهره در هم کشیده برخورد کنیم. کلینی همین را به این شکل نقل کرده: عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ( ع) قَالَ، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ص): أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ.
2-
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَسْبُ الْمُؤْمِنِ غَيْراً إِذَا رَأَى مُنْكَراً أَنْ يَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِهِ إِنْكَارَه.
3-
از سیره اهل بیت، شیخ دو روایت را در باره مراتب امر به معروف و نهی از منکر نقل کرده است: الف)عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا مَرَّ بِجَمَاعَةٍ يَخْتَصِمُونَ لَا يَجُوزُهُمْ حَتَّى يَقُولَ ثَلَاثاً اتَّقُوا اللَّهَ يَرْفَعُ بِهَا صَوْتَه. روش امام صادق این گونه بود که وقتی به جماعت اهل مخاصه عبور میکرد سه بار با صدای بلند تکرار میکرد که اتقوا الله.
ب) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ أَنْكَرَ عَلَى رَجُلٍ أَمْراً فَلَمْ يَقْبَلْ مِنْهُ فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ وَ مَضَى
و یا در حدیث دیگر اینکه حضرت به شخصی امر به معروف و نهی از منکر کرد و او قبول نکرد امام سرش را زیر انداخت و رد شد.
4-
5-
یک باب راجع به امر به معروف و نهی از منکرخانواده هست که باب نهم در بحث امر به معروف و نهی از منکر در کتاب وسائل می باشد: بَابُ وُجُوبِ أَمْرِ الْأَهْلِينَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْيِهِمْ عَنِ الْمُنْكَر.
تا اینجا یک مطلب استفاده میشود و آن اینکه امر به معروف و نهی از منکر یک واجب شخصی نیست و در مورد واجبات اجتماعی دین است که هم از آیات و هم روایات استفاده میشود. در روایات اصرار بر امر به معروف و نهی از منکر حاکمان ظالم بود که باید امر به معروف و نهی از منکر شوند.
در فقه بحثی هست که آیا هدف از امر به معروف و نهی از منکر ایناست که آن منکر در جامعه اصلاً اتفاق نیفتد؟ این که ممکن نیست و چنین وظیفهای به عهدة دیگران گذاشته نشده بلکه خدا میخواهد در جامعه معروف معروف باشد و منکر منکر، لذا در موارد مختلف وقتی همه روایات در اهداف و شیوهها و... را کنار هم میگذارید این به دست میآید که معروف دینی، معروف شناخته شود و جماعت نسبت به آن مسئول باشند و این که منکر، منکر باقی بماند.
دو دسته روایات باقی مانده که پیرامن موضوعات زیر می باشد:
1-
خلاصه اینکه امر به معروف و نهی از منکر مسائل صرفاً شخصی نیستـ مختص در آن نیست ـ و مسائل اجتماعی مسلمین است و باید تعلیم داده شود و بیش از این را شامل نمیشود.
2-
اما روایات سه مرحلهای کردن که آیا درست میباشند؟ تعبیر به قلب و لسان و برخورد با اهل معاصی خودش مباحث مهمی است که در جلسه جداگانه ای باید طرح شود.
جمع بندی
امروزه در جامعه خیلی مسائل دارد عنوانش عوض میشود، مثلاً اسم دروغ دارد خالی بندی میشود، کسی از دروغ خوشش نمیآید ولی اگر گفتیم خالی بندی کرده است قبح کار از بین رفته و خیلی از آن تنفر به وجود نمی آید و یا این که اسم مسخره کردن شده است سر کار گذاشتن. اینها یعنی معروف شدن منکر و بر عکس.