موسسه فهیم

خلاصه ها

خلاصه ی جلسات

نقش گفتمان در تحلیل کنش‌های فاطمه زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص)

دکتر نعمت الله صفری فروشانی، استاد تاریخ جامعه المصطفی العالمیه سخنرانی خود را با عنوان« نقش گفتمان در تحلیل کنش های فاطمه زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) ارائه نمود که متن کامل سخنان استاد صفری فروشانی را در ادامه می خوانید:

نقش گفتمان در تحلیل کنش‌های حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ.

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت اساتید، فرهیختگان و حضار گرامی. پیش از ورود به بحث اصلی، پیشنهادی را مطرح می‌کنم که شایسته است مورد تأمل قرار گیرد. با توجه به مقتضیات دینی و اجتماعی زمانه، شایسته است همان‌گونه که در ایام حزن و عزاداری اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اهتمام می‌ورزیم، ایام شادی و موالید این بزرگواران را نیز بسط دهیم. چه نیکوست اگر در هفته‌های منتهی به میلاد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) "هفته فاطمی" و در ماه شعبان "دهه‌های شادی شعبانیه" یا در ماه رجب ایام سرور داشته باشیم تا جلوه‌های نشاط معنوی مکتب اهل‌بیت نیز در جامعه متبلور گردد.

موضوع بحث بنده "نقش گفتمان در تحلیل کنش‌های حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) پس از رحلت پیامبر" است. منظور از "کنش‌ها"، مجموعه اقدامات سیاسی و اجتماعی حضرت در بازه زمانی کوتاه پس از رحلت پدر بزرگوارشان (۷۵ یا ۹۵ روز) است. این کنش‌ها شامل مواردی همچون: تحصن و اجتماع در بیت (بیت‌الاحزان یا خانه مسکونی)، ایراد خطبه فدکیه، پیگیری مسئله فدک، مراجعه شبانه به درب خانه مهاجرین و انصار، استناد به واقعه غدیر، وصیت سیاسی و مسئله تدفین شبانه و همچنین استناد به حدیث «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ» می‌باشد.

در اینجا مقصود ما بررسی تاریخیِ صرفِ این رخدادها نیست، بلکه می‌خواهیم ببینیم این وقایع در بستر چه "گفتمانی" تفسیر می‌شوند. مراد از "گفتمان" (Discourse) در اینجا، لزوماً نظریات پیچیده میشل فوکو یا لاکلا و موف نیست، بلکه مقصود منظومه و دستگاهی فکری است که از طریق واژگان، مفاهیم و روایات نهادینه شده، به حوادث تاریخی معنا می‌بخشد و همچون نخ تسبیح، دانه‌های مجزای وقایع را به هم متصل می‌کند.

با بررسی‌های انجام شده، می‌توان سه گفتمان اصلی را در تحلیل زندگانی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شناسایی کرد:

۱. گفتمان شیعی

۲. گفتمان اهل سنت

۳. گفتمان مستشرقان (که در دایره‌المعارف‌هایی نظیر بریتانیکا یا دایره‌المعارف اسلام منعکس شده است).

تمرکز ما در این مجال بر گفتمان شیعی است. گفتمان شیعی از سطح وقایع و متون تاریخی عبور کرده و به یک "فرامتن" (Meta-text) می‌رسد. این فرامتن که تمام کنش‌های حضرت را معنا می‌بخشد و آن‌ها را منسجم می‌سازد، مسئله کلامیِ «امامت» است. تمامی اقدامات حضرت زهرا (س) حول محور اثبات امامت (به معنای جانشینی سیاسی و دینی رسول خدا) و نفی مشروعیت خلافت رقیب شکل می‌گیرد.

بیایید این کنش‌ها را در پرتو فرامتنِ امامت بررسی کنیم:

۱. اجتماع در بیت (تحصن): این اقدام صرفاً یک گردهمایی دوستانه نبود، بلکه واکنشی صریح به مشروعیتِ دستگاه خلافت بود. حضور در بیت، آن هم بیتی که دختر پیامبر در آن ساکن است، پیام سیاسی واضحی داشت: اینکه فرآیند سقیفه و خروجی آن مورد تأیید خاندان وحی نیست. امتناع از بیعت در این مکان، به معنای عدم مشروعیتِ مکانیسم انتخاب خلیفه بود.

۲. مسئله فدک: تقلیل ماجرای فدک به یک دعوای ملکی و مالی، خطایی استراتژیک است. اولاً از سال چهارم هجری به بعد، با فتوحات و غنائم خیبر و... وضعیت مالی مسلمانان بهبود یافته بود و نیاز حیاتی به درآمد فدک نبود. ثانیاً حضرت زهرا (س) فدک را "هبه" و بخشش پیامبر در زمان حیاتشان می‌دانستند، نه ارث. اما دستگاه خلافت با طرح مسئله ارث و جعل حدیث «نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ»، در واقع به دنبال انکار شئون حقوقی و شخصیت حقوقی پیامبر و انتقال آن به خلیفه وقت بود. بازپس‌گیری فدک توسط عمر بن عبدالعزیز و سپس غصب مجدد آن در ادوار بعدی، نشان‌دهنده بحران مشروعیتی بود که این اقدام حضرت برای خلفا ایجاد کرده بود. ابن ابی‌الحدید معتزلی جمله‌ای کلیدی دارد: اگر خلیفه اول ادعای فاطمه را در مورد فدک می‌پذیرفت، فردا او ادعای خلافت همسرش را مطرح می‌کرد و خلیفه ناچار به پذیرش بود. لذا فدک، سنگری برای دفاع از امامت بود.

۳. خطبه فدکیه: روح حاکم بر این خطبه غرا، دفاع از حریم ولایت است. آنجا که می‌فرماید: «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ». یعنی تنها راه وحدت و نظم جامعه اسلامی، تمسک به نظام امامت است.

این کنش‌ها نشان می‌دهد که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک شخصیت "کنشگر" (Active) و فعال اجتماعی-سیاسی بودند، نه یک عابد گوشه‌نشین. این تصویر با برخی روایات ضعیف یا مجعول که تلاش دارند زنان را به عزلت کامل بکشانند، در تعارض است. مثلاً روایت «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ» که در برخی منابع نقل شده، از نظر سندی (در شیعه غالباً مرسل است) و از نظر دلالی با سیره عملی حضرت زهرا (که در مجمع انصار سخن می‌گوید و خطبه می‌خواند) و سیره دیگر زنان صدر اسلام ناسازگار است.

۴. مراجعه به درب خانه انصار: چرا حضرت شبانه به خانه انصار می‌رفتند؟ برای یادآوری غدیر. این اقدام دقیقاً در راستای احقاق حق امام منصوب از جانب خدا بود.

۵. وصیت به دفن شبانه: این شاید کوبنده‌ترین کنش سیاسی حضرت باشد. در عرف آن زمان، نماز گزاردنِ حاکم بر پیکر بزرگان، نشانه مشروعیت حکومت و نوعی بیعتِ میت با حاکم تلقی می‌شد. حضرت با وصیت به دفن مخفیانه، این امتیاز را از حکومت سلب کردند و تا ابد علامت سؤالی بزرگ در مقابل مشروعیت آنان قرار دادند.

۶. استناد به غضب الهی: زمانی که خلیفه اول و دوم برای دلجویی آمدند، حضرت با استناد به حدیث نبوی «مَنْ آذَى فَاطِمَةَ فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ» و گرفتن اقرار از آنان که این سخن را شنیده‌اند، سپس فرمودند: "من از شما غضبناک هستم". این یعنی طبق قاعده منطقی، خدا و رسول نیز از آنان غضبناک‌اند و کسی که مغضوب خداست، صلاحیت خلافت ندارد.

 

 

 

در مقابل، گفتمان اهل سنت یک گفتمان "تاریخیِ گزینشی و سانسور شده" است. آن‌ها تلاش می‌کنند وقایع را تحریف یا توجیه کنند. مثلاً برای خنثی کردن حدیث "آزار فاطمه"، افسانه‌ای ساختند که علی (علیه‌السلام) می‌خواست دختر ابوجهل را خواستگاری کند و پیامبر فرمود فاطمه پاره تن من است و من اجازه نمی‌دهم! این داستان ساختگی آنقدر سست است که با بدیهیات تاریخی و شخصیت امیرالمؤمنین و روابط عاطفی ایشان با پیامبر و حضرت زهرا در تعارض است. چگونه ممکن است علی (ع) که در اوج ایمان است، بخواهد با دختر دشمن خدا ازدواج کند و پیامبر را بیازارد؟ این‌ها "نامؤلفه"هایی هستند که در نخ تسبیح حقیقت جای نمی‌گیرند.

در پایان، لازم است تذکر دهم که نباید شخصیت جامع حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را تنها در مصائب و ایام شهادت محصور کنیم. این جفا به ایشان است اگر از سیره تربیتی، معرفتی و اجتماعی ایشان غافل شویم. امید است خداوند متعال همه ما را با معارف فاطمی و علوی مأنوس بگرداند و عاقبت ما را ختم به خیر فرماید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.