حجتالاسلام والمسلمین سیدضیاء مرتضوی، استاد حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه دوم شهریور در نشست علمی «قلمرو حق تظلم و نسبت آن با حق آزادی بیان» که از سوی مؤسسه فهیم به صورت مجازی برگزار شد، گفت: مسئله جواز تظلم جزء مسلمات فقهی است، یعنی تردیدی نیست که اگر کسی مورد ظلم قرار گرفت، حق رفع ظلم دارد. از سوی دیگر بنا بر تصریح همه فقها، غیبت مسلمان حرام است و حتی برخی نسبت به غیرمسلمین نیز این حرمت را توسعه دادهاند، ولی در باب تظلم این حرمت برداشته میشود.
وی افزود: غیبت، حرام و تظلم هم جایز است. از این رو وقتی این دو تلاقی پیدا کنند، باید تعارض برطرف شود. لذا هم در فقه و هم اخلاق جواز تظلم با فرض غیبت داده شده است؛ گرچه دامنه حق تظلم مورد بحث بین علماست و باید محدوده آن تعریف شود، زیرا تظلم از نظر موضوعی به محکمه اختصاص ندارد. تظلم میتواند به صورت عمومی، خصوصی، در سطح رسانهها و ... باشد. البته همیشه نتیجهبخش و حتی محتمل به نتیجه نیست. حرمت غیبت و منع شدن از آن یکی از محدود کنندههای آزادی بیان است و در این مورد تردیدی نداریم، یعنی وقتی شارع مقدس غیبت را حرام میداند، آزادی بیان انسان محدود میشود، ولی بحث ما درباره تظلمخواهی است که گفته شد؛ حرمت غیبت در این مورد برداشته میشود، یعنی وقتی پای جواز تظلم پیش میآید باب وسیعی باز میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: اگر به سخنان امام(ره) و شیخ انصاری مراجعه کنیم، ایشان موضوع غیبت را نسبت به هر شخص محترم و هر چیزی که بازگویی آن بیانکننده نوعی کاستی برای غیبتشونده باشد تسری دادهاند؛ حتی اگر غیبت در مورد لباس، خانه و ماشین سواری فردی باشد، باز از مصادیق غیبت محسوب میشود و حرام است؛ چنانکه اگر درباره افراد غیر معین بگویند، حرام است، مثلا گفته شود افراد فلان کوچه و محله و شهر فلان عیب را دارند. از دید این دو فقیه برجسته، حتی اگر مردم شهری را نام ببرند و عیبی از آنها بگویند غیبت محسوب میشود و اگر شخصی راضی به غیبت شود، ادله غیبت منتفی نیست. اگر غیبت همراه با کنایه و ادا درآوردن و اشاره باشد، باز از مصداق غیبت خواهد بود و برخی فقها قائل هستند که ادا درآوردن عیب بیشتری دارد و بر این اساس کاریکاتور کسی را کشیدن مشکل بیشتری خواهد داشت.
مرتضوی تصریح کرد: روشی که رسانههای گروهی در افشاگری و برملا کردن کاستیهای نهادهای مختلف به کار میبرند چه حکمی دارد؟ زیرا اگر جلوی آن گرفته شود، بخش عمدهای از رسالت آنها محقق نمیشود. پس فعالیت این رسانهها چه نسبتی با حرمت شدید غیبت دارد؛ اگر نقد و افشاگری شود، ولو حق باشد، آیا موجب تضعیف نظام و اختلال خواهد شد و میتوان جلوی آن را گرفت؟ آیا بیان ظلم و خیانت برخی مسئولان در برابر مردم جایز است؟ پاسخ برخی فقها این است که گزارش دادن ظلم به مراکز و مراجع مسئول برای پیگیری و تحقیق و اطمینان از آن اشکال ندارد و حتی اگر از مقدمات نهی از منکر باشد واجب است، ولی بیان آن در برابر مردم وجهی ندارد و اگر موجب تضعیف امت اسلامی شود حرام است.
مرتضوی بیان کرد: نقطه مشترک بین فقها این است که غیبت در صورتی جایز است که مصلحت بالاتری وجود داشته باشد؛ شیخ انصاری دو مورد را به عنوان مصلحت برشمرده است؛ یکی غیبت متجاهر به فسق؛ یعنی کسی که علناً مرتکب گناه و فسق میشود و ابایی ندارد که همه مردم از آن مطلع شوند و دوم بدگویی و غیبت علیه ظالم است، ولو اینکه حق کوچکی از کسی ضایع شده باشد؛ ادله و نصوص اجازه داده است که مظلوم فریاد برآورد و اعتراض کند. در برابر نظر مرحوم شیخ، این سؤال مطرح است که آیا تظلم و دادخواهی در محکمه جایز است یا انسان میتواند در هر رسانه و نزد هر فردی اعتراض کند؟ همچنین با فرض نتیجهبخش بودن، میتواند آن را مطرح کند و آیا میتوان سایر عیوب آن فرد جز مورد تظلم را فاش کرد؟ ممکن است کسی که تظلم میکند خودش مورد ظلم قرار گرفته است یا به عنوان وکیل مظلومان دادخواهی میکند، مثلاً افرادی به یک رسانه رجوع و از فلان فرد و دستگاه تظلم میکنند. برخی فقها تصریح کردهاند که این کار با خبررسانی و کمک مالی هم میتواند صورت بگیرد، ولو اینکه به نتیجه هم نرسد.
استنادهای قرآنی جواز تظلمخواهی
این پژوهشگر با اشاره به مستندات قرآنی فقها در صدور حکم در اینباره، بیان کرد: فقها و مفسران برخی آیات را مؤید بحث خود دانستهاند؛ آیه شریفه ۱۴۸ نساء «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا» از سوی تعداد زیادی از فقها مورد استناد قرار گرفته است. بر اساس این آیه، خداوند بالا بردن صدا برای بدی را دوست ندارد، مگر اینکه برای تظلم و از سوی مظلوم صورت بگیرد. همچنین به آیه ۴۱ شوری «وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ» استناد شده است. امام خمینی این آیه دوم را نقطه ثقل استدلال خود قرار داده و نیز روایاتی هم استفاده شده است، از جمله همسر ابوسفیان برای حق خود نزد پیامبر(ص) شکایت کرد، یعنی عیب ابوسفیان را بیان کرد.
وی با اشاره به دیدگاه برخی مفسران درباره آیه ۱۴۸ نساء، گفت: سدی گفته که خدا انتقامگیری و ناسزاگویی را دوست ندارد، مگر اینکه کسی مورد ظلم واقع شود؛ برخی مثل مجاهد گفتهاند مقصود این است که خدا نمیخواهد هیچ کسی بد دیگری را بگوید و شکوه کند، مگر اینکه مورد ظلم واقع شود تا این افشاگری و تظلمخواهی سبب شود که مردم از دور و بر ظالم دور شوند. جالب اینکه در نقل وارد شده است میزبانی که مهمان دعوت کند و درست پذیرایی نکند ظالم است و مهمانها میتوانند بدگویی کنند، حتی برخی مفسران نزول آیه مورد بحث را به همین مورد نسبت دادهاند؛ بنابراین تکلیف ظلمهای عمومی و شدید مشخص است.
مطلق بودن تظلمخواهی
وی اضافه کرد: مرحوم علامه طباطبایی(ره) هم بر اطلاق آیه تأکید کرده است و اینکه نمیتوان آن را به برخی ظلمها محدود کرد. مرحوم فضلالله نیز آن را مطلق دانسته و روش اعاده حق را عام میداند و تأکید میکند که وقتی به آیه مینگریم، میبینیم که قرآن در برابر ظالم چه موضعی دارد، حتی اگر این تظلم برای سبک کردن سینه خود از سنگینی ظلم باشد جایز است و نباید سینه مظلوم مالامال از حقد و کینه شود تا او به حالت انفجار نرسد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: مرحوم محمدجواد مغنیه تأکید کرده است که مردم میتوانند بدون مراجعه به محکمه از راه اعتصاب و تظاهرات و ... تظلمخواهی کنند و اگر منحصر به این باشد، جایز است، به شرطی که منجر به آشوب در اجتماع نشود و مخل مبانی اسلامی نباشد؛ البته برخی مفسران حتی اجازه گرفتن از یک نهاد برای برپایی تظاهرات و اعتصاب را درست نمیدانند و برخی دیگر در بیان فلسفه این حکم تأکید میکنند که خدا اجازه داده تا خشم مظلوم فروکش کند تا دست به شمشیر نبرد.
تضعیف نظام مستمسک ظلم نیست
مرتضوی تصریح کرد: به نظر برخی مفسران یکی از این است که وقتی ستمی به مؤمنان میرسد، انتقام میگیرند یا از دیگران کمک میطلبند. البته خداوند در قرآن فرموده است که اگر کسی از ستم دیگران بگذرد و عفو کند اجر او با خداوند است، ولی بشارت الهی و تشویق به عفو، مستمسکی برای تداوم ظلم نیست. مفسران از جمله علامه طباطبایی میگویند که از حسن عفو و گذشت مواردی استثناست، یعنی عفو به معنای نادیده گرفتن حق انتقام از ظالم و حق انتصار نیست. امام سجاد(ع) عفو و گذشت را مستحسن دانستهاند، ولی میفرمایند که اگر عفو زیان دارد و موجب تجری ظالم میشود جای گذشت نیست.
وی با بیان اینکه برخی عنوان تضعیف نظام و حفظ وحدت را مستمسک قرار میدهند تا نهاد و افرادی، ظلم خود را تداوم ببخشند و این امر جایز نیست و افشاگری و تظلمخواهی در این موارد بدون اشکال است، اظهار کرد: برخی راه تظلمخواهی را به محکمه منحصر کردهاند ولی کسانی مانند طبری و کاظمی معتقدند که آیات به ستمی خاص و نیز انتصار مظلوم به محکمه محدود نیستند. همچنین در این دادخواهی فرقی میان ظلم آشکار و پنهان وجود ندارد و میتوانند در منبر و رسانه و مسجد بگویند. برخی مثل محقق کرکی دامنه حرمت غیبت را به هتک آبرو محدود کردهاند، ولی اگر از باب تظلم و مشورت باشد، جزء غیبت و حرمت محسوب نمیشود.