موسسه فهیم

خلاصه ها

خلاصه ی جلسات

تشریح اوصاف و ویژگی های اخلاقی پیامبر اکرم (ص) در سخنرانی استاد مرتضوی



شفقنا- استاد حوزه علمیه گفت: زمامداران جامعه اسلامی باید مراقب باشند که شبهات و اتهامات در داخل جامعه اسلامی پیش نیاید و اگر پیش آمد در اولین فرصت رفع شود و اینگونه بدبینی در میان مردم و زمامداران گسترش پیدا نکند.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین سید ضیاء مرتضوی در اولین جلسه از سلسله نشست های دین و اخلاق اجتماعی که از سوی موسسه فرهنگی پژوهشی فهیم برگزار می شود، به موضوع «سیره پیامبر اکرم (ص) در روابط اجتماعی» پرداخت و اظهار داشت: قرآن کریم درباره اخلاق پیامبر اکرم(ص) اهتمام ویژه ای در بیان ویژگی های اخلاقی و نیز تاکید بر الگوگیری امت اسلامی و همه انسان ها از اخلاق و روش پیامبر اکرم (ص) در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی کرده است.

او با اشاره به آیه ۱۲۸ سوره توبه گفت: قرآن خطاب به مومنان و مسلمین در مقام بیان بیان برترین نعمت الهی برای آنها می فرماید: « لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ». قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) هم خاطرنشان کرده است: «فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ ». آنچه که خشونت ها را در فضا و اخلاق جاهلی آن زمان تبدیل به مهربانی و اخوت می کرد، نرم خویی و شرح صدر پیامبر اکرم (ص) بود.

استاد حوزه علمیه بیان کرد: خداوند در آیه دیگری خطاب به مسلمانان می فرماید: « کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یَرجُو اللَّهَ وَالیَومَ الآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثیرًا؛ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».

او بحث خود را اینگونه ادامه داد که محور اصلی بحث، جلوه هایی از سیره رسول اکرم (ص) در روایت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است؛ این دو بزرگوار هرکدام جداگانه از دایی خود که وصّاف پیامبر(ص) بود، سئوال کردند. امام حسن(ع) از برادر خودش از امام حسین (ع) که از پدر خود، امام علی (ع) نقل کرده است که امام حسین (ع) از پدر خود درباره اخلاق پیامبر اکرم (ص) در خانه سئوال می کند. امیرالمومنین (ع) پاسخ دادند که «پیامبر اکرم (ص) وارد خانه می شدند، اوقات داخل خانه را سه بخش می کردند؛ جزئی برای خدای عزوجلّ، بخشی برای خانواده و بخشی هم برای خودش. این بخش سوم را باز هم تقسیم می کردند میان کارهای شخصی خود و مردم. بخشی از این بخش را اختصاص به خواص قرار نمی داد بلکه عموم و خصوص در ان سهم داشتند. چیزی را از آنها بازنمی داشت تا برای خود ذخیره کند. بخشی از وقت که اختصاص به مردم می داد، اهل فضل را با اذن خاص خود برمی گزید و روابط خویشی و جهات غیردینی در آنجا حاکم نبود. بلکه به اندازه فضیلت آنها به ایشان وقت می داد. پیامبر کاملا مشغول رتق و فتق و سخن گفتن با آنها می شد و آنچه صلاح آنها بود، به ایشان می گفت و اخبار و گزارشاتی که مفید آنها بود در اختیارشان می گذاشت. و همواره می گفت کسانی که در اینجا حضور دارند و شاهد هستند به دیگرانی که غایب هستند، سخن من را برسانند. و تاکید می کرد کسانی که نیازمندند و امکان رساندن نیاز خود را ندارند، زبان گویای آنها باشید و نیاز آنها را به من برسانید. و می فرمودند کسی که به حاکم و زمامداری، خواسته کسی را برساند، فردای قیامت، خداوند گامهای او را استوار می کند. چیزی غیر از این مقبول حضرت نمی افتاد. و هرکس در مجلس بود در حالی از خانه بیرون می رفتند که به انسانی مساله دان تبدیل شده بودند».

مرتضوی عنوان کرد: امام حسین (ع) از اخلاق پیامبر اکرم (ص) در بیرون از خانه سئوال می کند. امام علی (ع) پاسخ دادند: «پیامبر اکرم (ص) زبان خود را نگه می داشت جز در آنچه که به او مربوط می شد. پیامبر اکرم (ص) عامل وحدت میان مسلمانان بود با وجود جریان های مختلف فکری و سلیقه ای که بین آنان بود. مایه تفرقه و اختلاف میان مسلمانان نبود بلکه میان آنان الفت برقرار می کرد. در عین حفظ اصول خود، عامل اختلاف نبود. پیامبر اکرم(ص) هرشخصیتی از هر خاندان و قبیله ای با او برخورد می کرد، به او احترام می گذاشت. حتی به آنان مسئولیت می داد که همه در حکومت و امارت و زمامداری او سهمی داشته باشند. مردم را از فتنه ها برحذر می داشت و خودش هم مراقب بود گرفتار مسائل حاشیه ای نشود اما بدون اینکه ترشرویی کند یا از آنها روی برگرداند. جویای حال اصحاب خودش می شد. از خود مردم درباره آنچه میان مردم می گذشت سئوال می کرد. اگر از کار خیری مطلع می شد، آن را تشویق می کرد و اگر مطلع می شد کار ناروایی صورت گرفته، آن را تقبیح می کرد و تلاش می کرد از میان جامعه برداشته شود و گسترش نیابد. پیامبر فرد معتدلی بود و افراط و تفریط در او راه نداشت. مراقب بود که اگر دچار غفلت شود، جامعه هم دچار غفلت شود. پیامبر برای هر وضعیتی آمادگی داشت، نه از حق کوتاه می آمد و نه جلوتر از آن بود. بهترین افراد در کنار و همراه او بودند. کسی نزد پیامبر افضل بود که دلسوزی و خیرخواهی اش برای مردم بیشتر بود. و کسی که از همه بیشتر با مردم در سختی ها و مشکلات از خودگذشتگی داشت».

او یکی از نکات برجسته در زندگی پیامبر اکرم (ص) را پایبندی کامل به تعهدات و پیمان ها دانست و افزود: ابی الحمیساء می گوید: قبل از بعثت، من درپی پیامبر بودم، با او در مکانی قرار گذاشتم، اما من فراموش کردم و نرفتم. روز سوم یادم آمد و سر قرار رفتم. پیامبر فرمود: ای جوان! مرا به سختی انداختی، من سه روز است که اینجا هستم». این اوج اخلاق انسانی و کمالات الهی پیامبر اکرم از پیش از بعثت است.

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: مرحوم صدوق در علل الشرایع از امام صادق (ع) نقل کرده است که «پیامبر با مردی کنار سنگی قرار ملاقات گذاشت، من کنار این سنگ خواهم بود تا تو بیایی. پیامبر منتظر ماندند به نحوی که آفتاب بر چهره حضرت می تابید و ایشان به سختی افتادند. اصحاب پیامبر از روی دلسوزی گفتند: یا رسول الله! چند قدم آنطرف تر، زیر سایه بروید. اما پیامبر فرمودند: من با او اینجا قرار گذاشتم. اگر نیاید او قرار را ترک کرده است».

او تاکید کرد: همه ما بویژه کسانی که در قدرت هستند باید در قرارهایی که می گذاریم، وعده هایی که می دهیم، مراقب باشیم در چارچوب خودش عمل شود. ویژه خواری ها جایی در جامعه اسلامی نداشته باشد. موقعیت های شخصی و اختصاصی برای خود و اطرافیانمان فراهم نکنیم.

مرتضوی به روایتی از مرحوم مجلسی در این زمینه اشاره کرد و گفت: یکی از فرزندان عمار یاسر که به «ابولولو» مشهور است، نقل می کند که عمار گفت: «من در دوران جوانی، گله کوچکی از خانواده را به صحرا می بردم و پیامبر هم چوپانی می کرد. پس گفتم: ای محمد! فردا که آمدیم حاضری در دره ای برویم و گوسفندان را به آنجا ببریم. پیامبر پذیرفت. عمار گفت که من فردا سر قرار آمدم، اما محمد بن عبدالله زودتر از من سر قرار رسیده بود اما محکم ایستاده بود و گوسفندان را کنار می زند که زودتر سراغ علفزار نروند. محمد بن عبدالله وقتی عمار را دید، گفت که من با تو قرار گذاشتم که گوسفندان را در این علفزار برای چرا ببریم. من خوش نداشتم که گوسفندهایم را زودتر از تو به علفزار ببرم».

او به نگاه عاطفی و انسانی پیامبر اکرم (ص) به مسائل با استفاده از روایتی اشاره کرد و اظهار داشت: مرحوم شیخ طوسی با سند معتبری از امام صادق (ع) نقل کردند که « پیامبر اکرم یکروز نماز ظهر و عصر را خواندند اما در دو رکعت پایانی به نماز خود شتاب دادند. وقتی نماز تمام شد، علت سرعت ایشان در نماز را از پیامبر سئوال کردند. حضرت فرمود: نشنیدید صدای گریه کودک را».

استاد حوزه علمیه به محور دیگری از سیره رسول خدا اشاره کرد و افزود: پیامبر اکرم (ص) از هرگونه عوامفریبی و جهل مردم به شدت پرهیز داشتند. اصلا ایشان آمده بود که جهالت و ناآگاهی مردم را رفع کند. پیامبر اکرم، نفع خود را در ناآگاهی مردم نمی دانست بلکه ضرر خود را در جهالت آنان می دانست. و دنبال این نبود که ناآگاهی مردم به نفع او تمام شود.

او در این باره به جریان فوت پسر رسول خدا(ص) اشاره کرد و گفت: وقتی ابراهیم پسر رسول خدا فوت کرد، زمینه تبلیغ و تولید سه سنت الهی پیش آمد. یکی این بود که فوت ابراهیم همزمان با خورشیدگرفتگی شد و این زمینه ای بود تا مردم این واقعه را فضیلتی برای پیامبر و نشانه ناراحتی خداوند بدانند. اما پیامبر اکرم (ص) بلافاصله منبر رفتند و فرمودند: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه های الهی هستند و کسوف و خسوف مربوطی به مرگ کسی نیست ولو پسر پیامبر باشد. در هنگام کسوف و خسوف باید نماز آیات خواند».

مرتضوی محور دیگر سیره اخلاقی پیامبر (ص) را دفع و رفع شبهات درباره خود عنوان کرد و افزود: منشا شبهات در جامعه، گاهی فکری و گاهی عملی است؛ یعنی شبهه گاهی ایمانی است مانند همسر پیامبر که وقتی پسر پیامبر رحلت کرده است، آن اندازه باور ندارد که آن را نشانه تردید در نبوت نگیرد. یا امام باقر (ع) همسری به نام بنی شیبا داشتند که خیلی مورد علاقه امام بود اما دشمن امیرالمومنین بود. یک شب تا صبح با ایشان بحث کردند تا حقانیت امیرالمومنین (ع) را اثبات کنند یا کاری کنند که این زن دست از دشمنی بردارد اما وقتی موفق نشدند، علیرغم علاقه به او، این زن را در خانه نگاه نداشتند.

او افزود: در مساله شبهات، مهم این است که اجازه طرح شبهه داده شود، مرحوم کلینی در حدیثی از امام صادق (ع) نقل کرده است که اموالی برای پیامبر اکرم(ص) آوردند. پیامبر هم میان نیازمندان تقسیم کردند. ولی به همه نرسید، به برخی افراد که تنگدست تر بودند، دادند. اما پیامبر نگران شد که در این تبعیض ناخواسته، کسانی که سهمی نبردند دچار رنجش شوند و گمان بد کنند. پیامبر نزد آنها رفت و عذر خود را در برابر آنها بازگو کرد و فرمود: «چیز کمی به ما رسیده بود، می خواستم بین همه تقسیم کنم، اما دیدم نمی رسد به برخی شما دادم. کسانی که بیشتر نیاز داشتند».

استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: زمامداران جامعه اسلامی باید مراقب باشند که شبهات و اتهامات در داخل جامعه اسلامی پیش نیاید و اگر پیش آمد در اولین فرصت رفع شود و اینگونه بدبینی در میان مردم و زمامداران گسترش پیدا نکند و لذا در یکی از دستورات امیرمومنان(ع) در عهدنامه مالک اشتر می خوانیم که اگر به هر دلیلی زمینه سوء ظن را بر اثر قصور یا اشتباه فراهم کردی یا ماموران تو کاری کردند که سوء ظن مردم را نسبت به تو برانگیختند و مردم گمان بد بردند که تو در بیت المال حیف و میل کردی، یا حکم ناروایی داده ای و قضاوت نابجا کردی، شفاف سازی کن و بلافاصله عذر خود را توضیح بده و بدگمانی های مردم را با بیان عذر خود، از خودت دور کن. تا روزی که به آنها نیاز داری، حاجت تو را برآورده سازند.