دهمین جلسه از سلسله جلسات نظریه پردازی ماه مبارک رمضان در مؤسسه فرهنگی – پژوهشی فهیم با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در تاریخ ۱/۲۰/۱۴۰۳ درسالن اجتماعات مؤسسه واقع شهر قم با ارائه دکتر صفری فروشانی تحت عنوان «چگونگی مواجهه امیرالمؤمنین(ع) با ویژهخواری» برگزار شد
دکتر صفروی فروشانی در صحبت های مقدماتی خود به مفهوم شناسی وپیشینه بحث اشاره نموده اظهار داشت: منظور از ویژهخواری، رانت، اختلاس یا فساد اقتصادی به معنای امروزی نیست، گرچه ممکن است همپوشانیهایی داشته باشد، گفت: قبل از ویژهخواری، مسئله ویژهدانی مطرح است یعنی فرد خود را ویژه میداند و مالی را که از بیتالمال برمیدارد در برابر آن هیچ عذاب وجدانی ندارد زیرا ویژهدانی آن را حق او میداند. در مورد ابنعباس گفته شده است که او در انتهای حکومت حضرت علی(ع) بخش بزرگی از بیتالمال بصره(دومیلیون درهم) را برداشت و به سمت مکه رفت و حضرت هم نامه تندی به او نوشت؛ ابن عباس جواب داد این که برداشتم از حق من کمتر است. اینکه واقعا ابنعباس با آن عظمت چنین کاری کرده قابل بحث است. علامه جعفر مرتضی به شدت این موضوع را نفی کرده است همچنین مرحوم خرسان هم آن را نفی کرده است ولی این گزارشات در منابع شیعی در رجال کشی و سنی آمده است.
وی با بیان اینکه به تعبیر ابن ابی الحدید از یکسو روایات در این زمینه فراوان و از طرف دیگر شخصیت ابن عباس مهم است، تصریح کرد: ما قائل به توقف در مورد این گزارشات هستیم ولی به هر حال او بوده یا خیر؛ چندین بار نامهها رد و بدل میشود و متن نامه طوری است که میفهمیم این فرد از خویشان نزدیک امام(ع) بوده است؛ یعنی حتی یک شخصیت قریشی هاشمی در دوره امام علی(ع) خود را در دستاندازی به اموال عمومی، ویژه میداند. بنابراین ویژهخواری تصرف در مال است چون فرد خود را ویژه میداند یا دیگران او را ویژه میدانند. واژه ویژهخواری در زبان عربی با واژه «استئثار» بیان شده است که در نامه حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر از این واژه استفاده شده است. حضرت فرمودند: ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّهً وَبِطَانَهً، فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّهُ إِنْصَاف فِی مُعَامَلَه؛ فَاحْسِمْ مَادَّهَ أُولَئِکَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْکَ الاَْحْوَالِ. وَلاَ تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِیَتِکَ وَحَامَّتِکَ قَطِیعَهً، وَلاَ یَطْمَعَنَّ مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَه، تَضُرُّ بِمَنْ یَلِیهَا مِنَ النَّاسِ، فِی شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَک، یَحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَى غَیْرِهِمْ؛ از نگاه حضرت نزدیکان به والی به صورت طبیعی برای خود استئثار و تطاول قائل هستند زیرا خود را نزدیکتر به والی میدانند؛ اینها وقتی با دیگران معامله میکنند هم انصاف ندارند.
صفری فروشانی با بیان اینکه حضرت در این نامه خطاب به مالک فرمودند که ریشه این ویژهخواری را بکن چنانچه خود ایشان این کار را کردند، اضافه کرد: اگر بخواهیم زمینههای ویژهخواری را بررسی کنیم به زمان خلیفه دوم میرسیم؛ در دوره پیامبر(ص) و خلیفه اول اموال کمتر بود و به محض اینکه میرسید بین مردم تقسیم میشد ولی در دوره خلیفه دوم، اموال بسیار زیادی به دست حکومت رسید و بنا شد که در جایی نگهداری شود و برعکس قبل، سالانه تقسیم شود و بنا شد برای هر کسی سهمیه قرار دهند. این کار در گزارشات سال ۱۶ و ۲۰ و ۲۱ قمری بیان شده است. خلیفه دوم خاندانهای بزرگ قریش، همسر پیامبر(ص) و … را بر سایرین ترجیح داد و همین مسئله سبب ایجاد نظام طبقاتی شد. او عناوین را طوری انتخاب کرد که مورد اعتراض قرار نگیرد و جز امام علی(ع) و چند نفر دیگر این نظام طبقاتی را پذیرفتند.
استاد جامعه المصطفی(ص) ادامه داد: خلیفه دوم بیشترین سهم را به عباس(عموی پیامبر) به این بهانه داد که او نزدیکترین فرد به پیامبر(ص) بوده است؛ بعد زنان پیامبر(ص)، سپس خاندان پیامبر(ص) مانند حسنین(ع) و حضرت علی(ع). عنوان دیگر برای گرفتن سهم بیشتر، حضور در جنگها بود؛ مثلا کسانی که در جنگ بدر بودند بیشتر سهم را داشتند و از بدر تا حدیبیه در ردیف دوم و بعد از حدیبیه سهم کمتر و بعد از آن مانند جنگ یرموک، سهمیه کمتر گرفتند و از موالی تازه مسلمان هم فقط ۲۰۰ درهم میگرفتند در حالی که طبقات بالاتر از هزار درهم تا بیش از ۲۰ هزار درهم میگرفتند.
صفری فروشانی با بیان اینکه بیش از ۱۰۰ شتر در سال به عایشه و بیش از آن به عباس سهم داده میشد، گفت: خلیفه دوم نظام ویژهدانی را ایجاد کرد و ویژهخواری، تئوریزه شد. البته این نوع ویژهخواری، ویژهخواری عنوانی بود. حضرت علی(ع) در جایی فرمودند کسانی که در راه خدا جنگیدند اجرشان را از خدا میخواهند و خدا باید اجر آنان را بدهد؛ اینکه ما کار معنوی را اجر مادی بدهیم در لسان حضرت علی(ع) و ائمه اطهار(ع) مورد تخطئه بوده است. تقسیم بیتالمال در آغاز مخصوص رزمندگان بود ولی بعدا به شهروندان تقسیم شد. البته عمر به نتایج کار غلط خود هم پی برد زیرا کسی مانند عباس تا سال هشتم مشرک بود و همسر پیامبر(ص) هم که زن تنهایی بود هزینه بالایی برای زندگی نداشت، او قصد کرد تا این نظام طبقاتی را بردارد و به همه به صورت مساوی سهم بدهد لذا دائما آن را به تاخیر انداخت تا اینکه مرد.
اوج ویژهخواری در دوره خلیفه سوم
عضو هیئت علمی المصطفی(ص) با بیان اینکه خلیفه دوم، متصدی بیتالمال را از مرکز انتخاب میکرد، اظهار کرد: وقتی خلیفه دوم فوت کرد، خلیفه سوم بیتالمال را مال مسلمین نمیدانست بلکه آن را شخصی میدانست و در موارد مختلف هم بر این مسئله تاکید کرده است لذا هر کاری دوست داشت با اموال عمومی میکرد، مثلا دامادهای او یعنی مروان و حارث ۱۵۰ هزار درهم و یک میلیون درهم یا خمس غنائم افریقیه(تونس) دریافت میکردند که در تاریخ به عنوان بخشایشهای عثمان یاد میشود و یکی از علل قیام علیه عثمان همین ویژهخواری اطرافیان او بود؛ ابوسفیان، ۲۰۰هزار درهم، زبیر، ۶۰۰هزار درهم، عبداله بن خالد، ۱۰۰هزار درهم، مروان ۲میلیون و ۵۰۰هزار درهم یا حکم بن ابی العاص ۱۰۰هزار درهم دریافت میکردند. عثمان در مواردی به متصدی بیتالمال دستور میداد که اینقدر به فلانی بده، متصدی تعجب و امتناع میکرد و وقتی علت را جویا میشد خزانهدار میگفت من خزانهدار بیتالمال هستم ولی خلیفه میگفت تو خزانهدار من هستی و به همین دلیل او را برکنار میکرد.
صفری فروشانی ادامه داد: ولید بن عقبه وقتی ابن مسعود متصدی بیتالمال بود مالی را قرض گرفت ولی پس نمیداد لذا ابن مسعود دائما پیگیری میکرد که از او بگیرد، ولید به خلیفه نامه نوشت و از ابن مسعود گلایه کرد و خلیفه سوم هم به ابن مسعود نامه مینویسد که تو خازن ما هستی و باید از او نگیری و ابن مسعود هم کلید خزانه را تحویل داد و کنار رفت.
وی با بیان اینکه حضرت علی(ع) اصولمحور بودند، گفت: اگر بخواهیم چند اصل مهم در زندگی حضرت علی(ع) استخراج کنیم اولین آن مبارزه با ویژهخواری است یعنی هیچ حکومتی به اندازه ایشان مخالف و مبارز علیه ویژهخواری نبود؛ استثناناپذیری و دوام زمانی در مبارزه با ویژهخواری از جمله این ویژگیها است؛ عدم تقدیم بر مصلحتگرایی از دیگر ویژگیهای آن حضرت بود یعنی ایشان میتوانستند در مواردی مصلحتاندیشی و خطر بزرگی را از خودشان دفع کنند ولی این کار را نکردند و علت اصلی جنگ جمل هم همین موضوع بود زیرا زبیر و طلحه از امام خواستند زمینهای کوفه و بصره را به آنان بدهد کما اینکه عثمان اموال زیادی به آنان داده بود. ایشان از نزدیکترین خویشان یعنی ام کلثوم و یکی از پسران خود، برادرش عقیل شروع کرد. یکی از پسران ایشان مقداری عسل از بیتالمال برداشت تا وقتی تقسیم شود از سهم او کم کنند یا عقیل انتظار دریافت ۱۰۰هزار درهم از آن حضرت داشت ولی حضرت به او گفت که اموال زیادی از تجار در بالای فلان پشت بام است با هم برویم و آن را بدزدیم، عقیل خطاب به امام گفت که این کار، زشت است و امام فرمودند تو چطور انتظار داری که از بیتالمال بدزدم؟ البته بحث آهن داغ را برخی مانند آیتالله یوسفی غروی انکار میکنند.
علی(ع) در برخورد با ویژهخواری استثنایی قائل نبود
صفری فروشانی با بیان اینکه کم و زیاد در برابر حضرت یکسان بود، اضافه کرد: برای حضرت مقدار مال مهم نبود و با کم و زیاد آن برخورد میکردند و نکته دیگر قاطعیت شدید حضرت است که در عبارات او متجلی است و در برخی وارد، جزای دستاندازی به بیتالمال را قطع ید و حد سرقت تعیین فرمودند. ایشان از عبارت «خنته؛ خیانت» استفاده فرمودند و هیچ وقت هم زیر بار نرفتند و هیچ نمونه استثنایی از آن حضرت در پذیرش ویژهدانی و ویژهخواری شاهد نیستیم.
استاد جامعه المصطفی(ص) با بیان اینکه یکی از مشکلات حکومت علی(ع) که موجب تضعیف حکومت او شد اشراف بودند، تصریح کرد: این افراد انتظار ویژهخواری داشتند و اولین برخوردشان هم زمانی بود که در صف تقسیم بیتالمال میایستادند و این اشراف میدیدند که سهمشان با برده تازه آزاد شده یکسان است در حالی که خلفای قبلی، سهم آنها را که بسیار زیاد بود با احترام به خانهشان میفرستاندند و او حالا باید برای چند درهم در کنار بردگان در صف بایستد. لذا برخی به حصرت(ع) توصیه میکردند که با این افراد کنار بیاید.
امام(ع) اصولمحور و اسلاممحور بودند و حاضر نشدند حکومت را به بهانه کنار آمدن با این افراد حفظ کنند. برخی از سخنرانان وقتی پشت صحنه حرفشان را بشکافیم میگویند حکومت حضرت علی(ع) به خاطر همین کارها به ۵ سال نکشید و چه خوب است که ما از ایشان درس بگیریم و کارهای او را نکنیم و به زبان دیگر الگوی موفق برای ما، معاویه است که خود را از پستترین جا به رفیعترین جا(به لحاظ مادی) رساند. معاویه که دیرتر از پدرش اسلام آورد در برابر خلیفه مشروع یعنی امام حسن(ع) ایستاد و خود را خلیفه مسلمین جلوه داد و خلافت را هم موروثی کرد.
وی با طرح این پرسش که حضرت علی(ع) اسطوره بودند یا اسوه، تصریح کرد: اسطوره یعنی چیزی که قابل اسوه و الگوبرداری نیست لذا یک عده چنین نگاهی را مطرح میکنند از این رو من کسی سراغ ندارم که امام(ع) را الگو قرار داده و قدم به قدم پا جا پای ایشان گذاشته باشد زیرا واقعا سخت است، البته در دوره معاویه این مباحث به محاق رفت و آن چنان در دوره او این مسئله نهادینه شد که متصدی بیتالمال در حقیقت متصدی شخص خلیفه بود.