بسمه تعالی نظریه پرداز: حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاضی زاده تاريخ جلسه: 8/3/1389 |
این جلسه را که در ایام رحلت امام خمینیره و نیمه خرداد یعنی آغاز انقلاب اسلامی ایران هست اختصاص به تحلیل اندیشهها و آراء حضرت امام و نظریاتی که در عرصه تحلیل اندیشههای امام در این دوران صورت گرفته و مورد توجه جامعه اسلامی بوده قرار میدهیم. به عنوان مقدمه عرض میکنم شاید یکی از پدیدههایی که درباره ؟؟؟ امام قکابل انتظار بود این بود که دربارة اندیشههای ایشان قرائتهای مختلف ارائه شود و هر کس بر اساس تحلیل و دیدگاه خود از ایشان برداشت نظر کند و برائتهای متفاوتی به جامعه عرضه شود شاید شبیه این مساله را در تاریخ اسلام داریم به اعتبار اینکه همه فرق اسلامی دلبستگیهای مختلف به ساحت قرآن داشته و آن را از قرآن به دست آوردهاند لذا بیش از سی سال از رحلت پیامبر نگذشته بود که قرائتهای مختلفی از قرآن ارائه شد و اولین اختلافهای اشاعره و معتزله بیش از هر چیز بر اساس آیات قرآن بر اساس دیدگاه خودشان بود و آن را به قرآن مستند میکردند. در باب قرآن میدانید که همین نکته وجود دارد که آیات متعدد با توجه به زمانها و مکانهای مختلف و ویژگیهای قرآن کریم که هم میبایست مشکلات جامعه عصر نزول و هم جوامع بعدی را حل کند باعث شد هر دو گروه به آیاتی تمسک کنند. یک گروه برای اثبات تفویض به یک دسته آیات استناد میکردند و گروه دیگر برای اثبات جبر به آیاتی مثل یضل الله من یشاء.... و یا ؟؟؟.... تمسک میکرد.
این نکته اجمالاً دربارة حضرت امام که شخصیت مقبول حامعه اسلامی ما بوده تا حدود زیادی تکرار شده است. یعنی میشود گفت مطالب و دیدگاههایی از امام در حد یک پروسه زمانی.....................و همین سبب اختلاف جدی دربارة
قاعدتاً این نکته نیازمند بحث مقدماتی است که در جای خودش بحث مفصل و طولانی است. تشبیه میکنم بعد از حضور آراء فقهی، کلامی و حتی اجتماعی متضادی که به قرآن استناد داده شد برخی پژوهشگران توجه دارند که باید دید کدام دیدگاه روشمند است و این در فقه و بحثهای دیگر بوجود آمد که نباید بر اساس هر روشی هر برداشتی را مورد قبول قرار داد. مثلاً در فقه، اصول را نوشتند که روشمندی تحلیل گزارههای روایی یا منبع شناسی ماست و در تفسیر روش تفسیر و به نظر میرسد با توجه به آراء متعدد منقول از امام و موارد متعدد پاسخگویی استناد و اظهار نظر امام، به دنبال سؤالهای روش شناسی در آراء امام بود.
امام اولین دیدگاههای فقهی سیاسی خود را در کتاب اسرار هزار ساله نوشتند که بعداً بحثهای استدلالی قم و نجف و بیانههای دوران نجف، پاریس و ایران و مواجهه با مردم در پیش و پس از پیروزی انقلاب، پاسخگویی به خبرنگران، عزل و نصبها، افتاء در تحریر الوسیله، پاسخگویی به سؤالات شرعی و عرصههای تلف بیانیه و سخنرانیها در اواخر عمر و حتی شاید پاسخ ندادنها و احاله کردنهای اظهار نظر به دیگران نیز میتوان اضافه کرد. این هم بخشی از بیان است. در این زمینه سه چهار نکته را به عنوان نکات قابل توجه ذکر میکنم تا به اصول اندیشه امام برسیم.
1.
ولی برخی موارد قضایایی حقیقیه است و توسعه دارد و در جاهای مختلف میتوان از آن استفاده کرد. این از موارد موجب اشتباه در آراء امام شده است. مثلاً نوع برخورد امام در برخی موارد با حکومتهای زمان خود. مثلاً در زمان امام ایشان فرمودند:
اگر ما از صدام بگذریم از آن سعود نمیگذریم و حال آنکه چند سال بعد ارتباط برقرار شد.
برخی الان معتقدند که امام فرمود میزان رأی ملت است این یک قضیه خارجیه است یعنی امام مردم را که دید گفتند روح خمینی بت شکنی خمینی این قضیه خارجیه است. نه اینکه هر ملتی و یا ملت ما در هر زمانی، میزان باشد سازکارهای خاصی برای جدایی و شناساند این قضایا است تا با هم خلط نشوند.
2.
مثلاً جلد 9 ص 298 صحیفه: و من شاید امروز
امام به جدّ فرمودهاند ما هر احزاب را تعطیل میکنیم. این چیزی که امام فرمودهاند، در همین سخنرانی امام در آخرش ذکر میکند که راجع به غائله کردستان میباشد. غائله کردستان باعث شد که امام در 28 خرداد فرمودند:
این نوع اطلاعیه دادن امام در صورتی میتواند مورد توجه قرار گیرد که بستر زمانی بحث کاملاً مورد توجه باشد و چه در ناحیه کلمات رحیمانه و چه غضب آلود.
3- عملکردهای فراقانونی
امام گاهی عملکردهای فرا قانونی داشتند مثلاً دو نفر قاضی نصب کرده بود در حالی که این کار امام نیست. این را مجلس به امام خرده گرفتند و امام جواب داد با سلام مطلبی که نوشتید درست است.
امام توجه میکنند که این یک کار فرا قانونی است و به خاطر جنگ بوده و سعی میشود به قانون اساسی عمل شود پس یک منطق توجه به
4- توجه به امکان تحول در گذر زمان
امام مجتهد بر اساس عبادتی میتواند نظر دهد و اگر یک مجتهد نظر مجتهد قبلی را تأیید کند کاملاً و یا تغییری در نظراتش نباشد خیلی کار حسن و مطلوبی نیست. مواجهه با بازخوردهای نظریات فقهی و اجتماعی میتواند شخص را در نظرات خودش به تأمل وا دارد.
اجتهاد اقتضای تحول نظر دارد و دربارة امام خصوصاً که ایشان دو عرصه اظهار نظر سیاسی قبل و بعد از پیروی انقلاب داشته مورد توجه است خود ایشان تصریح دارند که از برخی دیدگاههای قبلیاش عدول کرده است مثلاً در تحریر الوسیله قبل از انقلاب هر کس در زمینش چاه نفت پیدا شود مال اوست لذا شورای نگهبان به امام نامه نوشت بر اساس تحریر الوسیله تکلیف ما چیست؟ امام دلایل اجمالی طرح کردند و به صراحت فرمودند نفت سرمایه ملی است و مال نسلهای بعد است و نظر من عوض شده است و کسی که زمینی را احیاء میکند ادله از ماهیت غیر عرفی آن منصرف است.
امام به صراحت در هفت ـ هشت مورد اظهار نظر جدی دارند مثل سبق و رمایه و حتی در مواردی ارجاع میداند مثلاً ج2 ص مواردی هست که امام به آیت الله منتظری ارجاع دادند. اینها بحثی است که جای تأمل دارد که وقتی درباره امام صحبت میشود این مهم نیست که بگوئیم امام از اول تا آخر یک چیز را گفت. جالب است که برخی در بحث روش شناسی فهم اندیشه امام، باید متون فقهی و استدلال را بر سخنرانیهایش ترجیح داد ولی خود همین هم یک احتمال است. یک مورد احتمال تغییر عبارت است از اینکه امام در تحریر و متون فقهی معتقد بودند که مجتهد اعلم باید مقام افتاء، قضاء و ولایت را به عهده بگیرد. اعلم من فی البلد ولی بعدها در نامه مشهورش بر یک دو ماه قبل از رحلت به آیت الله مشکینی نوشتند که من از اول معتقد به اعلمیت ولی فقیه نبودم. این عدم اعتقاد تا اول انقلاب است والا در تحریر امام که اعلمیت را ذکر میکند این بحث نیازمند داشتن سازکار و دلیل است تا بتوان گفت این نظر متأخر امام است. در رسالهها هست که اگر مرجعی دو نظر داشت نظر متأخر در نظر متقدم ارجعیت و رجحان دارد.
4- انصاف در استناد و پرهیز از نایکسان نگری
متأسفانه گاهی اوقات در استنادات گزینش عمل میشود. این مشکلی هست که یا باید گفت که امام فرمودند آنچه به من نسبت داده میشود مورد تصدیق نیست مگر با امضاء و خط من با امضای کارشناسان و یا در صدا و سیما گفته باشم. یا باید اینگونه در هر جا عمل شود و یا نه اینکه بایدگفت امام برای احتراز از نسبت خلاف واقع بوده و اشکالی ندارد.
با توجه به این چند عرصه باید وارد دیدگاههای امام شد که به دو بحث میپردازیم که این دو عبارت است از:
دیدگاه اصلی و اولیه امام در حوزه اندیشه سیاسی که مساله رابطه دین و سیاست است و دومی مشروعیت نظام و حاکم اسلامی
نقطه عزیمت انقلاب امام، این بود که از دو چیز احتراز داشتند سیاست بازی بی دینانه و سیاست گریزانه. امام قبل از مواجهه با شاه یا دینداران سیاست گریز مواجهه داشتند و شاید این رویه دینداری سیاست گریز رو به رشد است.
در مصر هم شیخ محمد بعده میگفت به خدا پناه میبرم از: