موسسه فهیم

خلاصه ها

خلاصه ی جلسات

جایگاه کرامت انسان در استنباط فقهی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، استاد حوزه علمیه قم ، شامگاه شنبه، دهم آذرماه، در نشست علمی «جایگاه کرامت انسان در استنباط فقهی» در مؤسسه فهیم گفت: قرآن یک‌جا در سوره اسراء و نوبت دیگر در سوره حجرات در باب کرامت انسان دو آیه بیان فرموده است؛ در سوره حجرات موضوع اکرمیت است و در سوره نساء سخن از کرامت ذاتی است.


وی افزود: اینکه انسان متولد شده چه جایگاه و مقامی دارد بحث سوره نساء است و بحث سوره حجرات این است که انسان به کجا می‌تواند برسد؛ کسانی خواسته‌اند نوعی تفاوت‌نظر مطرح کرده و بگویند تمام مسائل ما شدن است و کرامت انسان جنبه استعدادی دارد؛ یعنی انسان در ذات خودش چیزی نیست و اگر تلاش و کوشش کند به آن مرتبه می‌رسد، ولی آنچه در قرآن در سوره حجرات مطرح است مسئله اکرمیت است و نه کرامت ذاتی که این افراد به آن استناد کرده‌اند.


کرامت قاعده حاکم یا فرع فقهی


ایازی با اشاره به معنای کرامت و دلالت آن و تقریری که می‌توان از آن برای استنباط احکام ارائه داد، بیان کرد: این سؤال مطرح است که استنباطی که از این مسئله می‌شود فرع فقهی و یا قاعده حاکم بر فقه است؟ همچنین لوازم کلام در احکام و حقوق انسان چیست؟ قبل از دوره معاصر چند شخصیت در ذیل آیه ۷۰ سوره اسراء «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» تصریح فرموده که آیه صرفا بیان اخبار نیست؛ از جمله سیدمحمد فضل‌الله کرامت در این آیه را اصل فقهی می‌داند؛ همچنین آیت‌الله منتظری در چند جا به این موضوع پرداخته است و در ۲۴ مورد استناد به اصل کرامت کرده است؛ شخصیت دیگر هم آیت‌الله صانعی است که در باب حقوق انسان و زن استناد به اصل کرامت کرده است.


ایازی اظهار کرد: در میان شخصیت‌های گذشته هم مرحوم سیدمرتضی در قرن پنجم در مورد بحث ولدالزنا و شهادت و قضاوت او این بحث را مورد توجه قرار داده است؛ سیدمرتضی معتقد است که ولدالزنا نقشی در گناه زانی و زانیه نداشته و شهادت او مورد قبول است؛ وی تأکید دارد وقتی زانی و زانیه از گناهشان توبه کنند شهادت آنان پذیرفته است، لذا چرا نباید ولدالزنا این طور باشد.


ایازی با اشاره به آیه ۲۹ توبه «قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ» ادامه داد: عمده علمای ما با اشاره به واژه صاغرون گفته‌اند اهل کتاب وقتی می‌خواهند جزیه بدهند باید با نوعی تحقیر (مثلا خم شود و با نوعی تحقیر) آن را پرداخت کنند. البته در آیه‌ای در وصف جهنمی‌ها نیز همین تعبیر صاغرون به کار رفته است؛ آیت‌الله العظمی مکارم در معنای صاغر آن را به معنای تحقیر نگرفته بلکه آن را به معنای التزام گرفته است، یعنی فرد باید در برابر قانون پایبند باشد؛ از این موارد لغات و اصطلاحات زیادی داریم که ممکن است با برداشتی بار کرامتی ایجاد کند و یا برعکس آن را.


بازسازی جدی و عمیق فقه بر مبنای اصل کرامت


این قرآن‌پژوه تصریح کرد: امروز در قوانین بحث تساوی دیه زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان در حال حل شدن است، ولی اگر می‌خواهیم بر مبنای اصل کرامت مشکلات را مرتفع کنیم باید بازسازی عمیق و جدی در کل فقه ایجاد کنیم.


ایازی با بیان اینکه شبهات و سؤالات زیادی وجود دارند که با نگاه فقه کنونی قابل پاسخ دادن نیست، تصریح کرد: محقق اردبیلی در مانعیت قضاوت زن بحث کرده، ولی واقع این است که بخش زیادی از تعارضات در مسائل زنان با اصل کرامت قابل حل است.


تاکید بر کرامت ذاتی انسان


وی با اشاره به تعبیر «لَقَدْ کَرَّمْنا» در آیه ۷۰ اسراء با بیان اینکه در این آیه بر کرامت ذاتی انسان تأکید شده است، اظهار کرد: آیه شریفه با تأکید زیاد که در واژه «وَ لَقَدْ» و «کَرَّمْنا» مشهود است بر این کرامت تأکید فرموده و از «بنی آدم» تعبیر کرده است؛ علامه می‌گوید خداوند نفرمود: «کَرَّمْنا المؤمنین و الموحدین و مسلمین» و یا حتی تعبیر انسان را به کار نبرده است؛ این آیه در مقام اخبار و نه انشاء است و در خطابش هم رنگ، جغرافیا، خصوصیات، تعلقات، منطقه و مکان جغرافیایی دخالت ندارد و فرموده ما به تمام انسان‌ها کرامت داده‌ایم؛ البته عدیل «کَرَّمْنا» «فضلنا» است که در تعبیر بعدی آن به کار رفته است؛ وقتی بحث از کرامت است تعبیر بنی‌آدم به کار برده، ولی وقتی سخن از تفضیل است دیگر از کرامت بحث نمی‌شود.

ایازی ادامه داد: اگر به آیه ۱۳ سوره حجرات «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» رجوع کنیم بحث تفضیل متناسب با تقواست؛ البته آیه دیگری هم عدیل این آیه است؛ قرآن فرموده انسان را در احسن تقویم خلق کرده است؛ یعنی موضوع مورد بحث انسان فارغ از ایمان و کفر است و یا فرمود: «فتبارک الله احسن الخالقین» که بر کلیت انسان تمرکز دارد.


وی با بیان اینکه علامه بر کرامت ذاتی در آیه مورد بحث تأکید دارد اظهار کرد: رقیب این نظریه سخن کسانی است که می‌گویند کرامت شأنیت دارد نه ذاتیت، فرق استعداد با ذات این است که خود انسان از ابتدایی که به دنیا آمده تا مراتبی که می‌یابد و حتی به مرتبه کسانی مانند شمر و ابن‌ملجم می‌رسد باز هم این کرامت برقرار است؛ لذا نباید جنازه این افراد به سگ داده شود و تکه تکه شوند و ... لذا در مجموعه آیات قرآن وقتی در باب انسان سخن می‌گوید مسئله کل انسان است.


عقل و اراده؛ عامل کرامت ذاتی انسان


استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیه امانت و «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ» و آیات مرتبط با حیات و مرگ انسان از جمله اینکه اگر کسی یک انسان را بکشد گوئی همه بشریت را کشته است، اظهار کرد: این آیات معلوم می‌کند که حیات و ممات انسان و کشتن او با بقیه موجودات تفاوت دارد؛ یا در جایی قرآن کریم وقتی فرمود «نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» و «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ» بحث اصل انسان و نه انسان خاص مطرح است البته علامه طباطبایی و سیدمحمدحسین فضل‌الله که قائل به ذاتیت کرامت هستند، این سؤال را مطرح کرده‌اند که چرا به مقام انسان کرامت ذاتی داده شده است و پاسخ داده‌اند که انسان اراده و عقلانیتی دارد که این اراده و عقلانیت را هیچ کدام از موجودات حتی ملائکه ندارند؛ ملائکه دارای حد وجودی معینی هستند، ولی انسان حد وجودی معین ندارد.


این محقق و قرآن‌پژوه اظهار کرد: برخی در نقض ذاتیت گفته‌اند که انسان می‌تواند گناه کند ولی ملائکه نمی‌توانند، ولی آن طرف بحث هم هست؛ اینکه انسان بتواند گناه کند و نکند، اما در مورد ملائکه در یک خطی هستند که نه بالا و نه پائین‌تر از آن می‌روند؛ از طرف دیگر انسان برای رسیدن به هدف می‌تواند موجودات را استخدام کند؛ همچنین انسان به واسطه عقل و اراده بر موجودات ممتاز و دارای شان آینده‌نگری و برنامه‌ریزی است.


ایشان  با طرح این سؤال که از کجا گفته می‌شود که کرامت اصل حاکم بر فقه و قواعد فقهی است؟ اظهار کرد: آیه‌ای نداریم که عدالت را اصل قرار داده باشد، ولی در قواعد فقهی آن را اصل می‌گیریم؛ کسانی مانند علامه و صاحب تفسیر «الفرقان» معتقدند که این نوع اخبار در برابر انشاء در آیات مورد بحث، نشانه اصل بودن است.


وی اظهار کرد: علامه فضل‌الله در تفسیر خود آورده است که از منظومه آیات مرتبط با کرامت در قرآن می‌فهمیم که منظور فقط اخبار نیست بلکه قصد دارد بفهماند که این مسئله مانند عدالت اصل است. فقهای ما در فقه گاهی از آیاتی استفاده می‌کنند در حالی که سبک و سیاق آیه مرتبط با آن موضوع مدنظر هم نبوده است؛ مثلاً در آیه ۱۹۵ بقره «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». موضوع انفاق است و اینکه در انفاق افراط و تفریط نکنید، ولی فقها از آن قاعده عام عدم ضرر رساندن به خود را استفاده کرده‌اند.


احتیاط بیش از حد در فقه


وی با بیان اینکه به تعبیر آیت‌الله بروجردی فقه ما از ترس افتادن در ورطه قیاس احتیاطات بیش از از اندازه در برخی مسائل دارد تاکید کرد: قیاس فرع با فرع دارای ایراد است در حالی که قیاس فرع با اصل ایرادی ندارد.


وی با بیان اینکه هفت معیاری که فق‌ها در مورد اصل بودن چیزی بیان کره‌اند در بحث کرامت هم وجود دارد تصریح کرد: وقتی شرع و صادق مصدق فرموده که بنی آدم کرامت دارد باید بپذیریم؛ همچنین عقلی بودن این مسئله قابل درک است مثلا در بحث معاد با اینکه خدا خبر داده، ولی موضوعی عقلی هم هست؛ همچنین در قرآن برخی موضوعات به عرف واگذار شده مثلا عدل و احسان تعریف نشده، ولی مخاطب از آن فهمی مطابق با عرف دارد بنابراین وقتی سخن از کرامت است می‌تواند متناسب با عرف عقلا حتی در مناطق مختلف، متفاوت شود؛ مثلا آتش زدن انسانی در ایران بعد از فوت مخالف کرامت، ولی در هندوستان موافق کرامت است.

ایازی تاکید کرد: موضوع دیگر معناداری بحث کرامت است؛ همچنین نوعی بودن کرامت مسئله‌ای تابع درک نوع بشر است و اگر در جایی نقض کرامت شد باید نوع بشر و نه فقط یک فرد یا گروه بر آن صحه بگذارند همچنین باید بر این موضوع تاکید شود که در روایات متعددی از اهل‌بیت (ع) بحث کرامت قابل دنبال کردن است و فرمایشات آنان موید ذاتی بودن کرامت انسانی است و ما امروز می‌توانیم این معارف را به دنیا منتقل کنیم.