محمدجواد عنایتی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، شامگاه چهارشنبه، ۱۹ اسفندماه در نشست علمی «نقش خاتمیت در رفع اختلاف بشر» در مؤسسه فهیم، گفت: در روایت بیان شده خداوند پیامبران را به سوی بندگانش برنیانگیخت، مگر اینکه از طرف خدا تعقل کنند؛ «لیعقلوا عن الله» تعبیر بسیار جالبی است؛ یعنی پیامبران مبعوث شدند تا عقل منفصل خداوند در میان بشر باشند؛ این فراز را در کنار این فراز بگذاریم که فرمودند «ان علی الناس علی الله حجیتین...»؛ برای خداوند در بین مردم دو حجت وجود دارد یکی حجت ظاهری که انبیاء و ائمه هستند و دیگری حجت باطن که عقل است. وقتی این دو روایت را کنار هم بگذاریم بحث نقش بعثت در رفع اختلاف بشر هم مشهودتر خواهد شد.
عنایتی زاده تصریح کرد: یکی از کارکردهای مهم دین پاسخ به پرسشهای بنیادین بشر مانند چرایی زندگی و چیستی مرگ است؛ انسان دارای فطرت جاودانه است و به تعبیر رنه گنون، با وجود تلاشهای قرنها قبل برای خاموش کردن و نابودکردن این ندا، هنوز چراغ دین و دینداری همچنان بعد از رنسانس باقی و پایدار است.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد افزود: دو نگاه به دین میتوان داشت؛ یکی نگاه کارکردگرایی که پسینی است و دیگری نگاه پیشینی به دین است؛ در حقیقت یک نگاه، قضایای دینی را از زوایه حقانیت و درستی و نادرستی مورد تحقیق قرار میدهد خاتمیت در این نگاه مهم است؛ کسانی که خاتمیت را به رشد عقل و کمال دین و هر دوی اینها تعریف کردهاند، از این زاویه نگاه دارند، اما ما به دنبال نگاه پسینی به دین و کارکردگرایانه هستیم. مثلاً گفته شده دین باعث آرامش انسان است. همچنین نگاه کارکردگرایانه به نقش دین در رفع اختلافات.
عنایتیپور تصریح کرد: ما به دین نگاه میکنیم از آن رو که اگر اختلافی بین امم و طبقات اتفاق افتاد، رافع دعوایی به نام قرآن و شریعت وجود دارد؛ اما صرف نظر از دین، خود خاتمیت مبین این است که گاهی تفاسیر و فهمهای متفاوت از دین و بدفهمیهای دینی ناهنجاری و آسیبها و جنگها و کشت و کشتارهایی در بین مردم ایجاد میکند؛ خاتمیت آمد تا به این زمینههایی که باعث دعوای بین مردم میشود و دعواهای منتسب به دین و به بدفهمیها خاتمه دهد.
دین در مقام واقع مایه اختلاف نیست
استاد دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: گاهی ما برای رفع اختلاف به دین مراجعه میکنیم، اما گاهی خود دین مایه اختلاف است؛ البته دین در مقام لوح محفوظ یکی است، ولی در مقام تفسیر مفسران میتواند مایه اختلاف باشد، زیرا برخی با برداشتهای نادرست به نام دین جرم و جنایت میکنند.
عنایتیپور با اشاره به آیه ۲۱۳ بقره «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» تصریح کرد: در این آیه تصریح شده که خود دین از سوی اربابان دین مورد سوء استفاده قرار گرفته است که ما در اسلام این را نداشتیم، اما در ادیان دیگر بود، ضمن اینکه میان ادیان گذشته و اسلام تفاوت جوهری وجود دارد، زیرا ادیان گذشته تحریف شدند. شریعت مقتضی رفع اختلاف است، ولی در ادیان گذشته، خود دین تحریف شده است.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه عقل شهودی و وجدان یکی از معیارها برای رفع اختلافات دینی است، اظهار کرد: معیار دیگر مرجعیت معصومانه امامت است که راز اصلی خاتمیت در مقام تعریف است؛ اینها را اگر کنار هم بگذاریم، در مقام اقتضاء همه چیز برای رفع اختلاف وجود دارد. البته تکثر فهم فقیهان و دینپژوهان که مبتنی بر قواعد است، خودش از سوی ائمه پذیرفته شده است. حال آیا اگر این نوع اختلافات وجود داشته باشد، دعوا و خونریزی پیش میآید؟.
وی اضافه کرد: قرآن فرموده است که پیش از بعثت انبیاء، مردم امت واحد بودند؛ مفردات راغب میگوید امت هر نوع جماعتی است که نوعی رابطه و وحدت بین آنها باشد؛ در تفسیر نمونه، تعبیر جالبی بیان شده و آورده است که در ابتدا بین بشر اختلاف ناچیز بوده و مردم طبق فطرت خود خدا را میپرستیدند، که شاید زمان بین آدم تا نوح اینگونه بوده است. در مرحله بعد انسانها تکامل اجتماعی پیدا کردند، لذا طبعاً اختلافات میان مردم از نظر ایمان، عقیده و عمل و تعیین حق و حقوق پیش آمد و در مرحله بعد انسان تشنه تعلیماتی بود که بتواند بر نظم اجتماعی او مؤثر باشد و در اینجا تعالیم انبیاء عرضه شده است.
وی ادامه داد: در این مرحله، انسانها با کتب آسمانی روبرو شدند تا اختلافات مردم را رفع کند و این وضع مدتی ادامه یافت تا اینکه امواج وسوسههای نفسانی و ترجیح تعالیم فردی بر دستورات انبیاء باعث ایجاد اختلافات وسیع و درگیری شد. در اینجا جهل مقدس رخ داد و اربابان ادیان برای منافع خود از دین سوء استفاده کردند و در اینجا تعبیر «بغی» رخ داد، لذا آیه فرمود اختلاف نکردند، مگر کسانی که کتاب آسمانی و بینات روشن به آنها رسیده بود؛ یعنی خود دین سبب اختلاف و بغی شد و خاتمیت آمد تا این اختلاف را پایان دهد. فرض کنید اگر بعد از اسلام در هر قرنی دینی میآمد، تشتت و اختلافات بسیار فراوان میشد.
عنایتیزاده بیان کرد: مجدداً تاکید دارم که آنچه در حاق دین و قرآن وجود دارد، مایه اختلاف نیست، بلکه اشتباه در برداشت و لجاجت بر روی یک برداشت نادرست و منفعتطلبانه باعث اختلاف است و حدس قوی بنده این است که خود خاتمیت آمده تا ریشه اختلاف در دین را بکند و حذف کند.
وی افزود: وظیفه عالمان دینی دو وظیفه مهم است؛ اول تبیین معقول دین نه عقلی دین؛ معقول چیزی است که برای مخاطب پذیرفته است، ولو اینکه براهین آن را نداند؛ تبیین معقول دین مبتنی بر فهم درست از قرآن و روایات است البته روایات با همان شیوه ارزیابی. وظیفه دیگر در مقام عمل است؛ یعنی حاملان رعایت دین باید در مقام عمل متدینانه و عاقلانه و متخلق به اخلاق الهی رفتار کنند. در این صورت بدون تردید مکتب اهل بیت بر دنیا سیطره خواهد یافت.