دیشب حجتالاسلام والمسلمین محمد صحتی سردرودی در موسسه فهیم به بحث در مورد تحریفهای ابن تیمیه از حادثه عاشورا و مقدار اثر گذاری آن در تاریخ پرداخت.
وی ابتدا گفت: ابن تیمیه (متولد 661- متوفای 728 ق) فقیه و متکلّمی شیعه ستیز، و اینک شیخ الاسلامِ "سلفی"ها و "طالبانی"هاست که در حوزه عاشورا پژوهی دست کم به سه تحریف بزرگ دست زده است:
- هیچ مصلحتی در قیام امام حسین(ع) ندیده و آن را شورش و آشوب پنداشته و از آنجایی که خروج بر حکومت جور را در ممالک اسلامی جایز نمیدانسته است، اقدام امام حسین(ع) را ناروا و با مفسده، توصیف کرده است. (منهاج السنه 2/241)
- و از آنجا که به اصل «عدالت صحابه» و «سلف صالح» به شدّت پای بند بوده است، به تبرئه یزیدبنمعاویه روی آورده و دامنِ بنی امیّه را از فجایع عاشورا، پاک پنداشته است (الوصیة الکبری/52).
- نه تنها بنی امیّه و آل یزید که حتّی شامیان را از آن جنایت بزرگ مبرّا دانسته، همه تقصیرها را برای کوفیان- آن هم نه کوفیان عثمانی مذهب یا خوارج، بلکه کوفیان شیعی و علوی مذهب – دانستهاست. (رأسالحسین/208)
در ادامه این محقق حوزه عاشورا پژوهی اضافه کرد که سه دسته در کشتار حسینیان در واقعه عاشورا دست داشتهاند:
اول خوارج ، پیدایش خوارج بر میگردد به زمان ابی بکر در حالی که در فرهنگ ما (شیعه) پیدایش آنها را به حکمیت در جنگ صفین میرسانند.
گروه دوم: افرادی بودند که عثمانی مذهب بودند. اینها معتقد بودند که عثمان مظلومانه کشته شده و حضرت امیر (ع) در قتل او نقش داشته است. اینها جزء مردم کوفه نبودند امّا معاویه در سالهای 40 تا 60 تا توانسته بود ترکیب شیعی کوفه را تغییر داده و وارانه کرده بود.
گروه سوم، سپاهیانی بودند که از شام اعزام شده بودند.
استاد صحتی سردرودی به روایتهای مختلف از حادثه عاشورا با توجه به گرایشهای فکری و مذهبی نویسندگان پرداخت و گفت: از شهادت امام حسین و یارانش سه روایت و قرائت داریم ؛ یک روایت کاملاً اموی است. بعد از پیروزی بنی عباس بر امویان، آنها به اندلس مهاجرت کردند و نزدیک به پنج قرن در آن جا حکومت کردند و به فرهنگ سازی در آن جا پرداختند. این روایت تا زمان اعزام مسلم به کوفه را روایت کرده وبقیه را مسکوت گذاشته است. مثل روایت ابن خلدون از سالهای 60و61 هجری،وی این بخش را کلا سفید گذاشته است و تا چندین سال پس از این تاریخ را نوشته است.
روایت دوم، روایت بنی عباس است. پس از آن که خلافت به دست بنی عباس افتاده افرادی بنابر صلاح دید آنها شروع به نگارش و گزارش از عاشورا پرداخته اند که رنگ بنی عباس آن، خودش را به رخ میکشد که میتوان روایت تاریخ طبری را جزء این دسته دانست.در این روایت ابن عباس فردی سیّاس و با هوش و امام حسین فردی زودباور و خوش بین است.
روایت و قرائت سوم، روایت آل علی (ع) از شهادت امام حسین است. متون این روایت از بین رفته است. قبل از لهوف، حدود 20 مقتل داشتیم که متأسفانه همه از بین رفته است که با تلاشی که داشتیم، توانستیم مقتل شیخ صدوق را احیاء کردهایم.
در ادامه ایشان به تفاوت قرائت سوم با دو روایت دیگر اشاره کرد و گفت: این قرائتها تفاوتهای زیادی دارد و متأسفانه مقتلهایی که در عزاداریهای ما، ذکر میشود تلفیقی از روایت اموی و عباسی از حادثه عاشورا، خصوصاً روایت عباسی است.
باید گفت: مهمترین تفاوت در این است که روایت آل علی بر خلاف دو روایت دیگر، گفتهاند، قاتلین حسین بن علی در کربلا از شام بودند؛ البته باید به این نکته توجه کرد که مردم کوفه هم بی تقصیر نبودند، اما فقط آنها مقصر نبودند.
وی در نهایت گفت: مستندات این که اهل شام به کوفه لشکر کشیده بودند در مقتل های آل علی فراوان است که به بعضی اشاره می کنیم
- عن الامام الصادق (ع) قال: «تاسوعا یوم حوصر فیه الحسین علیه السلام و اصحابه رضی الله عنهم بکربلاء و اجتمع علیه خیل أهل الشام و أناخوا علیه،» (الکافی، کتاب الصیام، ج4/147 ح7)
- قال علی بن الحسین (ع) فی خبر طویل: «و أقبل عدو الله سنان بن انس الأیادی و شمر بن ذی الجوشن العامری فی رجال من أهل الشام حتی وقفوا علی رأس الحسین...» .
(مقتل الحسین (ع) به روایت شیخ صدوق /168 به نقل از امالی شیخ /226 مجلس شام).
- عن الامام الصادق (ع) قال: «انّ آل اُمیّه علیهم لعنه الله و من أعانهم علی قتل الحسین من أهل الشام نذروا نذرا ان قتل الحسین علیه السلام... أن یتخذوا ذلک الیوم عیداً لهم و ان یصوموا فیه شکراً...» .(شیخ طوسی، الامالی/667(ح1397).
- قال ابن سعد الکتاب: «دعا رجل من اهل الشام علی بن الحسین الاکبر فقال: ان لک بأمیرالمؤمنین ترابةً و رحماً، فإن شئت آمنّاک و امض حیث ما اجبت».
- مرحوم فضل علی قزوینی پس از نقل روایت کلینی(الطبقات الکبری (ابن سعد6/439) مینویسد: «الروایه صریحه فی اجتماع اهل الشام فی کربلا و سنذکر فی ترجمه مسلم بن عقیل أن صبیحه یوم شهادته ورد الکوفه عشره آلاف من جند أهل الشام، ذکره الطبری و غیره...» تا این که مینویسد:
فمن انکر وجود جنود من الشام، فهو من عدم علمه بالتاریخ، بل فی مناقب: انّ خیل شمر بن ذی الجوشن – و هم اربعه آلاف کلّهم شامیّون. (فضل علی قزوینی، الامام الحسین و اصحابه ج1،ص 253-254)
بنا به نوشته مناقب ابن شهر آشوب حریف قاسم بن حسن (ع) را اهل شام از دست امام حسین (ع) رهانیدند. (مناقب 4/109)
متن کامل این جلسه همراه با پرسشها و پاسخهای آن در آینده نزدیک در اختیار شما قرار خواهد گرفت.