مقدمه معلول نیازمند علت است موضوع بحث ما «زمینههای اجتماعی قیام امام حسین» است؛ موضوعی در خور توجه و دقت که امام حسین به چه دلیل یا دلایلی قیام کرد. این مسئله در جای خود مطرح است، به عنوان یک اصل مسلّم که هر پدیدهای پدیدآورندهای دارد. پدیده بدون پدیدآورنده نمیشود. بههرحال، هر حادثهای که روی میدهد، علتی دارد. گاهی علتِ ظاهر و روشنی است و گاهی علتِ پهنانی است. حتی چیزهایی که ما تصور میکنیم امور خارقالعادهای هستند، مثل معجزات انبیا، عصای حضرت موسی که به اژدها تبدیل شد: «فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى». سبب آن را نمیدانیم، وگرنه سبب دارد. سبب از نظر ما مخفی است؛ زیرا بیسبب نمیشود
عن امام الحسین(ع) قال فی خطبته المشهوره: اللَّهُمَّ انَّكَ تَعْلَمُ انَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذى كانَ مِنّا مُنافَسَةً فى سُلْطانٍ وَ لَاالِتماسَ شَىْ ءٍ مِنْ فُضولِ الْحُطامِ وَ لكِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِكَ وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدودِك»[1]
معمولا انسان وقتی اقدام به کار می کند ،هدفی از انجام آن کار دارد که آن هدف را اصطلاحا علت غائی می گویند .علت غائی در ذهن مقدم از علل دیگر و در خارج موخر حاصل می شود. و تمامی این علل سه گانه مقدمه آن علت غائی است؛ علت مادی و سوری و فاعلی، اینها برای رسیدن به آن علت غائی است.