به گزارش ایکنا، آیتالله محمد عندلیب همدانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، ششم اردیبهشت ماه در نشست علمی «حق انتخاب خطا از نگاه متون دینی» که از سوی مؤسسه فهیم برگزار شد، گفت: در بین دانشمندان به خصوص در حوزه حقوق بشر، چندی است که حق بر خطابودن مورد بحث است. سؤال این است که آیا از نگاه متون شرعی چنین حقی پذیرفته است یا خیر؟ آیا در انتخاب حق یا باطل اجباری تکوینی هست یا هر انسانی آزاد است از نظر تکوینی و طبیعی حق یا باطل را انتخاب کند؟
وی افزود: از نظر قرآن کریم پاسخ این است که ویژگی انسان این است که قدرت انتخاب و آزاد بودن اراده دارد و هرگز در این قضیه جبر تکوینی در کار نیست. در آیه سوم سوره انسان فرموده است: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا همچنین در آیه ۲۹ کهف فرموده است: وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ. از این قسم آیات استفاده میشود که انسان چه در انتخاب طریق حق و یا باطل مختار است و میتواند با اراده خود هر کدام از این دو راه را برگزیند.
مخالفت قرآن با اجبار در تحمیل عقیده و یا اظهار آن
عندلیب همدانی با طرح این پرسش که آیا اساسا اکراه و اجبار در پذیرش قلبی یک عقیده ممکن است یا خیر؟ یعنی آیا ممکن است باوری را با اجبار به کسی تحمیل کنیم؟ اظهار کرد: پاسخ خیر است؛ در سوره یونس آیه ۹۹ فرموده است: وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ اگر خدا میخواست کاری میکرد که همه حق را انتخاب کنند پس ای پیامبر(ص) تو نمیتوانی مردم را به ایمان اجبار کنی زیرا امر قلبی است و با اکراه محقق نمیشود. حتی کریمه «لا اکراه فی الدین...» هم طبق نظر عدهای، بیانگر یک امر خارجی است و آن اینکه اساس دین و ایمان با اکراه، شدنی نیست. در آیات ۲۱ و ۲۲ غاشیه هم فرموده است که ای پیامبر(ص) تو قدرتی که بتوانی با اجبار و اکراه، ایمان را در دل مردم قرار دهی، نداری.
استاد سطح خارج حوزه علمیه با طرح این پرسش که آیا اجبار بر اظهار اسلام در عین عدم اعتقاد باطنی، توجیهپذیر است و میتوان به کسی بگوییم اظهار شهادتین کن و داخل مسلمین شو یا تو را میکشیم ولو در این اظهار دروغ بگویی، آیا این از نظر قرآن، شدنی است؟ گفت: پاسخ این است که خیر. این همه آیاتی که در مورد منافقون بیان شده برای همین است یعنی منافقین چیزی میگویند که باور ندارند و اظهار بیرونی برخلاف اعتقاد درونی، عین نفاق است.
نهی استفاده از زور برای مؤمن کردن دیگران
وی با طرح این پرسش که آیا جنگافروزی و اعمال قدرت برای تحقق عینی و عملی یک عقیده توجیه قرآنی دارد؟ آیا میتوان جنگ ابتدایی را برای حاکم کردن عقیدهای در جامعه به کار برد، اضافه کرد: پاسخ این است که اگر جنگافروزی و اعمال قدرت برای این است که ایمان به دل مردم بر اثر جنگ و شمشیر بنشیند مؤثر نیست، اگر برای این است که در عین باطل شرکآلود، منافقانه اظهار اسلام کنند باز صحیح نیست ولی در طول تاریخ همواره کسانی بودهاند که قرآن از آنها به طاغوت یاد کرده است؛ ویژگی طاغوت این است که با استکبار و استثمار مردم مانع رشد و تعالی خلق هستند و در مسیر اراده و اختیار انسانها در گزینش حق سد ایجاد میکنند و مانع انتخاب آزادانه خلق هستند و مردم باید بندگی آنان را بکنند طبیعتا پیامبران به عنوان پرچمداران توحید باید این گروهها را از میان بردارند.
حق مقابله و جنگ ابتدایی با ظالمان
وی افزود: اگر موسی(ع) با فرعون مقابله میکند برای این است که فرعون جلوی انتخاب آزادانه مردم را گرفته بود؛ بنابراین همه انبیاء مردم را از پذیرش طاغوت برحذر میکنند؛ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ. و اگر در فقه ما چیزی به عنوان جهاد ابتدایی مطرح است به این دلیل است و حقیقت آن نوعی دفاع از حق انتخاب انسانها است.
عندلیب همدانی تصریح کرد: پرسش دیگر این است که آیا حق آدمی و آزادی او برای یک انتخاب، محدودیتی ندارد؟ مطلق و بی قید است؟ پاسخ اینکه یک محدودیت که عقلانی، عقلایی و هم دینی است برای حق انتخاب آدمی هست و همه قبول دارند و آن اینکه من حق ندارم به اسم حق داشتن از حقم سوء استفاده کنم. این کار مذموم در شرع و عقل است. در آیه ۴۲ شعرا فرموده است: آنهایی که به مردم ستم میکنند و در زمین به اسم استفاده از سلطه و حق خود بر مردم ظلم میکنند عذاب دردناکی دارند.
استاد حوزه اضافه کرد: در روایتی از امام معصوم(ع) نقل است که اگر کسانی بودند که با نصیحت شما از ظلم و ستم دست برداشتند که هیچ ولی اگر کسانی مصداق آیه بالا بودند با آنها مقابله کنید البته مراقب باشید خودتان به نام مبارزه با ظلم در ورطه ظلم نیفتید. روح قاعده مشهور فقهی ما به نام لاضرر هم همین ممنوعیت سوء استفاده از حق است.
مخالفت قرآن با انتخاب باطل
وی با طرح این پرسش که از منظر اسلام این حق تکوینی برای انتخاب ولو باطل پذیرفته شده است؟ یعنی انسان تکوینا حق و قدرت انتخاب باطل را دارد ولی آیا تشریعا هم قرآن کریم این حق را پذیرفته است یا خیر؟ گفت: پاسخ این است که قرآن هر مطلبی به صرف اینکه چون من انتخاب کردهام رسمیت بدهد و بپذیرد قطعا اینگونه نیست و نباید هم باشد زیرا هر مکتبی معیارهایی برای حق و باطل دارد و تخطی از آن را جایز نمیداند؛ نمیفرماید اگر کسی باطل را انتخاب کرد باطل مبدل به حق میشود ولو اکثریت آن را بپذیرند.
انتخاب اکثریت مسلمانان باطل را حق نمیکند
وی اظهار کرد: به عنوان نمونه اگر جامعهای که ادعای اسلام و مسلمانی و تبعیت از قرآن و سنت دارد خوردن گوشت خوک را انتخاب کنند، آیا خوردن لحم الخنزیر باطلی را تبدیل به حق میکند؟ خیر. البته قانون شرع تا این حد اجازه میدهد اگر کسی بخواهد گناهی را مخفیانه مرتکب و انتخاب باطلی داشته باشد و این انتخاب ضرری برای دیگران نداشته باشد منع نمیشود ولی عواقب کار خودش را هم باید بپذیرد.
عندلیب همدانی تصریح کرد: پرسش دیگر این است که از نظر ما شیعه، خلافت نبی اعظم(ص) باید به امیرالمؤمنین(ع) میرسید حالا فرضا (که قطعا اینگونه نبود) در سقیفه انتخابات آزاد تشکیل میشد (که نه انتخابات و نه آزاد بود) و اکثریت مردم آن دوره امام علی(ع) را قبول نمیکردند آیا باید با اکثریت مقابله کرد زیرا انتخابشان غلط است؟ اینجا مصداق اهم و مهم و باب تزاحم است. چنانچه در پرسش قبل گفته شد انتخاب اکثریت در اینجا باطل است و این انتخاب، منتخب را حق نمیکند، ممکن است امیرالمؤمنین(ع) سکوت کند ولی هرگز به معنای امضای یک باطل نیست.
وی اضافه کرد: امام مجتبی(ع) در شرایطی بودند که اکثریت مردم گفتند ما جنگ نمیخواهیم و امام مجتبی(ع) هم تن به صلح دادند؛ اما این انتخاب باطل مردم، باطل را حق نکرد و فقط امام مقابله نکرد چون اکثریت جامعه یک انتخاب باطلی کردهاند و مقابله با خواست عمومی به صلاح نیست؛ قصد ندارد به خواسته مردم رسمیت و حقانیت بدهد ولی وقتی میبینند مردم جنگ با معاویه را انتخاب نکردند صلح کردند.
عواقب دنیوی و اخروی انتخاب عامدانه باطل
عندلیب همدانی با طرح این پرسش که آیا عواقب دنیوی و اخروی گزینش ناحق به صرف گزینش مختارانه از بین میرود و آثار سوء ندارد؟ تصریح کرد: آثار سوء دنیوی هر انتخاب بیجا از بین نمیرود مانند انتخاب نابجای یک رئیس است؛ آثار و عواقب اخروی در صورت انتخاب عامدانه و عاقلانه بر قوت خود باقی است. عقاب اخروی در صورت جهل قصوری منتفی است.
استاد حوزه علمیه با طرح این پرسش که آیا خداوند در قرآن کریم رهنمودهایی برای گزینش صحیح داشتهاند؟ گفت: بله ولی این رهنمودها قدرت تکوینی را از ما نمیگیرد و ما با وجود این رهنمودها میتوانیم باطل را انتخاب کنیم. از قرآن و روایات استفاده میشود که خدا بر تفکر، تعقل، مشورت و استفاده از علم تاکید دارد و استمداد از منبع عصمت و توسل و توکل را فراموش نکنید. در قرآن به دعوت، هدایت، موعظه، نصیحت و ارشاد تاکید شده است.
حق نشان دادن راه درست به دیگران
عندلیب همدانی اظهار کرد: من حق انتخاب باطل دارم به لحاظ تکوینی ولی شارع برای من حق دیگری بر عهده دیگران قرار داده است که نگذارند من به باطل بروم، این حق من بر عهده عالمان است؛ امام حسین(ع) در روز عاشورا فرمودند صبر کنید تا من آنچه را که شما بر من حسین حق دارید ادا کنم یعنی شما گزینش باطل کردید ولی حق دارید تا من شما را هدایت کرده و راه را از چاه به شما نشان دهم. در روایات بیان شده است که «أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي».
استاد سطح خارج حوزه علمیه بیان کرد: حکومت میتواند جلوی کسی را که به نام حق خودش باعث ضرر به دیگران میشود، بگیرد همچنین باید بدانیم که عاقبت انتخاب باطل چیست و عواقب آن را بپذیرم همچنین در کنار انتخاب ناحق، انسان حق دارد که دیگران او را از راه ناحق بازدارند و او را به مسیر حق برگردانند.