بسمه تعالی
موضوع:اهداف قیام حسینی (2)
استاد:حجه الاسلام و المسلمین علی نظری منفرد
13/10/91
خلاصه جلسه قبل
صحبت در باره این بود که وجود مقدس ابا عبدالله الحسین علیه السلام چه هدفی را در جریان نهضتشان تعقیب می کردند ؟عرض شد که حضرت یک هدف مستأجل داشت و آن امتناع از سازش با طاغوت زمان بود و فرعون وقت یعنی یزید بن معاویه؛ طبیعی است که بیعت با چنین کسی و آن هم شخصیتی مثل امام حسین علیه السلام صحه گذاشتن روی کارهایی است که او انجام می دهد و یزید در حقیقت یک شیطان مجسم بود..
دیشب این تعبیر رو هم عرض کردم که فرمود : ُ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ
روز عاشورا در یکی از فرمایشاتشان به سپاه فرمودند : استحوذ عليكم الشيطان و أنساكم ذكر اللّه
و یا وقتی که نامه عبیدالله بن زیاد مستقیما نامه به امام حسین نوشته است در حالی که سپاه هم بوده و در کربلا حضور داشته نامه ای به حضرت نوشته در چند جمله که می رساند که آن چه داعیهای را در سر می پروراند قتل امام حسین بود و می گفت که یزید به من دستور داده که سر روی بالشت نگذارم یا شکم را از غذا سیر نکنم یا شما را به قتل برسم .
امام علیه السلام وقتی نامه را نگاه کردند آن رسول و فرستاده ایستاده بود تا پاسخ بگیرد دید حضرت هیچ عکس العملی نشان ندادند و به حضرت عرض کرد که آقا جواب این نامه چه می شود؟
حضرت فرمود :این نامه جواب ندارد نویسنده این نامه مستحق کیفر وعذاب الهی است.
این اولین حرکتی بود که حضرت دنبال می کرد در این راستا که با یک چنین کسی که او مجسمه فساد و ظلم و تجاوز است کنار نیایند که این ثبت بشود برای امام حسین که با طاغوت زمان کنار آمده اند و صلح کرده اند و بیعت کرده اند چون آنها دنبال بیعت بودند و این یک هدف مستأجل است .
امر به معروف و نهی از منکر
یک هدف دیگری امام حسین علیه السلام داشتند و در مدینه این را فرمودند که وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي
این یک وظیفه دینی و قرآنی که بر عهده همه ما است و متأسفانه این وظیفه الهی امروز به دست فراموشی سپرده شده است. در قران دو آیه شریفه در این باره می گوید:
وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و آیه دیگر:كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
این دو فریضه الهی است که ارتباط مستقیم دارد با همه مسائل دین؛امام باقر علیه السلام می فرماید: إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْر
یعنی اگر نماز هست به برکت امر به معروف است ، گناه نیست به برکت نهی از منکر است آن وقت ما نباید انتظار داشته باشیم که وقتی می گوییم یا الله خدای متعال بگوید لبیک، چون فرمودند :زمانی که این دو مسئله در میان امت اسلامی وجود نداشت و رخت بر بسته بود و مورد توجه قرار نگرفت: ِ وَ إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ.
انسانهای خوب دعا می کنند و مستجاب نمی شود خدایی که فرمود ادعونی استجب لکم می گوید : فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ
امیدواریم انشاالله خدا به ما توفیق بدهد که این فریضه مربوط به تک تک افراد جامعه است و حالا انسان از منزل خودش شروع بکند و فرزندان خودش را پرورش بدهد و این ها را به معروف وادار بکند و از منکر بدور بدارد : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة
امام حسین علیه السلام این هدف مقدس را پیگیری می کرد و لحظه آغازحرکت هم این را فرمود: من برای ظلم و ستم و یا اینکه برای خوش گذرانی قیام نکردم.
جهاد دفاعی
یک هدفی دیگری امام حسین داشت که مترتب بر این اهداف بود چون امر به معروف مستحضرید که یک مرتبه قلبی دارد که انسان از منکر بدش بیاید و از معروف خوشش بیاید و یک مرحله زبانی دارد که انسان با زبان امر به معروف کند و نهی از منکر کند و یک مرحله عملی دارد و عملش هم مراتبی دارد که انسان دستش را می گیرد و از منکر کنارش می کشد و یک وقت با آن مقابله می کند و به نزاع و ستیزه و برخورد می انجامد و جهاد به نوعی مبارزه با منکر است، خصوصا جهاد دفاعی وقتی که یک هجمه می شود به بلاد اسلامی این یک منکر است و بایستی در برابر این ایستاد و به یک معنایی منکر است و باید در برابرش ایستاد .
معامله با خدا و طلب لقاء الله
امام حسین سلام الله علیه جدای از امر به معروف و نهی از منکر که یک هدف الهی است و خدای متعال این را خواسته است به دنبال این بود که خود را به خدا بفروشد:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا
واقعا امام حسین سلام الله در مقام شراء بود و در مقام بیع بود و استبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و این بیع معامله خوبی است که در آن بشارت است و شاهد این عرض است که حضرت در شب هشتم ماه ذی الحجه در مکه در آن خطبه زیبایی که حضرت خواندند ؛طلیعه آن خطبه و همه آن خطبه خیلی زیباست:
خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِيدِ الْفَتَاةِ، وَ مَا أَوْلَهَنِي إِلَى أَسْلَافِي اشْتِيَاقَ يَعْقُوبَ إِلَى يُوسُفَ، وَ خُيِّرَ لِي مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِيه
امام حسین به دنبال لقاء الله بود یک هدفی بالاتر از نمی شود که انسان محب لقاء الله بشود و قرآن مجید دو دسته را معرفی می کند یک دسته محب لقاء الله هستند الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ آنهایی که اهل نماز هستند وآنهایی که اهل روزه هستند یعنی یقین دارند که به ملاقات پروردگار می روند این یک دسته اند.دسته دیگر را خداوند متعال در اواخر سوره یونس بیان کرده است :
إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ
یک دسته هم این طوری هستند و امام حسین سلام الله علیه به دنبال این ملاقات بود و اولیا خدا این گونه هستند امیرالمومنین می فرمایند:
ً لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِي قَدْ كُتِبَتْ عَلَيْهِمْ لَمْ تَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ.
یک حدیثی در کافی است که ظاهرا سندش خوب است از حضرت باقر علیه السلام ایشان می فرمایند که لَمَّا نَزَلَ النَّصْرُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ حَتَّى كَانَ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَ خُيِّرَ النَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ.
حضرت مخیر شدند بین این که از طرف جنود الهی و امدادهای خدایی مدد شوند یا به ملاقات خداوند بروند پس لِقَاءَ اللَّهِ را بر گزیدند این کسانی که با امام حسین هم آمده بودند همه شان اینطور بودند بین راه آنهایی که قرار بود جدا بشوند از حضرت بروند رفتند :
گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما
سرگیرد و برون رود ازکربلای ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما
تادست و رو نشست به خون مِی نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیر افکن است بادیه ی ابتلای ما
همراز بزم ما نبود طالبان جاه
بیگانه باید ازدوجهان آشنای ما
برگردد آنکه با هوس کشورآمده
سر نارود به افسر شاهی گدای ما
مارا هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست درخور فر و همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما
حرف های آنها و عکس العمل آنها شب عاشورا در برابر فرمایشات امام حسین فرمودند که :
إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَ اسْتَمَرَّتْ حِذَاءً وَ لَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعَى الْوَبِيلِ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَى الْبَاطِلِ لَا يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً فَقَامَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ وَ قَالَ قَدْ سَمِعْنَا هَدَاكَ اللَّهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَقَالَتَكَ وَ لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا لَنَا بَاقِيَةً وَ كُنَّا فِيهَا مُخَلَّدِينَ لَآثَرْنَا النُّهُوضَ مَعَكَ عَلَى الْإِقَامَةِ.
قَالَ: وَ قَامَ بُرَيْرُ بْنُ خُضَيْرٍ فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ بِكَ عَلَيْنَا أَنْ نُقَاتِلَ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ تَقَطَّعَ فِيكَ أَعْضَاؤُنَا ثُمَّ يَكُونَ جَدُّكَ شَفِيعَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
به حضرت عرض کردند که وَ قَامَ هِلَالُ بْنُ نَافِعٍ الْبَجَلِيُّ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا كَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا وَ إِنَّا عَلَى نِيَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا نُوَالِي مَنْ وَالاكَ وَ نُعَادِي مَنْ عَادَاكَ.
انسان با بصیرت که تغییر موضع نمی دهد "أنا علی بصائرنا"
اولا به محمد بن بشیر حضرمی گفتند که ان ابنک اسر فی الری ،به محمد بن بشیر الحضرمی آمدند گفتند که در یکی از سر حدات اسیر شده است . حضرت فرمودند که تو بیا برو من بیعتم را از تو برداشتم تو برو و فرزندت را آزاد کن گفت آقا من بچه را می خواهم چه کار کنم أَكَلَتْنِي السِّبَاعُ حَيّاً إِنْ فَارَقْتُك
درنده ها بیابان زنده زنده من را بخورند اگر من از پیش شما جایی بروم .
اینها واقعا عاشق لقاء خدا بودند و این ها بر می گردد به معرفت . اگر زهیر بن قین روز عاشورا به حضرت عرض می کند چون زهیر تقریبا جزو آخرین شهدا است،
زهیر و سعید بن عبدالله حنفی این ها هر دو ظهر عاشورا جلوی حضرت ایستادند و حضرت نماز خواندند نماز خوف خواندند در روز عاشورا که وقتی نماز تمام شد سعید بن عبدالله حنفی دوازده یا سیزده تا تیر خورده آن پیرمرد هشتاد و چند ساله افتاد روی زمین و رو کرد به امام حسین عرض کرد اوفیت؟ تیرها بدن او را سوراخ سوراخ کرده بودند گفت آقا : اوفیت؟ آقا فرمود : نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ فَأَقْرِئْ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي الْأَثَرِ
زهیر شب عاشورا خدمت حضرت عرض کرد: و اللّه لوددت أني قتلت ثم نشرت ثم قتلت، حتى اقتل كذا ألف قتله، و أن اللّه يدفع بذلك القتل عن نفسك و عن أنفس هؤلاء الفتية من أهل بيتك!
ا این روحیه که این ملاقات بهشتیان شهادت ملاقات خداست و این یک هدف است.
آگاهی بخشی
یک هدف دیگری امام حسین سلام الله علیه داشتند که الان در زیارت اربعین داشت این زیارت ما اگرچه به ظاهر زیارت است و ما به قصد ثواب این ها را می خوانیم اما حقایقی در فرازهای این زیارات بیان شده است که خیلی عجیب است.
مثل این فرازی که در زیارت اربعین و صفر جمال از امام صادق است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ** مهجه خون قلب را می گویند به قلب هم گفته می شود .. کتابی را سید بن طاووس دارد که در آن کتاب می گوید که این کتاب لثمرة المهجه یعنی فرزند من یعنی آنی است که حیات من به آن بستگی دارد. به هر حال و بذل مهجة یعنی حیاتش باشد. اینجا کنایه از حیات است چرا چه هدفی را امام حسین دنبال می کرد؟ لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله
ملاحظه می فرمایید امروز هم این شیوه با همین عصری که عصر تمدن هست و عصر آگاهی است و عصر ارتباطات است و هنوز هم این شیوه در دنیا رایج است و راه این که قدرت ها بتوانند مقاصدشان را اعمال بکنند این ها معمولا سعی می کنند مردم را در ناآگاهی نگه بدارند این شیوه یک شیوه قدیمی است و بنی امیه هم همین کار را کرد. امام صادق علیه السلام می فرمایند: إِنَ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِتَعْلِيمَ الْإِيمَانِوَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ الشِّرْكِ لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوه
اجازه ندادند مسائلی که آنها را از محدوده ایمان خارج می کند مردم یاد بگیرند، که اگر یک روزی خواستند مردم را بر کفر دعوت کنند مردم نفهمند که کافر هستند مردم را در جهل نگه دارند و نگذارند مردم بدانند حقایق دین را بدانند .
من یک جریان کوتاه را عرض بکنم. جالب است،بخاری در جلد اول صحیحش در کتاب الصلاة یک بابی را دارد راجع به این که کسی که وقت صلاة را ضایع بکند خب نماز را آدم باید در وقت بخواند فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً . آیه شریفه این است باید در وقت بخواند.
دو روایت ذیل این عنوان نقل کرده است از انس بن مالک نقل می کند ولی این دو روایت که در ذیل این عنوان نقل کرده است هیچ ربطی به آن عنوان ندارد: من روایت را عرض می کنم شما ملاحظه بفرمایید:
باب من ضیع وقت الصلاة، این ربطی به وقت صلاة ندارد ایشان روایت می کند از انس می گوید که انس یک سفری آمد به شام، انس بن مالک ،یک بچه ده یا دوازده ساله بود ،آمد به خدمت پیامبر و تا آخر عمر ملازم پیامبر بود. مردم شام دورش جمع شدند و گفتند که تو ملازم رسول خدا بوده ای،حالا زمان معاویه بوده است یا نه؟در ر وایت نیست که چه زمانی بوده است . انس متوفی سال 89 هجری است ،البته عمر طولانی کرده است. مردم شام دورش جمع شدند گفتند که تو از اصحاب پیامبر خدا هستی و عصر پیامبر رو درک کردی و امروز هم هستی ما می خواهیم یک مقایسه ای بین امروز و عصر رسول خدا بشود و شما بگویید چه چیزهایی در اسلام دست خوش تغییر شده است .ایشان در پاسخ گفت که :
"ما من شیء الا وقد ضیعت الا هذه الصلاة"
هیچ چیز نیست مگر اینکه دست خوش تغییر شده است همه چیز دست خوش تغییر شده است به غیر از نماز، این نماز را مردم در عصر پیامبر می خواندند الان هم می خوانند و قد ضیعت این نماز را هم ضایع کردند! ضایع شده است ایشان به این مناسبت عنوان باب قرار داده بابی که وقت است اصلا ربطی به وقت نماز ندارد، خود نماز ضایع شده است یعنی همه چیز مسائل اسلامی دست خوش تغییر شده بود و این کار به دست بنی امیه بود ، بنی امیه برای این که بتوانند بر گرده مردم سوار بشوند و حاکم بر مردم باشند اجازه اینکه کسی در دین تحقیق کند و نسبت به دین صاحب نظر شود این اجازه را نمی دانند رسما معاویه در سفری که به معاویه آمد به ابن عباس گفت : یابن عباس سمعت أنک تفسر القرآن گفت قرآن را بخوان ! قرائت کن اما تفسیر نکن گفت معاویه قرآن رو من بیان نکنم که مردم نمی توانند به آن عمل کنند قرآن که تنها کتاب قرائت نیست کتاب عمل هم هست عبور کرد چیز نگفت معاویه وقتی عبور کرد به او پیام فرستاد که اگر جانت را میخواهی زبانت را بگیر .
امام حسین سلام الله علیه با این بذل جان استنقاذ کرد امت غرق شده در گرداب را . و اگر عباسی ها یک روز بلند شدند و قدرت بنی امیه و مروانی ها را از بین بردند و نابود کردند با شعار یا لثاراة الحسین این ها بلند شدند دعاتشان را فرستادند با این شعار توانستند قدرت را در دست بگیرند.