در کشور ما احزاب هستند ولی حکمرانی حزبی نیست و نتیجه آن فساد در احزاب است. الان حدود دویست حزب داریم که غالباً تبدیل به یک باشگاه یا هیئت شده اند. وی به تصویب دو قانون درباره احزاب در سال 1360 و 1395 اشاره کرد و تأکید کرد که قانون سال 95 مصوبه مجتمع تشخیص مصلحت نظام است و بر اساس مصلحت نظام تصویب و قانون شده است. و شورای نگهبان آن را تصویب نکرده است . در این قانون در تعریف کسب و مشارکت در قدرت و نقد و اصلاح حکومت تصریح شده است.
نظریه پرداز: حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود فیرحی
دکتر فیرحی: فقه تکفیر مطلب جدیدی نیست از قدیم بوده و بخشی از فقه ما است و عمر آن به اندازه کل دستگاه فقه و تمدن اسلامی است. امروزه فقط در مصداق و موضوع آن، شاهد دگرگونی هایی هستیم.
موضوع بحث «فقه سلفی و نسبت آن با خشونت» است. اگر ما دو نکته را کنار هم قرار بدهیم، اهمیت این موضوع بیشتر روشن میشود. نکتهی اول آن است که از حدود 15-10 سال قبل تا الان، شاهد رشد یک پدیدهی بسیار مهم به نام خشونت مذهبی هستیم و چون غلبه با بحثهای اسلامی است، میتوانیم اسم آن را خشونت اسلامی در حوزهی عمومی بنامیم که در همه جا شاهد آن هستیم. پدیدهای که هر روز، کم و بیش وجوه مخرب آن در درگیریهای سوریه، جنوب غربی عراق و مصر دیده میشود. حتی در داخل کشور و در بعضی از مناطق، شاهد آن هستیم. نکتهی دوم این است که خشونت مذهبی در جهان اسلام به شدت با جریانی از اهل سنت که به جریان سلفی معروف است، پیوند خورده است. من در ابتدا به معرفی این جریان پیچیدهای میپردازم. هرچند نمیتوان همهی ابعاد آن را توضیح داد، لذا توضیح مختصری را خدمت شما عرض میکنم و بعد دربارهی ماهیت فقه سلفی صحبت میکنم که چگونه تولید خشونت میکند.
خلاصهای از بحث گذشته را عرض و بعد بحث امروز را دنبال میکنم. در جلسهی گذشته خدمت دوستان عرض کردیم که در جهان اسلام معاصر و بعد از فروپاشی عثمانی، شاهد 4 جریان بزرگ بودیم، که یکی از آنها امتداد جریانهای سنتی است، نوعی اسلام گرایی سنتی که از جمله معروفترین رهبران آن، آخرین شیخ الاسلام عثمانی مرحوم شیخ مصطفی صبری بود. جریان دوم جریان سکولار بود که به دو شاخهی چپ و راست؛ یعنی ناصری و کمالی تقسیم میشد. ویژگی این جریان این بود که بعد از خلافت عثمانی، به جریان حاکم تبدیل شدند و 3-2 خصلت عمده داشتن
در دنیای امروز اهل سنت، بعد از فروپاشی خلافت عثمانی در سال 1926 میلادی؛ یعنی نزدیک به 86 سال قبل، ما شاهد ظهور چند جریان بزرگ هستیم. معمولاً این جریانها را به چهار دستهی بزرگ تقسیم میکنند:
با عرض سلام خدمت دوستان ارجمند، امیدوار هستم که بحث کوتاهی داشته باشم و نامفید وقت دوستان را نگیرم. عنوان بحثی که به ذهن من آمده بود «امکانات و محدودیت های فقه مشروطه» است و به این دلیل این قسمت را انتخاب کردم چون مدت ها درگیر بحث های فقهی سیاسی بودم و به دهنم آمد که بعضی نکات را با دوستان به اشتراک بگذارم و نظر دوستان را هم جویا شوم که آیا این بحث ها، بحث های قابل توجهی است یا حداقل نتایج علمی دارد یا ندارد؟ وقتی از فقه مشروطه صحبت میکنیم،
تأملی در مشروعیت امربهمعروف و نهی ازمنکر فراگفتاری تحولات تاریخ فقه سیاسی از زمان مشروطه تا کنون مسیری طی شده که عبارت است از دولت مبتنی بر قانون اساسی که نسبتی با قانون و شریعت داشته است. تحولات دو گونه است: سیاسی اجتماعی و دیگری تاریخ فقه که تاریخ فقه مورد بحث مي باشد. سؤال این است که اساساً در ایران چه اتفاقی در فقه شیعه رخ داده و آیا متفکران مسلمان توانستهاند نسبتی بین فقه و دولت مدرن برقرار کنند؟