موسسه فهیم

خلاصه ها

نظریه پردازی , فلسفه و کلام ,

تبلیغ رسانه ای دین مبانی و چالش ها

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تبلیغ رسانه ای دین مبانی و چالش ها

نظریه پرداز: جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین حجت الله بیات

30/10/91

 

قال الله الحکیم فی محکم کتابه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون [1]

 ما معتقدیم عشق سر خواهد زد     بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آیه­ی نور      سوگند به زخم­های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می­گردد      مهدی به میان شیعه برمی­گردد

توفیقی است که در جمع شما اندیشمندان هستیم، من از مسئول مؤسسه، جناب آقای قاضی­زاده تشکر می­کنم که این فرصت را برای بنده فراهم کردند تا در محضر شما باشم. پیشاپیش شهادت جانگداز امام حسن عسگری(ع) را تسلیت و شروع ولایت و امامت امام زمان(عج) را تهنیت عرض می­کنم. بحث ما، بحثی دامنه­دار و از جهتی نو و کار نشده است. هر دو موضوع تبلیغ و رسانه، دو موضوع بسیار گسترده هستند، لذا قطعاً نمی­توان در یک جلسه به آنچه مد نظر است، پرداخت. من سعی می­کنم در فرصتی که در اختیار دارم، بحث را مطرح کنم و انشاء­الله در فرصت پاسخگویی به سؤالات احتمالی شما، قطعاً بعضی از نکات بیشتر باز خواهد شد و اگر هم توفیق نداشتیم که در این جلسه همه­ی بحث را مطرح کنیم، می­توان بحث را در جلسه­ی دیگری دنبال کرد. ما در مجموع به این مباحث می­پردازیم:

  1. بحث مقدماتی دین و ارتباطات
  2. رسانه­شناسی
  3. مبانی ضرورت بهره­گیری از رسانه­های مدرن
  4. تکنولوژی رسانه
  5. مبانی کلامی، مبانی فقهی، مبانی اخلاقی، مبانی سیاسی چالش­های تعامل
  6. مبانی کم و کیف بهره­برداری

می­خواهیم در دو جهت بحث کنیم؛ یکی اینکه بر اساس چه مبانی و اصولی، باید از رسانه­ها و تکنولوژی ابزارهای ارتباطی مدرن در تلبیغ دین بهره ببریم؟ و حالا که قرار است از آن بهره ببریم، با چه چالش­ها و مشکلاتی روبه رو هستیم؟ بعضی از این چالش­ها، چالش­های نگرشی، آموزشی، اجرایی، فقهی و مهارتی هستند که عرض خواهم کرد.

در بحث دین و ارتباطات، همه استحضار دارند که دین یک مقوله­ی ارتباطی است، چون در یک تعریف دین را اینگونه معنا می­کنیم؛ «مجموعه پیام­هایی که از جانب خداوند متعال برای هدایت بشر از طریق وحی ارسال شده است که باید الزاماً به همه­ی انسان­ها برسد.» پس وقتی ما وحی را به عنوان مجموعه پیام تعریف می­کنیم، می­بینیم تمام عناصر اصلی ارتباط در آن وجود دارد؛ بحث مبدأ پیام که خداوند است، بحث خود پیام که دین است و بحث بشر که مخاطب دین الهی است.

چرا الزاما دین باید به همه­ی انسان­ها برسد؟ چون اگر این اتفاق نیفتد، اتمام حجتی صورت نخواهد گرفت، پس لزوماً دین از یک مبدأی، در قالب مجموعه پیام­هایی صادر می­شود که باید به واسطه وسایلی به مردم برسد. پس ماهیت دین، یک ماهیت ارتباطی است و اولین بشر که پیامبر(ص) بود، طبعاً در معرض دین و پیام­های الهی قرار گرفت.

در بحث رسانه­شناسی ما باید به عنوان «موضوع شناسی» تبلیغ رسانه­ای دین نگاه کنیم. البته در این قسمت در حد اشاره و مقدمه وارد می­شویم، و الا بحث رسانه­شناسی ، بحث بسیار مفصلی است. آشنا شدن با ویژگی­های ذاتی و عرضی رسانه­ها، موضوع تکنولوژی رسانه، خود تکنولوژی و در واقع بحث­های بسیار عمیق و مبنایی که ما در بحث سنت و مدرنیته، تکنولوژی و فرهنگ داریم، تعامل و تقابل اینها، مشکلات و دغدغه­هایی که وجود دارد، بسیار گسترده است.

وقتی ما از رسانه صحبت می­کنیم، طبعاً روی یک بخش از تکنولوژی دست می­گذاریم. البته در بحث تکنولوژی، تکنولوژی رسانه کاملاً ویژه است، به همین دلیل هم حساسیت ما روی رسانه باید بسیار ویژه باشد. الان در بین حوزویان کسانی هستند که نگاه بسیار منفی به تکنولوژی دارند و می­گویند «از باب ضرورت باید به سراغ آن رفت» نمی­گویند موهبت الهی است و این روال طبیعی زندگی ماست که از یک جایی شروع کردیم و با نگاه امتدادی افرادی مثل "مک لوهان" به اینجا رسیدیم. اینها بحث­هایی است که ما باید بدانیم، صرف­نظر از اینکه چه نگاهی به تکنولوژی داشته باشیم و خواه  آن را بپذیریم، به آن معتقد باشیم و از آن استفاده کنیم و خواه استفاده نکنیم، چون اگر از ابتدا وارد بحث­های مقدماتی و مبنایی شویم، از اصل بحث باز می­مانیم، با اجازه­ی بزرگوارن و اساتید این را محفوظ می­گیریم که ما باید از رسانه اضطراراً یا بر اساس یک سری مبانی که عرض خواهم کرد، استفاده کنیم.

تفاوت تکنولوژی رسانه با سایر  ابعاد تکنولوژی این است که مثلاً تکنولوژی اتومبیل و تکنولوژی الکتریسته، تکنولوژی­هایی هستند که قطعاً همراه خودشان در تقابل یا تعامل با وضعیت فرهنگ و سنت، یک­سری آثار در پی داشته­اند و بی­تأثیر نبودند، اما این آثار و پیامدها قابل احصاء، کنترل و برنامه­ریزی هستند. وقتی در کشور هلند یخچال وارد زندگی اجتماعی شد، افراد خیلی خوشحال شدند، آن را خریدند و یخچال وارد منازل شد. بعد از مدتی دیدند خانم­ها یخچال­ها را از برق کشیدند و کنار گذاشتند. خیلی تعجب کردند، چون علی القاعده بایستی خانم­ها از یخچال استقبال می­کردند. کاری نداریم به اینکه این الان جزء فرهنگ ما شده است و برای ما شاید هیچ تصوری از تعارض با ارزش­ها و فرهنگ­مان وجود نداشته باشد. بعد از بررسی­هایی که انجام دادند، متوجه شدند که ورود یخچال باعث به هم خوردن نظام­ ارتباطات اجتماعی شده است، چون خانم­ها قبل از ورود یخچال، صبح­ها به بازار می­رفتند، خرید می­کردند، تعامل، ارتباط و گفتگو داشتند و همسایه­ها و آشنایان را می­دیدند، اما با آمدن یخچال مایحتاج یک هفته یا یک ماه را می­گرفتند، لذا دیگر زیاد بیرون نمی­رفتند. خلاء ارتباط اجتماعی باعث شد تا مردم احساس کنند ورود این تکنولوژی با فرهنگ و نظام ارتباطی آنها در تعارض است. از این نوع مسائل وجود داشته است و می­توان تکنولوژی ماشین، برق و سایر بخش­های تکنولوژی را کاملاً بررسی کرد که چه آثار و پیامدهایی داشته اند، استفاده­ی از آن باعث ایجاد چه خلاءهایی می­شود و برای برطرف کردن خلاءها باید چکار کنیم؟ بالاخره اتومبیل که آمده، مزیت­های بسیار زیادی دارد، اما از نظر جسمی باعث بالارفتن وزن، بیماری­های مختلف و مشکلات محیط زیست می­شود. برای این خلاءها که در کنار مزایا به وجود می­آیند، باید برنامه­ریزی ­کنیم؛ مثلاً سوخت­ها فسیلی را چکار کنیم، فضای سبز را توسعه بدهیم، افراد را به ورزش کردن ترغیب کنیم. تا هم از مزایای تکنولوژی استفاده کنیم و هم بتوانیم در برابر خلاءهایی که در زندگی اجتماعی در تعارض با فرهنگ و ارزش­ ایجاد می­شوند، مقاومت کنیم. برخلاف اینها، مأموریت اصلی تکنولوژی رسانه تولید و توزیع اطلاعات است؛ یعنی رسانه در حکم فرد یا گروه در جامعه­ عمل می­کند، بنابراین نمی­توان آثار و پیامدهای آن را بررسی کرد که مثلاً 10، 20 یا 30 تاست. رسانه در حکم یک انسان زنده است که پویاست و تولید و اطلاع­رسانی می­کند. لذا از این جهت بحث رسانه­شناسی بحث بسیار اساسی و مهمی است و حتی در جای خود باید بحث کنیم که زیربنای تمام توسعه­ها و مسائلی است که در ابعاد دیگر زندگی اجتماعی انسان مثل ابعاد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و مانند اینها شکل می­گیرند، توزیع و تولید می­شوند و توسعه پیدا می­کنند.

بحث رسانه در ابعاد فناوری، تکنولوژی، ارتباطی، هنری و استفاده بررسی می­شود. هم اکنون ورود رسانه به معنای عام، در لایه­های مختلف زندگی ما کاملاً عمومی شده است و ما به این سمت می­رویم که در منزل چند تلویزیون داشته باشیم. مردم از آن استفاده می­کنند و این جزء لوازم زندگی آنهاست. حالا که مردم به این ابزارها روی آوردند، چگونه از طرق سنتی و طرق دیگر کار را دنبال کنیم؟ من مقدمتاً عرض می­کنم، که نه تنها مخالف تبلیغ سنتی و طبیعی که از مزایای بسیار اصلی حوزه­ی علمیه­ است، نیستم و نگاه منفی به آن ندارم، بلکه به مراتب با ادله­ی مختلف می­گویم ما نیازمندیم و ضرورتاً باید این شیوه را دنبال کنیم. لازم و ضروری است، اما کافی نیست. در نظام تبلیغی ما تبلیغ سنتی و حضوری، جایگاه خود را دارد و اگر فرصتی باشد به مزایای این ارتباط خواهم پرداخت. از باب مثال مردم از مغازه­ی فلانی خرید می­کنند و ما مغازه­ای باز کردیم که اصلاً به آن مراجعه نمی­شود. ما باید به بحث استفاده از قدرت و قلمروی رسانه­ها توجه کنیم امروزه امکانات سخت­افزاری رسانه­ای، به عنوان بزرگ­ترین و مهم­ترین مظهر قدرت سخت بشمار می­رود. همچنین خود رسانه­ها مظهر تولید و توسعه­ی قدرت نرم هستند؛ یعنی باعث هماهنگی، همدلی، بسیج و همگرایی مخاطبان می­شوند. لذا به عنوان یک مظهر جدی تولید قدرت به شمار می­روند و در بحث علوم سیاسی مورد توجه هستند. اینکه استکبار در این جهت سرمایه­گذاری می­کند، بی­دلیل نیست، چون جایگاه آن کاملاً روشن است.

وقتی ما در رسانه­ها بحث می­کنیم، باید رسانه­ها را در چهار عرصه مورد توجه قرار دهیم: یکی قدرت رسانه­ها در تولید پیام است، هم کماً و هم کیفاً. دوم قدرت رسانه­ها در ذخیره­سازی پیام، که همان حافظه­های مصنوعی است که امروزه وجود دارد. امروزه امکان ضبط و ذخیره­سازی پیام­ها به انواع مختلف و فرمت­های گوناگون فراهم شده است، در گذشته ذخیره­سازی ما عموماً ذخیره­سازی مکتوب بود و ما امکان ذخیره­سازی عینِ نشانه­های تصویری و پیام­های شنیداری را نداشتیم، اما امروزه رسانه­ها این امکان را فراهم کردند که پیام­ها در فرمت­های مختلف ذخیره شوند و لذا امکان مدیریت و بهره­گیری از این ذخایر فراهم می­شود. کسی که یک لب تاپ، یک کامپیوتر و تجهیزات رسانه­ای ذخیره­ساز دارد، دارای قدرت بهره­گیری، پیام­سازی، استفاده و انتشار این پیام­هاست. بخشی از رسانه­ها در ارسال پیام دخیل هستند، مثل فرستنده­ها و ماهواره­ها. در بحث دریافت پیام، وسایل و ابزارهایی هستند که امکان دریافت پیام را برای ما فراهم می­­کنند، مثل تلفن­های ثابت، موبایل و امکانات بسیار گسترده­ای که امروزه در نظام ارتباطی ما وجود دارد.

اگر ما بپذیریم که امروز رسانه­ها حداقل به عنوان مظهر قدرت مطرح هستند، مبانی بسیار زیادی داریم که باید از این ابزارها استفاده کرد یا به ضرورت، یا از روی علم و آگاهی و با نگاه مثبت، که این یک بحث مبنایی است و وارد آن نمی­شوم. البته اکنون جز افراد نادری از بزرگان، شاید نگاه منفی در استفاده از اینها، وجود نداشته باشد. اگرچه هست، اما بسیار کم است و من خیلی روی آن بحث نمی­کنم و می­گذرم تا به چالش­ها برسیم که بحث اصلی ما در تعامل دین و رسانه برای تبلیغ دینی است.

مبانی کلامی استفاده از رسانه

بحث مبانی کلامی در خاتمیت اسلام است که به جهانی بودن، جاودانه بودن و جامع بودن ختم می­شود و بحث اجتهاد که در زمان غیبت بسیار مهم است. بلحاظ مبانی کلامی، اصل برتری اسلام از نظر محتوا و فرهنگ است. بحث اصل برتری در ارائه و قالبی که با توجه به جهانی بودن آن، می­خواهیم فرهنگ را منتشر کنیم؛ یعنی اسلام هم دارای غنای فرهنگی در محتواست و هم باید در بهترین وجه ممکن ارائه شود. از نظر ارائه، توسعه و انتشار باید برتری خود را حفظ کند، آیه و روایات را نمی­آورم «الْاسْلامُ يَعْلو وَ لا يُعْلى‏ عَلَيْهِ»[2] در تمام جهات شامل می­شود. همچنین اصل عزت­مندی و اقتدار و اصل تناسب تبلیغی مطرح است. ابن سکیت از یاران امام هادی(ع) از ایشان سؤال می­کند چرا معجزه­ی انبیاء با هم فرق می­کند؟ امام می­فرمایند چون هر پیامبری در موقعیت اجتماعی خاصی حضور دارد و لذا معجزه­ی انبیاء متناسب با موقعیت اجتماعی و نیاز جامعه و مردم است.[3] اگر تناسب تبلیغی یک اصل باشد، برای دینی که خاتم است و باید سه ویژگی جهانی بودن، جاودانه بودن و جامعیت آن لحاظ شود، از نظر تناسب تبلیغی دیگر نمی­توان صرفاً به تبلیغات سنتی اکتفا کرد.

مبانی فقهی استفاده از رسانه

مبانی فقهی، بحث اصل توسعه، تعالی و توزیع فرهنگ اسلامی و رابطه­ی ما با رسانه­ها مطرح است که در این جهت دو نوع رابطه می­تواند وجود داشته باشد. تقریباً همه­ی ما درباره­ی رسانه­ی مکتوب پذیرفته‏ایم که از گذشته دو نوع تعامل با کتاب و رسانه­های مکتوب داشتیم، خود قرآن کریم در قالب کتاب نازل شده است و نهاد دین درباره­ی کتاب دو نوع رابطه داشته است: یک رابطه­ی بیرونی که حالا شاید این جعل اصطلاح باشد، به این معنا که من به عنوان متولی نهاد دین، از بیرون درباره­ این کتاب بحث می­کنم. در مورد خوب یا بد بودن این کتاب، خرید و فروش آن، ضاله بودن یا نبودن آن، اینکه آن را بخوانید، ببینید، منتشر کنید یا نگه ندارید و منتشر نکنید حکم می­کنم. این یک تعامل و رابطه­ی بیرونی است. اما اسلامی که برای چگونگی بهره­گیری از رسانه، به صورت بیرونی نظر و حکم می­دهد، از رسانه برای تبیلغ و ترویج خود استفاده کرده است؛ یعنی به صرف اینکه کتاب ضاله­ای وجود دارد و آن را نخوانید، اکتفا نکرده است، بلکه وارد آن شده و آن را به عنوان یک وسیله و ابزار برای ترویج خود به کار گرفته است.

ما هم در رابطه با رسانه­ها باید حکم کنیم و رابطه­ی بیرونی داشته باشیم، به این معنا که این برنامه خوب است، این برنامه بد است، این موسیقی درست است، غلط است؛ یعنی به عنوان یک مرجع و مبلغ دینی و کسی که در جهت دین جامعه و مردم مسئولیت دارد، درباره­ی آن حکم صادر کنیم، اما آیا می­توان به همین اکتفا کرد یا نه، باید تعامل درونی هم با آن داشت؛ یعنی این ابزار و رسانه را هم به کار گرفت؟ تفاوت­هایی بین رسانه­های مدرن امروزی به ویژه رسانه­های تصویری با گذشته وجود دارد. البته چالش جدی ما در رسانه­های تصویری است، معمولاً می­گویند رسانه­های صوتی مسلمان­تر هستند، به همین دلیل ما خیلی روی رادیو و رسانه­های صوتی مشکل نداریم. البته در همه­ی قالب­های رسانه­های تصویری هم مشکل نداریم، بلکه در بخش­هایی مشکل داریم که به آن می­پردازیم.

صرف­نظر از مشکلات و آسیب­هایی که به آن اشاره می­کنم، با ادله­ی مختلف واجب است که از اینها استفاده کنیم:

اصل امر به معروف و نهی از منکر

ما در کلمه­ی امر و نهی خوب کار نکرده‏ایم. شهید آیت­الله بهشتی کتابی به نام «بایدها و نبایدها» دارند، ایشان نگاه بسیار دقیق و متناسب در بحث امر و معروف و نهی از منکر، نسبت به رسانه­ها دارند. کلمه­ی امر و نهی، واداشتن و بازداشتن است و یک بخش بسیار محدودی در قالب انجام بده و انجام نده، در قالب امر و نهی گفتاری می­آید، اما عمده­ی امر معروف و نهی از منکر واداشتن و بازداشتن است. اخم شما امر نیست، اما همین ترشرویی شما زمینه­ می­شود که فرد از این کار بازداشته شود. «کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم»[4] شما حرف هم نمی­زنید، عمل می­کنید و عمل شما، وادار می­کند یا باز می­دارد. پس در نگاه به امر به معروف و نهی از منکر، امر به معنای واداشتن است. من به هر وسیله­ی مشروع و مقبولی مردم را به معروف وادارم یا از منکر بازدارم؛ یعنی گناه را به گونه­ای به تصویر بکشم که مردم از گناه متنفر شوند. یکبار دست او را می­گیرم تا به طرف گناه نرود، به او نهیب می­زنم، او را تهدید می­کنم و به او می­گویم نرو، یکبار هم گناه را به گونه­ای برای او به تصویر می­کشم که به سمت گناه نرود. پس اگر عمل من به هر نحوی جامعه را به معروف وادار کرد و از منکر بازداشت، مصداق امر به معروف و نهی از منکر است.

جهاد فرهنگی

بحث جهاد فرهنگی که شامل تمام ادله­ی جهاد، از جمله جهاد تبلیغی هم می­شود. جهاد با لسان و جهاد با بدن.

اصل دعوت اسلامی

 اصل دعوت اسلامی ما را ملزم می­کند که از این بلندگو و ابزار استفاده کنیم.

اصل قدرتمندی

«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»[5] نقطه­ی اوج آن کجاست؟ حد یقف که آن واجب کفایی است، بحث «ترهبون» است. اگر رسانه ابزار قدرت است، پس ما باید در سخت­افزار و نرم­افزار به جایی برسیم که در آمریکا از برنامه­های ما روی ماهواره احساس خطر کنند و آن را قطع کنند. این امر محقق نمی­شود مگر اینکه ما به تمام معنا امکانات و بعد سخت­افزاری و نرم­افزاری رسانه­ها را به اوج برسانیم.

اصل نفی سبیل[6]

چرا باید در استفاده از ماهواره­ها زیر سیطره­ی آنها برویم که هر وقت نخواستند آن را تعطیل کنند؟ ما نباید هیچ کجا در سیطره­ی دشمن باشیم. در بُعد رسانه­ای و نظام ارتباطی، اینترنت و مانند آن در دست دیگران است، ما در کجا قرار داریم؟ با توجه به این ویژگی رسانه که رسانه در حکم فرد و گروه عمل می­کند، اگر نفی سبیل را جدی نگیریم، دشمنان از طریق همین ابزارها اهداف دیگر خود را در ابعاد مختلف زندگی پیش می­برند.

اصل مقابله به مثل

آنها از تفنگ استفاده می­کنند، آیا ما از تیرکمان استفاده کنیم؟! در اینصورت اصلاً برابری وجود ندارد. پس حالا که میدان، میدان دیگری است، نبرد، جهاد و مبارزه کاملاً متفاوت شده است. به تعبیر مقام معظم رهبری جنگ، جنگ رسانه­ها است. اصلاً جنس و میدانِ نبرد و مبارزه متفاوت شده است. ماهیت وضعیت تبلیغی و ارتباطی دنیا عوض شده است. مگر می­شود ما اینها را نادیده بگیریم و در بحث تبلیغ دینی موفق باشیم؟ حتی در تبلیغ سنتی و متداول خودمان که بسیار ارزشمند و مقدس است، نیازمند آگاهی از ظرفیت­ها و سواد رسانه­ای هستیم، چون اگر من ندانم در کجا تنفس می­کنم و در اطراف من چه می­گذرد، قطعاً نمی­توانم درست عمل کنم، لذا حتی در تبلیغ سنتی نیاز است که «سائر علی البصیره»[7] باشم.

مبانی اخلاقی استفاده از رسانه

اصل مسئولیت در برابر شنیده­ها و دیده­ها

الان چه چیزی پخش می­شود؟ مردم چه می­شنوند و چه می­بینند؟ مگر می­شود جامعه­ی اسلامی توجه نکند که مردم چه می­شنوند و چه می­بینند. گاهی اوقات می­گوییم نبینید و نشنوید، در حالیکه فضای رسانه­ای و دنیای مجازی، فضایی نیست که اگر شما نبودید، جای شما گُل بگذارند؛ یعنی در آنجا صندلی خالی وجود ندارد، اگر تو نباشی، دیگران هستند. مثل بازار مشترک است، اگر شما در آنجا کالا عرضه نکنید، شما آنجا وجود ندارید؛ یعنی حذف هستید، نه اینکه بگویند اینجا هم جای فلان کشور است. این ادبیات در آنجا پذیرفتنی نیست.

اصل پیشگیری و درمان رذائل اخلاقی

پیشگیری و درمان رذائل اخلاقی از طریق تولیدات در فضای رسانه­ای و دنیای مجازی اتفاق می­افتد؛ یعنی اگر نگاه سلبی داشته باشیم که این نهی از منکر است، کفایت نمی­کند. نگاه ایجابی هم لازم است؛ یعنی ما باید به عنوان یک معروف، تولید برنامه­های رسانه­ای را به حدی داشته باشیم که هم جای حرف­ها و صحنه­های زشت را تنگ کنیم و هم امکان بهره­گیری از فرهنگ، فضائل و ارزش­های الهی را از این مجرا و پنجره­ای که مردم از طریق آن اطلاعات و معلومات خود را دریافت می­کنند، فراهم کنیم. «ان السمع و البصر»[8] امروزه دریچه­های ورودی معلومات اینها هستند. در ذیل آیه­ی «فلینظر الانسان الی طعامه»[9] امام فرمود منظور از طعام چیست؟ معلوماتی است که شما آن را کسب می­کنید،[10] و الا انسان که قاشق را بردارد، در تاریکی هم راه دهان خود را می­داند. انسان به طعام خود نگاه کند، به چه معنا است؟ این طعام، طعام معنوی و روحی است که از طریق شنیده­ها و دیده­ها حاصل می­شود و امروزه بسیار گسترده شده است.

من در اینجا به نگاه امتدادی مک لوهان در کتاب «برای درک رسانه» اشاره می­کنم. تحلیل مک لوهان درباره­ی تکنولوژی این است «تکنولوژی عبارت است از امتداد انسان» یعنی برای انسان در سایه­ی تکنولوژی، دو اتفاق افتاده است: اولاً نیازها و تگناها و دوماً حس برتری طلبی انسان باعث شده است که در تنگناها برای رفع مشکل خویش تدبیر کند و به همین دلیل پیشرفت کرده است. محاصره باعث شکوفایی می­شود، که ما داریم عیناً آن را می­بینیم. وی می­گوید «انسان در سایه­ی تکنولوژی اعضا و جوارح خود را امتداد داده است؛ یعنی تکنولوژی صنعت چاپ امتداد انگشتان دست انسان است.» انسانی که می­خواست یک نسخه را استنساخ کند، 6 ماه باید دود چراغ را به جان می­خرید و قلم را در دوات می­زد و می­نوشت و تازه یک نسخه استنساخ می­کرد. الان در سایه­ی این تکنولوژی می­تواند در یک ثانیه، میلیون­ها صفحه را تکثیر کند. پس انگشتان دست انسان سرعت گرفته و امتداد پیدا کرده است. یا در تحلیل چرخ، موتور و هواپیما می­گوید «این امتداد گام­های انسان است.» چگونه انسان یک فرسخ را در نیم ساعت می­رفت، الان در یک ثانیه، هزاران فرسخ را حرکت می­کنیم، پس گویا انسان به گام خود سرعت بخشیده و امتداد داده است. آن وقت در تکنولوژی رسانه­های صوتی و تصویری می­گوید «رسانه­های صوتی گوش و دهان را در نظام ارتباطی جدید امتداد داده است.» وی یک تفاوت دقیقی در فضای مجازی مطرح می­کنند که خیلی جالب است و آن اینکه گویا گوش ما در کنار کسانی رفته است که دوست دارند در دنیای امروز حرف بزنند و گویا دهان آنها هم امتداد پیدا کرده است و ما اینقدر در فضای مجازی به هم نزدیک شده­ایم. «رسانه­های تصویری امتداد چشمان ما هستند.» گویا ما آنچه را که در آن طرف دنیا اتفاق می­افتد، می­بینیم و می­شنویم. در ادامه می­گوید «تکنولوژی الکتریسیته امتداد عصب انسان است.» همچنانکه عصب در سراسر بدن انسان گسترده است و حتی در سر انگشتان وقتی محرکی وارد می­شود، از طریق سیستم عصبی، اطلاعات به مغز می­رسد و انسان عکس العمل نشان می­دهد، اطلاعات از طریق الکتریسیته در کل کره­ی زمین گسترده و به سرعت رد و بدل می­شود. بعد سرورهای مرکزی این اطلاعات را می­گیرند و پردازش می­کنند. هر کجا که برق هست، نظام ارتباطی ورود پیدا کرده و اطلاعات به سرعت برق در حال نقل و انتقال هستند. خیلی عجیب است، گویا دیگر محدودیت­های زمانی و مکانی، مثل اینکه در را ببند و قفل کن، وجود ندارد. اگر حتی موبایل شما خاموش باشد، تا موبایل را روشن کردید، بدون اجازه­ی شما وارد می­شود. پس وضعیت «ان السمع و البصر»[11] متفاوت شده است و ما در مقابل آن با حرکت سلبیِ نهی از بدی­ها و حرکت ایجابیِ امر به خوبی­ها که مهم­ترین امر به معروف از راه تولید رسانه­ای است، راه دیگری نداریم. اگر شما یک موتور جستجو، قوی­تری از گوگل داشته باشید، یا در گوگل مهم­ترین مطلب را داشته باشید، یا در دیکشنری­ها، مهمترین دیکشنری را داشته باشید، اولین نتایجی که در جستجو می­آید، مربوط به کسی است که حرف اول را بزند و قوی­تر باشد. حال ما در این فضا در کجا قرار داریم؟

اصل ترویج فضائل اخلاقی محدود کردن عرصه بر رذائل

همه­ی این اصول به دو اصل برمی­گردد که ما موظف هستیم از رذائل نهی و عرصه را بر آنها محدود کنیم. راهکار چیست؟ راهکار این است که در فضای مجازی حضور داشته باشیم و فضائل را ترویج کنیم.

مبانی سیاسی استفاده از رسانه

اصل جهانی شدن اسلام

چون جنس رسانه­ها، جنس جهانی و نامحدود است؛ یعنی مخاطب شما، مخاطب جهانی است و برنامه­های شما، برنامه­های جهانی است. اگر امروز شما زبان داشته باشید، در همه جا شنونده دارید. اگر برنامه داشته باشید، همه جا بیننده دارید. روایاتی که می­گوید «فیفیض العلم منه الی سائر البلاد»[12] علم از مجرای امواج و امکاناتی که امروزه وجود دارد، سرازیر می­شود. در این روایتی که درباره­ی موقعیت قم است، کار به جایی می­رسد که «فیتم حجه الله» حجت تمام می­شود «حتی العروس فی الحجال»[13] عروس­های درون حجله هم پیام اسلام را از سرچشمه­ی علوم قرآن و عترت؛ یعنی از قم دریافت می­کنند. این چشم­انداز عجیبی است. این کار چگونه ممکن است؟ اینگونه که ما بتوانیم حضور داشته باشیم، آن هم با زبان­های مختلف و با توجه به فرهنگ­ها و شرایطی که امروزه در دنیا می­بینیم.

جایگاه انقلاب اسلامی ایران در آینده­ی جهان

جایگاه انقلاب اسلامی ایران در آینده­ی جهان که آیات و روایات آن در جای خود محفوظ است.

جایگاه قم در ترویج فرهنگ قرآن و عترت

اصل قدرتمندی اسلام

اصل تولید قدرت نرم و سخت

بحث قدرت به این دلیل در اینجا تکرار شده است که موضوع قدرت در بحث علوم سیاسی مطرح است.  

اصل بهره­گیری از قدرت و مقدمات جهانی شدن اسلام

ما باید با توجه به یک سری مبانی، نسبت به رسانه­ها بهره­گیری حداکثری داشته باشیم تا بتوانیم اعتدال را هم در فرهنگ غنی خود و هم در ارائه­ی فرهنگ ایجاد کنیم. نگاه حداکثری لازم است، اما به این معنا نیست که رسانه­ها مشکلی برای ما ایجاد نمی­کنند، مسئله این است که باید بفهمیم چه اتفاقی افتاده است.

چالشهای نگرشی

ورود تکنولوژی رسانه در مناسک دینی

تکنولوژی در این جلسه، در جلسه­ی دعای کمیل ما، نماز جماعت، حج و طواف وارد شده است. ورود دین در رسانه به این معنا است که محتوا، برنامه­ها و پیام­های دینی از مجرای رسانه پخش ­شود. هم ورود دین در رسانه سبب می­شود که دین تغییراتی کند و هم ورود رسانه در مناسک دینی، باعث می­شود که این مناسک تغییر کنند و از این تعامل متأثر شوند؛ مثلاً تکنولوژی میکروفون یقه­ای چیز خیلی خوبی است و خواننده­ها و هنرپیشه­ها از آن استفاده می­کنند و مشکل کابل، فیش و سیم را ندارند، هم ظاهر آن قشنگ است و هم جلوی دست و پای آنها را نمی­گیرد. این چیز خوبی است، حالا ما این را به مساجد ببریم و به یقه­ی امام جماعت بزنیم تا صدای امام جماعت راحت به مردم برسد. حالا یک زمانی صدا نمی­رسید، زمانی هم عادت کرده بودند که میکروفونی را جلوی امام جماعت می­گرفتند، آن فرد باید خم می­شد، تا جلوی دهان امام بگیرد و مشکلاتی از این قبیل وجود داشت. میکروفون یقه­ای چیز خیلی خوبی است و در مساجد آمد. اما آیا ما توجه کردیم که با آمدن میکروفون یقه­ای چه اتفاقی در مسجد افتاد؟ چطور ما برای ماشین که هزار خلاء و چالش ایجاد کرده است، فکر می­کنیم، اما به این مسائل که وارد مناسک دینی می­شود، توجه نداریم؟ اینجا دو خلأ ایجاد می­شود: یکی اینکه وقتی می­خواهیم صدای امام جماعت را برسانیم، آیا قرائت امام جماعت معیار هست یا نیست؟ یعنی باعث جذابیت و علاقه­مندی نمازگزاران می­شود یا نه؟ دوماً شما میکروفون یقه­ای را وارد مسجد کردید، اما مکبر را حذف نمودید. حذف مکبر، یعنی حذف غیرمستقیم نسل جوان و نوجوان که با این هیجان به مسجد می­آمدند تا با فضای فرهنگی مسجد در قالب و نقش مکبر درگیر ­شوند. اگر امام جماعت خیلی هنرمند باشد باید کاری کند که همه را داشته باشد و مثلاً هفته­ای یکبار نوبت هر کدام از آنها شود. در این صورت حداقل همان هفته­ای یکبار هم به مسجد می­آمدند. اگر مطالعه­ی میدانی کنید، در عموم مساجدی که با آمدن میکروفون یقه­ای، مکبر را حذف کردند، می­بینید که عموماً بچه­ها از مسجد حذف شدند و این خطر بزرگی است. اما مساجدی هم داریم که امام جماعت، مکبر را حذف نکرده است. اشکالی ندارد حمد و سوره را به مردم برسانید، اما مکبر را حذف نکنید. حالا اگر مکبر را حذف کردید، یک چیزی را به عنوان جبران آن بگذارید. اصلاً بعضی از مسائلی که رسانه­ها در تعامل­شان با دین، در زندگی ما آوردند، برای ما مسئله نشده است. آن وقت بدون اینکه به این مشکلات توجه کنیم، نمود آفت­ها و مشکلات آن را بطور غیر مستقیم در جاهای دیگر می­بینیم. خیلی باید به این مسائل توجه کنیم. خود من از مدافعان جدی تکنولوژی هستم، چون معتقدم تکنولوژی دو نوع ویژگی دارد: ویژگی ذاتی که نمی­توانید این را از آن جدا کنید، هر چیزی را که خواستید ذاتیات خود را به همراه دارد. دوم ویژگی­های عرضی، ما یا این ماشین را نمی­خواهیم که مشکلی نیست، ولی اگر خواستیم، نمی­توانیم به آن کاه بدهیم تا حرکت کند، باید در آن بنزین بریزید، آن وقت این دود می­کند، لذا باید لوازم و ذاتیات آن را بپذیرید. من در ویژگی­ها و ماهیت رسانه بحث نمی­کنم، می­خواهم بگویم چنین چالش­هایی وجود دارد. این چالش­ها بعضاً نگرشی هستند که باید آنها را درست کنیم. در حوزه­ی علمیه­ی و نهادهای دینی، باید نگرش به مسائل رسانه­ای درست شود. اگر این نگرش و باور درست نشود، تلاش شما فایده­ای ندارد، چون نگرش، نگرش درستی به این موضوع نیست.

نگرش به لوازم خاتمیت

اگر خاتمیت را می­پذیریم که جامعیت اسلام باعث خاتمیت شده، باید تبلیغ اسلام هم متناسب با این باشد. ما نگرش دقیقی به تکنولوژی، بویژه تکنولوژی رسانه نداریم؛ یعنی یک نوع هراس داریم. من توفیق داشتم که با رادیو معارف همکاری کنم، همین الان کسانی را داریم که به سمت رسانه­ها نمی­آیند، شاید نگاه­های زاهدانه و اخلاق­گرایانه­ای داشته باشند؛ مثلاً می­خواهند مشهور نشوند، اما بعضاً احساس می­کنند نباید نزدیک شوند و این چالش بسیار بزرگی است و بقیه­ی عملکردها بر اساس همین شکل می­گیرد.

نگرش به تبلیغ

در واژه­ی تبلیغ اتمام حجت هم وجود دارد؛ یعنی باید در حدی که اتمام حجت شود، مطلب را برسانید. اگر اتمام حجت نشود، تبلیغی صورت نگرفته است.

نگرش به امر به معروف و نهی از منکر  

نگرش به هنر

باید بپذیریم که حوزه­هایی از هنر، حوزه­های جدید و لغزنده­ای است که متأسفانه یا خوشبختانه از لوازم ضروری یا اضطراری است که ما در رسانه از آن استفاده می­کنیم و نمی­توانیم استفاده نکنیم. این نتوانستن منع عقلی ندارد، بلکه منع عملی و عرفی دارد.

نگرش به تحولات فرهنگی و اجتماعی

نگرش به تحولات فرهنگی و اجتماعی، در سایه­ی رسانه­ها رخ داده است.

نگرش به پیامدهای تحولات در نظام ارتباطاتی

امروزه هر کسی می­تواند هر پیامی را هر طور، در هر زمان و در هر کجا، برای هر کسی که می­خواهد ارسال یا از هر کسی دریافت کند؛ یعنی انحصار منِ مبلغ با مخاطب شکسته شده است. انحصار در بحث تعلیم و تربیت، تبیلغ، ترویج شکسته شده است. اولویت­بندی در نظام سنتی ما معنا داشت، اما در نظام ارتباطات جدید و مدرن، اصلاً از تو نمی­پرسند که اینها را می­دانید یا نمی­دانید. اعضای خانواده از 3 ساله تا 70 ساله، همه پای یک برنامه می­نشینند و همه با ویژگی­های خاصی که دارند، برداشت­های مختلفی دارند رسانه­ها از ما نمی­پرسند که شما مقدمات این بحث فلسفی را خوانده اید؟ کاری به این ندارند.

چالش­های آموزشی

تبلیغ شناسی

ما در بحث تبلیغ­شناسی خلاء جدی داریم. اگر بپذیریم امر به معروف و نهی از منکر بر اساس روایات، مبنای همه­ی معارف است که اگر بود، بقیه همه هستند و اگر نبود، نیستند، هر آنچه در تبلیغ انجام می­دهیم، باید به انذار ختم شود. انذار هدف نهایی است، اما ما هدف نهایی و تبلیغ را کاملاً به حاشیه بردیم. ما یک درس خارج جدی در بحث تقلید امروزی، بحث ارتباطات و بحث امر به معروف و نهی از منکر با توجه به موقعیت فعلی نداریم.

ارتباط­شناسی

بحث ارتباط­شناسی که امروزه به عنوان یک رشته­ی بسیار جدی در دانشگاه­ها مطرح است امروزه مهارتِ ارتباط حرف اول را می­زند.

رسانه­شناسی

جامعه­شناسی

 رسانه­شناسی و جامعه­شناسی، به نوعی درگیر با بحث تبلیغ است.

هنر شناسی

بحث هنر و حتی هنر ادبیات که خمیرمایه­ی سایر هنرها هست، در بین ما غریب است؛ یعنی حتی در بحث بیان زبانی هم خیلی به هنر ادبیات توجه نداریم و این خلاء بسیار بزرگی است.

دشمن­شناسی

بحث دشمن­شناسی تا بدانیم الان در چه وضعیتی هستیم.

آسیب­شناسی

بحث آسیب­شناسی که ورود رسانه­های امروزی از نظر فرهنگی و تبلیغی چه پیامدهایی دارند.

چالش­های مهارتی

جنس آموزش با مهارت متفاوت است آموزش به این معنا است که شما یاد می­گیرید که چه هست و چه باید بکنید، اما مهارت این است که باید آن کار را انجام دهید تا کسب شود. مثلاً شما هرچه درباره­ی ورزش شنا بدانید، تا در آب نروید و خودتان دست و پا نزنید، شناگر نمی­شوید و از شنا و ورزش هم بهره نمی­برید. اگر هزاران ساعت درباره­ی نقاشی بدانید، تا دست به قلم نبرید، نقاش نمی­شوید. ما در بحث مهارت، متناسب با نیازهای امروزی مشکل داریم.

کم توجهی به عدم ملازمه­ی معلومات و مهارت

کم توجهی به لوازم بُعد مهارتی

وقتی می­گوییم مهارت؛ یعنی باید امکانات کسب مهارت را فراهم کنیم. فرضاً یک محیطی در حوزه در خصوص هنر و رشته­ی موسیقی راه بیافتد که طلبه اصلاً ابزار آن را ببیند. ما در صدا و سیما، به لحاظ تصویری اینها را پشت گلدان و میز می­گذاریم، تا آنها را نبینیم.

کم توجهی به تربیت نیرو در این عرصه

محدودیت در فراهم کردن لوازم کسب مهارت

فضا، فضای بسته­ای است البته به این معنا هم نیست که خلاف شرع عمل کنیم و قداست فضاهای معنوی و دینی را بشکنیم، اما بلاخره باید یک سازوکاری برای آن تعریف کرد.

عدم حضور متدینین در این عرصه­ی مهارتی

رسانه­ی ما بر پایه­ی هنر است، دانشکده­های هنر ما را ببینید، چه کسانی جذب این رشته­ها می­شوند؟ ابداً خانواده­های متدین وارد این عرصه نمی­شوند. ما قبای خود را بالا می­گیریم که چیزی به ما ترشح نکند. من در دانشگاه هنر هم تدریس کردم، آن دانشجویی هم که خانواده­ی نرمالی دارد، بعد از ترم اول، آن طرفی می­شود. هنرهایی که اصلاً لغزنده هستند، جنس آنها لغزنده است. در بحث رسانه و هنرهای نمایشی، اصلاً شما باید آنچنان طبیعی رفتار کنید که بگویند بازی شما خوب است، مثل یک زن و شوهر واقعی. پس متدینین هم در این وادی وارد نمی­شوند، وضع دانشگاه­ها هم که معلوم است، آنوقت اینها هنرپیشه­ها، نویسندگان و متولیان رسانه­ی ما می­شوند.

چالش­های اجرایی

البته اینکه ما کجای رسانه باشیم، به بحث چالش­های اجرایی برمی­گردد. من نمی­گویم شما بروید بازیگر شوید. در دوره­ی آقای حسینی بوشهری، حوزه حتی دنبال راه­اندازی یک شبکه­ی مستقل بود. آیا ما باید شبکه راه بیاندازیم، آیا ما باید بازیگر شویم؟ حوزه در کجای فرآیند تولید و تبلیغ رسانه­ای باید حضور داشته باشد؟ این یک بحث مدیریتی و اجرایی است.

مشکلات تعامل دین و رسانه

محدودیت­های شرعی در عرصه­ی رقابتی

ما بلاخره در فرهنگ دینی و اسلامی خط قرمزهایی داریم و مثل دیگران نمی­توانیم عمل کنیم. تازه همین الان هم که مسلمان­ترین رسانه هستیم، هزار و یک اِن قلت به برنامه­های ما وجود دارد. قطعاً ما در بحث حجاب، موسیقی و خیلی از مسائلی که در سایر فرهنگ­ها طبیعی است و چه بسا ارزش تلقی شود، مبانی خاص خود را داریم.

مشکلات ساختاری سازمان نهاد رسانه در تولید

البته ما در بحث رسانه­ی ملی مشکلاتی دارم که هم ریشه در قبل از انقلاب دارد و هم به دلیل سیستم آموزشی ماست.

ابهام در جایگاه اجرایی نهاد دین در مدیریت رسانه

بلاخره ما نمی­دانیم به عنوان دین باید پاسخگوی همه­ی امور زندگی باشیم یا نه؟ باید در کجا قرار داشته باشیم؟ در مدیریت، در نظارت، در تولید، در بازیگری، در پشت صحنه یا در جلوی صحنه؟ یک فیلم­نامه­ای را به یک حجت­الاسلام نشان می­دهند و بعد آن را می­سازند و به دلیل کمبود وقت یا مسائل دیگر، یکی دو بخش را کات می­کنند و ما ابتدای فیلم اسم فلان حجت الاسلام را هم می­بینیم. در حالیکه تولید رسانه­ای، فیلم­نامه نیست، آن چیزی است که دارد پخش می­شود. یعنی نظارت ما باید ناظر بر آن چیزی باشد که دارد پخش می­شود، که گاهی اوقات ما را دور می­زنند و این کار را هم بلد هستند، یک ارتباطات مافیایی هم در اینجا وجود دارد و الی آخر.

انحصار شکنی رسانه در مرجعیت دینی

افراد شخصی از ما قشنگ­تر حرف می­زنند یا راحت­تر همکاری می­کنند، در آخر می­بینیم آنچه که جامعه باید از نهاد دین دریافت کند، از افراد شخصی دریافت می­کند، البته فضائل و جایگاه کارشناسان و اساتید بزرگواری که کم هم نیستند، محفوظ است، ولی ما باید این را روشن کنیم، آیا هر غیر روحانی بیاید در موضوع دین هر حرفی را بزند؟

کاستی نیروهای توانمند در فرآیند تبلیغ رسانه­ای

ابهام در چگونگی تعامل دین و رسانه

ابهام در قلمرو دین و برنامه­های دینی

این هم یکی از مشکلات ماست. واقعاً برنامه­های دینی چه نوع برنامه­هایی هستند؟

نداشتن تفاهم و تلقی مشترک بین متولیان دین و رسانه

رسانه­­ای ها با ادبیات، فکر و نگاه خود، تصور می­کنند که متخصص هستند و کار خود را انجام می­دهند و حوزویان هم حرف خود را می­زنند و ادبیات مشترکی وجود ندارد. باید یک گروه و ستادی وجود داشته باشد که با هر دو مقوله آشنا باشد و به عنوان مبدل، حرف­های هر طرف را به طرف بعدی انتقال دهند و این دو عرصه را به هم نزدیک کنند.

لغزندگی عرصه­ی هنرهای جدید

که از این هم مفری نیست.

چالش­های فقهی

همچنین وجود چالش­های فقهی، که بحث خود را در همین جا خاتمه می­دهم.

آقا بیا بخاطر باران ظهور کن                   ما را از این هوای سراسیمه دور کن

وقتی برای بدرقه­ی عشق می­روی             از کوچه­های خسته­ی ما هم عبور کن

افسرده از هجوم هوس­های عالمیم            آقا دل شکسته­ی ما را صبور کن

کی می­رسد شبی که تو از راه می­رسی        این باغ، باغ شب زده را غرق نور کن

یا صاحب الزمان قدمت خیر، العجل           یعنی که ای تمام عدالت ظهور کن

ـ یکی از حضار: از ماحصل فرمایشات حضرتعالی، ما این نتیجه را گرفتیم که به قول آقای حسن نزیه اسلام قابل پیاده شدن نیست. چون شما آن تنگناهای اصلی را طوری بیان فرمودید، که یک جاهایی خط قرمز است، اتفاقاً همین خطوط قرمز تعیین کننده­ی سرنوشت جامعه است و اگر در آنجا حضور جدی نداشته باشیم، این بازی تا الی آخر ادامه دارد. صرف اینکه ما ابزار صرف را بشناسیم، صرف اینکه یک تئوری­هایی را حفظ کنیم، جوابگو نیست. واقعیت این است که ما الگو می­خواهیم، جامعه نیازمند الگو است. حوزه­ی علمیه­ی ما در همه­ی مسائل این بازی را دارد؛ یعنی محدودیت­ها، اگر روزنامه هم می­خواندیم، تکفیر می­کردند، اقتصاد هم همین است، مشکلات اخلاقی جامعه هم همین است؛ یعنی ما همیشه دنباله­رو دیگران هستیم، آنها ما در مقابل کارهای انجام شده قرار می­دهند و بعد ما به دنبال راه چاره هستیم و در نهایت لنگان لنگان دنبال آنها می­رویم. وقتی آنها در همه­ی این زمینه­ها 500-400 سال از ما جلوتر هستند، حضرتعالی چه راه میانبری پیشنهاد می­کنید؟

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: اجازه دهید من با یک بیت از سعدی جواب شما را بدهم که:

به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل                 که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم

وقتی شما اینگونه فضا را ترسیم می­کنید، دو راه دارید: یا باید در را ببندید یا نه، شما هستید، حیات دارید و باید زندگی کنید. حالا که باید زندگی کنید، از طرفی من بحث اجتهاد را مطرح کردم و ویژگی­هایی که در دین اسلام سراغ داریم، بلاخره این فقه باید این مسأله را حل کند. اگر بنا بر این شد که من با همین رسانه­ها و همین وضعیت، بتوانم دفع افسد به فاسد کنم، قواعد فقهی و اصول عملیه در موقعیت فعلی بسیار کارساز هستند و باید نگاه خود را باز کنیم. اگر من بازی رایانه­ای تولید نکنم، چه اتفاقی در جامعه می­افتد و اگر تولید کنم، چه اتفاقی می­افتد؟ شاید خیلی از علما به بحث ورزش نگاه منفی داشته باشند، من نمی­گویم که این یک ارزش است، اما ببینیم و زمان و مکان را بشناسیم و فرزند زمان خویشتن باشیم، من نمی­گویم اگر این ورزش و فوتبال برای یک ساعت جوان را مشغول نماز شب کند...اگر این را بگوییم مثل آن عالمی هستیم که می­گفت اینکه دزدی رفت، نماز شب را کجا خواند؟! ما باید با جامعه آشنا باشیم، ما که برای علما و فضلا و افراد متدینی که یک درصدی از جامعه هستند، نمی­توانیم حرف بزنیم و برنامه تولید کنیم، ما باید نگاه خود را جهانی کنیم. بعد من فقیه، ممکن است از اینجا استفاده کنم که اصلاً ورزش مستحب می­شود و در بعضی جاها واجب می­گردد. چرا؟ چون وقتی سراغ ورزش رفت، از افسد باز می­ماند. انرژی خود را تخلیه می­کند و حداقل بیخودی به خیابان نمی­آید. مظهر فساد کم می­شود. بلاخره این اجتهادی که به آن اعتقاد داریم، باید یک جایی مسأله را حل کند. نه اینکه ما آن اصول را زیر سؤال ببریم، اینها بدان معنا نیست، بلکه ما باید یک بازتعریف داشته باشیم. خیلی از مسائل فقهی در اثر گذر زمان تغییر کرد. این یک جسارتی می­خواهد، خیلی از مراجع در برخی حوزه­ها وارد شدند، حالا توانستند یا نتوانستند. اگر می­فرمایید وظیفه این است که ما همین چیزی را هم که با هزار و یک اشکال داریم، انجام ندهیم، به نظر من عقلاً و نقلاً درست نیست. پس باید تولید کنیم و حرکت نماییم. بله حرکت ما با این اشکالات روبرو است، ولی باید مقایسه کنیم با آنچه که یا باید نداشته باشیم یا باید در حد مقدورات عمل کنیم. من در رساله­ی سطح چهار خود، تحت عنوان «تبلیغ دین در رسانه­های نوین» دنبال این فرضیه بودم که نهاد دین در حد من به الکفایه، در عرصه­ی رسانه­ها عمل نکرده است؛ یعنی ما نه مبلغ رسانه­ای داریم، نه نویسنده­ی رسانه­ای داریم، نه گوینده­ی رسانه­ای داریم، نه رسانه­شناس داریم. آیا ما واقعاً من به الکفایه را داریم؟ نه، نداریم و باید به سمت آن حرکت کنیم. خب آن نگرش را باید درست کنیم، بطور کلی می­گویم که مرجعیت ما باید این نگرش را درست و این فضاها را ایجاد کند. حالا در حواشی و دامنه­های این قله­ی مرجعیت، بلاخره باید رفت و تلاش کرد. ولی اینکه متوقف شویم یا برگردیم، افتادن از چاله به چاه است.

ـ یکی از حضار: یکی از مؤلفه­هایی که شما در بحث توسعه و تعالی فرهنگ عنوان کردید، اصل جایگاه انقلاب اسلامی در آینده­ی جهانی است. با توجه به وضع حاکم در ایران، که اجازه­ی ورود بحث رسانه­ها را نمی­دهد و منحصر در یک گفتمان و تفکر خاص کرده است، آیا با این ذهنیت می­توان تصور کرد که ایران به جامعه­ی جهانی ورود پیدا کند؟ 

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: باید یک تحقیق میدانی کرد و دید که این تفکر چه تفکری است. اگر بحث رسانه­ی ملی است، بحث قانون اساسی است، بحث مصالحی است که وجود دارد...چون ما در بحث آزاد کردن یا آزاد نکردن رسانه در یک شرایط بغرنجی قرار داریم. با توسعه­ی ماهواره و شرایطی که امروز به وجود آمده است، چه بسا بعداً یک بازنگری هم بکنیم. باید ببینیم که با توجه به شرایطی که در آن قرار داریم، چطور حرکت می­کنیم. ممکن است سیاست­گذاری ما در گذشته درست بوده باشد و الان درست نباشد. ما می­گوییم ماهواره قانوناً ممنوع است، اما عملاً هنجارشکنی­ها را در جامعه می­بینیم که به سرعت هم در حال گسترش است. اگر ما توانستیم آن را بیاوریم به گونه­ای که آسیب آن کمتر شود. چند روز پیش یکی از دوستان به من می­گفت «جوانی از من سؤال کرد که آیا شما ماهواره می­بینید؟ گفتم نه، گفت شما که ماهواره نمی­بینید، از دنیا چه خبر دارید که حالا دارید با من حرف می­زنید؟» بله، ماهواره آسیب دارد، همانطور که ماشین هم آسیب دارد. البته رسانه آسیب­ها و مزیت­های خاص خود را دارد. من یک جمله از جلد دوم کتاب بیع مرحوم امام در اسناد خود دارم، که خیلی جالب است. ببینید نگاه یک فقیه چقدر متفاوت است. در بحث خرید فروش قرآن بعضی از علما می­فرمایند «حرام است و نباید در اختیار دیگران گذاشت » چرا؟ چون موجب بی­احترامی است. حضرت امام می­فرمایند «کسانی که قائل به این هستند، خلاف ذائقه­ی شارع نظر می­دهند. چون نظر شارع مقدس توسعه و گسترش معارف در دست و بال همگان است و این مصلحت با این فرض که شاید به این قرآن در یکجایی توهین شود، اصلاً سازگار نیست.» ببینید این چقدر نگاه ما را متفاوت می­کند، ذائقه­ی شارع می­گوید قرآن جهانی و جاوادنه است، خب باید به دست همه برسد. حالا چهار نفر آدم بی­ادب هم ممکن است توهین کنند، اینکه نباید با این هدف مقدس در تعارض باشد. بله، ورود تکنولوژی مضرات و مشکلات خاص خود را دارد. یا باید بگوییم نه و در را ببندیم ما در اوایل تأسیس رادیو معارف، یعنی سال 81-80، خدمت بعضی از اساتید جامعه مدرسین می­رفتیم، به هرحال رادیو معارف خط مقدم رسانه­های نظام بود و بعد از 20 سال راه­اندازی شده بود. برخی از اساتید می­گفتند چرا شما در خبر رادیو معارف از صدای زن استفاده می­کنید؟ اصلاً چرا زن در رادیو معارف گویندگی می­کند؟ خب نیمی از جامعه­ی ما را زنان تشکیل می­دهند. بله، اگر صدای زن به گونه­ی خاصی باشد، اشکال دارد، اما نفس اینکه زن حرف بزند، چه اشکالی دارد؟ مگر ما در جامعه زندگی نمی­کنیم؟ حالا این حرف­ها مطرح شد و ما هم گفتیم که بلاخره شاگرد شما و در خط مقدم هستیم. آخر جلسه عرض کردم اجازه دهید من به عنوان یک سربازی که آن را به خط مقدم رسانه فرستاده­اید و از ما خیلی هم توقع دارید، یک نکته در رابطه با استفاده از رسانه­ها خدمت شما عرض کنم. این به این معنا نیست که من رسانه­ای شدم، نه توفیق دارم و افتخار می­کنم که هنوز طلبه­ی کوچکی هستم که با رسانه درگیر بوده­ام و آن را کم و بیش می­شناسم. من می­خواهم چند سؤال کنم، اما این سؤالات خیلی ابتدایی است. البته اینها به این معنا نیست که من دامن صدا و سیما را تطهیر کنم، چون صدا و سیما جزئی از رسانه­ی مورد بحث ماست. به نظر شما ما رادیو و تلویزیون داشته باشیم یا نه؟ فقط رادیو داشته باشیم یا تلویزیون هم می­خواهیم؟ پاسخ دادند که نه، تلویزیون هم می­خواهیم. خب تلویزیون چه برنامه­هایی داشته باشد؟ فقط اخبار، میزگرد و پرسش و پاسخ آن هم فقط مردانه؟ پاسخ دادند که نه، باید برنامه­های سیاسی و اجتماعی هم داشت. خب شما در برنامه­های اجتماعی، مثلاً می­خواهید خانواده­ی خوب را نشان بدهید، حالا خدا نکند سراغ خانواده­ی بد بروید، چون باید بدی را نشان بدهید قرآن کریم تا الان قصه­ی یوسف را به صورت کلامی مکتوب بیان کرده و ما هم که قصه­گوی خوبی بودیم، آن را در قالب کلامی شنیداری بیان کردیم. اما می­خواهیم یک بار آن را نشان بدهیم. یک بار درباره­ی دروغ حرف می­زنیم و یک بار می­خواهیم آن را نشان بدهیم. پاسخ دادند که ما برنامه­های خانوادگی هم می­خواهیم. خب این برنامه­های خانوادگی، اعضایی هم دارید یا نه؟ پایخ دادند، بله اعضا دارد، زن، دختر، پسر، خاله، عمو و...دارد. آیا اینها در این فیلم با هم روابطی دارند یا نه؟ ما که می­خواهیم یک خانواده­ی اسلامی نشان بدهیم، که مردم یاد بگیرند که وقتی همسرشان از سر کار به خانه برمی­گردد، چطور با او برخورد کنند. خب ما می­خواهیم این را نشان بدهیم، این خانم واقعی یا غیر واقعی، در فیلم زن این مرد است، حالا ما در فیلم چادر و روسری سر او می­کنیم و در رفتار او محدودیت قائل می­شویم. ما اجازه نمی­دهیم که این خانم نقش طبیعی خود را در خانواده جلوه بدهد. خب این یا باید تعطیل شود یا مورد پذیرش قرار گیرد. ذات رسانه تولید مصنوعی است و آنچه که در بیرون است، با آنچه که در رسانه می­آید، متفاوت است. این عینیت پیدا می­کند. ما باید اینها را بدانیم، آیا ما تلویزیون می­خواهیم، بسم الله، اگر نمی­خواهیم آن را ببندیم. نه اینکه بگوییم تلویزیون می­خواهیم، برنامه­ی خانوادگی هم داشته باشیم، اما این خانواده نگاه هم کنند و پوشیه هم بزنند. آن وقت ما چطور خانواده را نشان بدهیم؟ بلاخره شترسواری دولا دولا نمی­شود. 

ـ پاسخ سؤال من را ندادید و مسائلی را مطرح کردید که خارج از سؤال ما بود.

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: ببینید شما باید یک جایگزین داشته باشید. فرضاً در رابطه با خود رسانه، می­گویید سیستم رسانه­ای ما زیرنظر ولی فقیه است و نگاه ولی فقیه طبعاً در آنجا باید پیاده شود، حالا اینکه چقدر می­شود و نمی­شود، بماند، خود مقام معظم رهبری شاید از برخی مسائل راضی نباشد...ولی بحث این است که شما یک جایگزینی دارید که موقعیت را بهتر کند یا می­خواهید قانون را کنار بگذارید و بی­قانونی شود؟ وقتی ما می­گوییم این وضعیت مناسب نیست، باید وضعیتی را ترسیم کنیم که به بهبودی و کاهش آثار سوء و رسیدن به هدفی که مدنظر ماست، کمک کند. واقعاً همه به فکر این موضوع هستند و به نظر من در ذهن مقام معظم رهبری هم هست که اگر واقعاً شرایط به گونه­ای باشد که آزاد شدن آن بهتر باشد، قطعاً باید آن را آزاد کرد. ولی واقعاً مسأله خیلی پیچیده­تر از این حرف­هاست که ما تصور می­کنیم. در روزنامه هم، اولاً ما قانون اساسی داریم، بعد تعریف­ها داریم، بعد سیاست­گذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم. بعد وارد مدیران می­شویم، ببینید عنصر نیروی انسانی به عنوان علت فاعلی را فراموش نکنیم، هر کدام از اینها گرایش­ها، نگاه­ها، تمایلات و توانایی­های خاص خود را دارند. همانطور که اگر من باشم، جور دیگری عمل می­کنم،"قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِه[14]" آن یکی اینطوری عمل می­کند. شما نمی­توانید بعضی چیزها را محدود کنید. اصلاً ورود منویات فرد در قالب هنر، آن هم به صورت پنهان، اصلاً قابل کنترل نیست. من نمونه­هایی را برای شما عرض می­کنم که خیلی راحت، دارد حرف خود را در قالب هنر می­زند. ما در بحث علت فاعلی؛ یعنی نیروی انسانی، مشکل اصلی و اساسی داریم. الان برنامه­ی مردان آهنین به دست یک تهیه کننده­ای است که خودش اهل ورزش و مسلمان است، اصلاً چارچوب برنامه را به گونه­ای جمع می­کند، که خروجی آن این می­شود که هرچه زور شما بیشتر باشد، بهتر است؛ یعنی زور داشتن یک ارزش می­شود. بنظر شما اگر این برنامه دست یک طلبه باشد، چه کار می­کند؟ اول کار می­نویسد «قو علی خدمتک جوارحی»[15] بعد به مجری می­گوید «در میان کلمات خود وقتی می­خواهی بگویی که شرکت­کننده­ها چکار کنند، یک ماشاءالله هم بگو، بگو خدا به این بازوان شما قدرت بدهد که به جامعه خدمت کنید» یعنی لابلای برنامه کار می­کند، که این زور و بازو داشتن به عنوان یک هدف میانی باشد، چرا؟ چون علت صوری و علت مادی تابعی از علت فاعلی هستند و بر اساس آن علت غایی هستند که او فکر می­کند. علت غایی من این است که او را هدایت کنم، به نحوی که زندگی دنیا برای او اصل و هدف نباشد. این غرض باعث می­شود که من ماده و صورتی را که پیگیری می­کنم، بگونه­ای ببرم که به آن هدف غایی منتهی شود. علت فاعی که با معلول خود قابل جداسازی نیست، اینها که خیلی دو دو تا چهارتاست. افرادی که در این زمینه کار می­کنند، چه قدر متعهد و چقدر متخصص هستند؟ چه قدر همه مثل هم فکر می­کنند؟ تازه در حوزه­ی اجرا، که می­گویند در رسانه هرم قدرت برعکس است، یعنی چه؟ یعنی قدرت دست کسی است که پایین­ترین جا، یعنی پست میکروفون است. قدرت آن کسی که در استودیو پشت میکروفون است، به مراتب بیشتر از آقای ضرغامی است. ما باید اینها را تربیت کنیم. حالا اینکه چقدر توانستیم و ضعف­هایی که در این زمینه را داریم، باید با هم لحاظ کنیم.

ـ یکی از حضار: یعنی رسانه­ی ما، رسانه­ی ملی و مردمی نیست یک تفکر خاصی آنجا نمود دارد. اصلاً یک جمود فکریی وجود دارد، آنجا همه موافق هستند و یک نفر مخالف وجود ندارد.

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: اگر بخواهید من صد برابر این نکات و اشکالات را عرض می­کنم. اینها را که نمی­شود انکار کرد. این سیستم مافیایی و ابهام حضور و جایگاه ما در رسانه، همین است. آنجا یک شرایطی وجود دارد که شما حذف می­شوید، تازه اگر توانایی داشته باشید. قبول دارم که این مشکلات وجود دارد و باید دنبال چاره بود.

ـ یکی از حضار:  من ابتدای جلسه نبودم و شاید تبیین مفهومی کرده باشید، اما به هرحال سؤال می­کنم. در تعبیر جامعیتی که شما فرمودید، جاودانه بودن و جهانی بودن ناظر به پیام است، اگر جامعیت هم ناظر به پیام باشد، سازگار نیست

اگر نمایندگان رسمی دین در حوزه­ی رسانه انفعال دارند و با توجه به شرایطی که هست و اختلاف­نظرهایی که خود شما از جامعه­ی مدرسین نقل کردید، مشخص می­شود که ما باید به کمال پیام دین تعبیر کنیم. اگر جامعیت بگوییم، لوازمی دارد به مقضتای هدفی که دین برای تحقق آن آمده، دین کامل است، مثل ماشینی که هدف آن حمل و نقل است، نه لباش شستن، به این معنا کامل است. اما اگر گفتیم جامع، به این معناست که دین قرار است در همه­ی عرصه­ها ورود پیدا کند و نمایندگان رسمی هم ورود داشته باشند.

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: شاید ما در سخن می­خواهیم همه هم­آهنگ شوند و با حرف «ج» شروع شود. بله، با این دقت­ها کلمه­ی کامل بودن دین بهتر است.

جامعیت یعنی مجموعه پیام­هایی که در قالب دین آمده است، اصلاً دین عبارت است از پیام خدا. «لیتفقهوا فی الدین»[16] دین پیامی است که همه­ی بخش­ها را شامل می­شود، البته چنین نگاهی وجود ندارد، ولی می­خواهم بگویم جامعیت آن بی­وجه نیست. حالا دیگر این بحث طلبگی است. دین یعنی پیامی که از جانب خدا می­آید و ناظر به همه­ی امور زندگی است. به صورت حداکثری، ما اصلاً دنبال تفکرات لیبرالیستی و سکولاریستی نیستیم. دین عهده­دار هر چیزی در جای خود هست. اصلاً دین دو کار اساسی انجام می­دهد: اولاً جایگاه اجزای این عالم را تعیین می­کند، دوماً روابط اینها را تنظیم می­کند. حالا که جای هر کدام مشخص شد، چگونه با هم ارتباط داشته باشند، رابطه­ی پدر با فرزند، رابطه­ی خدا و انسان، رابطه­ی انسان و محیط و غیره. آن چهار رابطه­ای که در تفکرات حضرت آیت­الله مصباح یزدی و آیت­الله جوادی آملی هست، اما قبل از ایشان در آثار علامه جعفری هست که «همه­ی زندگی ما عبارت است از ارتباط انسان با خود، خدا، طبیعت و دیگران» دین می­گوید جایگاه هر کدام از اینها کجاست و چگونه باید با هم ارتباط داشته باشند. نگاه من یک نگاه حداکثری است.

ـ یکی از حضار: در مجموع مفاسد آزاد کردن رسانه­ها، بیستر از مزایای آن است.

ـ حجت الاسلام حجت الله بیات: ببینید ما باید آن را به بلوغ برسانیم، نظام اخلاقی ما باید تغییر کند، چون در قدیم می­گفتیم نبینید، اما الان همه چیز در خلوت و پنهان مردم رفته است. نظام اخلاقی، نظام ارتباطی و نظام آموزشی ما باید متناسب با این وضعیت تغییر کند. آن وقت خود رسانه در تضعیف مبانی دینی و اخلاقی مانند زهر عمل می­کند. حالا باید چه تدبیری اندیشید که این بلوغ ایجاد شود و زرهی از تقوا بر تن جامعه باشد و ما هم سعه­ی صدر داشته باشیم و این را بپذیریم که این اشکالات وجود دارد، اما مزایای آن بیشتر است؟ خب این نیاز به آموزش دارد و فقط حرکت سلبی درست نیست. ما عادت کردیم به حرکت سلبی، نکن، نرو، نبین، نخور، خب اینطوری نمی­شود، بلاخره دنیای امروز خیلی با سلب سازگار نیست.    

 


[1] سوره صف آیه 8

[2] حدیث از پیامبر اکرم (ص) نهج الفصاحه حدیث 1056

[3] ابن سکیت از امام جواد(ع) پرسیده است کافی جلد 1 کتاب عقل و جهل حدیث 20

[4] اصول کافی جلد 2 باب ورع حدیث 14

[5]  سوره انفال آیه 60

[6] اشاره به آیه قرآنی لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا (نساء آیه 141) است

[7] به این مضمون آیه یا روایتی یافت نشد احتمالا از روایت امام رضا(ع) "العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لا يزيده سرعة السير إلا بعدا عن الطريق"(فقه منسوب به امام رضا(ع) صفحه 381) اخذ شده است..

[8] سوره اسراء آیه 36

[9] سوره عبس آیه 24

[10] اصول کافی جلد 1 باب نوادر

[11]  سوره اسراء 36

[12] بحار الانوار جلد 57 صفحه 213

[13]"حتی المخدرات فی الحجال" بحار الانوار جلد 57 صفحه 213

[14] سوره الإسراء آیه 84

[15] مفاتیح الجنان دعای کمیل

[16] سوره توبه آیه 122

دین و حقوق انسان (1)

دین و حقوق انسان (1)

بحثی را که در این جلسه و سلسله نشست‌های آتی بیان خواهیم کرد عبارت است از دین و حقوق انسان. این موضوع با سه رویکرد کلامی، قرآنی و فقهی در اندیشه اسلامی مطرح شده است. سؤالاتی که در این جا مطرح است این است که آیا دین برای انسان حقوقی را به رسمیت می‌شناسد یا نه؟ به تعبیری دیگر آیا انسانی که در اندیشه دینی تصویر شده است، انسانی است محقق یا نه؟ و اگر حقوقی در نظر گرفته شده است این حقوق در چه عرصه‌هایی می‌باشد؟ برای پرداختن به ابعاد این مقوله، تبیین مفه

بررسی عقل دینی

بررسی عقل دینی

همان طوری که سروران گرامی استحضار دارید بحمدالله مؤسسه علمی، پژوهشی و فرهنگی فهیم این توفیق را داشت که یکی از مراکز علمی کیفی باشد و سلسله نشست­های مفید و با کیفیت نظریه پردازی تا حال در این مکان دائر بود و برگزار شد و باز یکی از ویژگی­های مثبت این نشست­ها این بود که هر از چندگاهی از حالت تک­گویی و استفاده از نظریات صاحب­نظران به صورت متکلم وحده یک شیوه­ای دیگری هم اینجا مشاهده کردیم و آن مناظرات علمی و گفتگوی علمی چیزی که شاید در جامعۀ ما به صور

دین و حقوق رسانه­ای.

دین و حقوق رسانه­ای.

مقدمتاً عرض می­کنم که یک دوره­ درباره­ی حق و تکلیف با عنوان «بحث­های جدید در بعد حکومت اسلامی» بحث می­شد که محور آن بحثها این بود که: اصولاً ما چیزی به عنوان حق در حکومت داریم یا نه؟ آنچه هست، تحت عنوان تکلیف است. مردم و حاکم، هر دو مکلف به اموری هستند و در حوزه­ی حکومت­ و ارتباطات مردم نباید از حق صحبت کرد

مطالب مرتبط

اعتدال از منظر دین، مقوم‌ها و شاخص‌ها

اعتدال از منظر دین، مقوم‌ها و شاخص‌ها

عنوان بحث امشب «اعتدال از منظر دین، مقوم‌ها و شاخص‌ها» است. مباحثی که قبلاً طرح شده است، مبانی اعتدال از منظر قرآن، نظریه‌ی اخلاقی اعتدال و اعتدال و نواندیشی دینی است. به نظر من در حوزه‌ی اعتدال، بحث‌های جدی وجود دارد. من می‌خواهم دو سؤال را مطرح کنم و پاسخ آنها را بدهم. مباحث مقدماتی و کلیات، بحث‌های واژه‌شناسی در قرآن و روایات،