نشست علمی روش مواجهه با چالشهای فقهی در دنیای معاصر با نظریه پردازی استاد سید محمد علی ایازی شنبه شب در موسسه فهیم برگزار شد
استاد حوزه علمیه گفت: در امور عبادی، تغییرات فقهی زیادی در طول تاریخ وجود دارد که تکیه بر سیره عقلا؛ روش مواجهه با چالشهای فقهی در دنیای معاصر است.
وی افزود: امروز تفکراتی متفاوت از دوران گذشته ایجاد شده است؛ مثلا در گذشته وقتی میخواستند مجرمی را مجازات کنند او را از بالای کوه پرتاب میکردند ولی عقلا و جوامع امروزی، این روشها را قبول ندارند. در گذشته چه در ادیان و چه در میان حکام، وقتی فردی، جرمی انجام میداد پای او را با طناب بر اسبی میبستند و دور تا دور شهر او را میچرخاندند ولی امروز در هیچ کجای دنیا این روش برای مجازات هرچند جرمش سنگین باشد مورد پذیرش نیست.
ایازی با بیان اینکه این نوع مجازات ممکن است سبب همراهی مشاهدهکنندگان با مجرمان میشود کهیکیازنمونهایننوعمجازات،سنگساراستکهبازتابمنفیزیادیداردتصریح کرد: در مورد برخی مسائل مانند جزیه، فقهای گذشته وقتی میخواستند به این بحث بپردازند، در ذیل تعبیر«... و هم ساغرون...» معقتد بودند که اهل کتاب باید با حالیت تحقیرآمیز جزیه به نظام اسلامی بدهند ولی نه تنها امروز این نوع جزیه گرفتن در کتب فقهی وجود ندارد بلکه اصل جزیه هم تحلیل و تاویل میشود.
وی افزود: مثلا در بحث قضاوت زنان، نظر اکثر علما این بود که زن نمیتواند قاضی باشد ولی امروز در سطح دنیا و ایران، هزاران زن، قاضی هستند و اتفاقا برخی از آنان از قضات برجسته هم هستند یعنی هیچ استبعادی نداشته ولی فقهای گذشته با طرح مسائلی مانند احساسات و ... آن را از مسلمات فقهی میگرفتند که نباید دستخوش تحول شود.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه تحولات اجتماعی زیادی ایجاد شده است که میان حکم فقهی با درک عقلائی ناسازگاری ایجاد کرده است از جمله اینکه در گذشته تعابیر زنندهای در مورد زنان بیان میشود که امروز کسی جرئت بیان آن را ندارد اظهار کرد: چرا چنین چیزی رخ داده است؟ در بحث حسن و قبح عقلی، دو نظریه وجود دارد؛ عدلیه معتقدند که حسن و قبح، جنبه ذاتی دارد و این مسئله هم عقلی است و دائرمدار شرع هم نیست و ماقبل شرع هستند مثلا ظلم را قبح میدانند چه شرع بگوید و نگوید؛ عدل را حسن میدانند چه شرع بگوید و یا نگوید.
تفاوت اشاعره و عدلیه در باب حسن و قبح عقلی
ایازی تصریح کرد: در برابر آنان، اشاعره هستند که معتقدند ما حسن و قبح ذاتی نداریم و اگر شرع، چیزی را گفت که حسن است، حسن میدانیم و اگر قبیح دانست ما هم قبیح میدانیم؛ در بحث اعتقاد عدلیه، این مسئله مطرح است که آیا حسن و قبح، نفس الامری است یا خیر؟ براین اساس، ظلم، همیشه قبیح و اگر عدل، حسن است همیشه حسن است و اخلاق نمیتواند، نسبی باشد؛ برخلاف دیدگاه برخی که میگویند اخلاق، نسبی است.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی بیان کرد: شیخمحمدحسیناصفهنیمعروفبهکمپانیمعتقدبودکهحسنوقبحدائرمداراعتبارعقلاستیعنینفسالامریتندار
دوممکناستچیزیدردورهایوجایی،حسنباشدولیدرجایدیگری،حسننباشدیاچیزیممکناستدرگذشتهحسنبوده ولی امروز احسن است یا عقلا در گذشته چیزی را اعتبار کرده و آن را قبیح میدانستند ولی امروز ممکن است بگویند اقبح است.
ایازی با بیان اینکه کسی مثل ارسطو معتقد بود که بردهداری باید وجود داشته باشد ولی عقلا، امروز آن را قبیح میدانند یا ۵۰ سال قبل ریختن آشغال در خیابان ناپسند نبود ولی امروز قبیح شده است چون شیوه زندگی تغییر یافته است اضافه کرد: در گذشته شلاق جزئی از روش تربیت در مدارس بود ولی امروز کسی جرئت استفاده از آن را ندارد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه احکام دو دسته هستند؛ تاسیسی و امضایی اظهار کرد: برخی احکام تعبدی است و ما از اسرار برخی از آن آگاه نیستیم ولی در باب احکام اجتماعی معتقدم که ۹۹ درصد احکام مانند دیه، ارث، قصاص و ... قبل از اسلام بوده و اسلام آن را امضاء کرده است؛ خصوصا مواردی که در قرآن نیست و روایات آنراتفصیلدادهاست؛مثلادربابدیه، امارتزنو ... درقرآنچیزینیامدهاستواگرمااینمسئلهراتصوربراینکردیمکهروایات،امضاییعقلاستیعنیاینکهیکسیرهایازعقلادرقبلاز
اسلام بودهوپیامبروائمهآنراتاییدکردهویاتغییراتجزئیدادهاند.
ایازی با بیان اینکه آیا اعتبار سیره عقلا، دائرمدار امضاء شارع است یا خود این سیره فی نفسه حجیت دارد افزود: در میان علما، تقریبا نظر مشهور این است که حتی اگر سیره عقلا از طرف شاعر امضاء هم نشده باشد به همین میزان که رد هم نشده باشد برای ما حجت است.
وی با بیان اینکه ۵ نوع تغییر سبب تغییر در فقه میشود افزود: اول تغییر فرهنگی و اجتماعی؛ در ادیان ابراهیمی وقتی فردی فوت کرد ملزم هستند که او را بشویند و دفن کنند(با وجود اختلافاغت اندک) اما در آسیای دور، چین و ژاپن و هند و ... معقتدند که وقتی فرد، فوت کرد باید آتش بزنند تا روحش سرگردان نشود؛ دوم؛ تغییر در مصادیق حسن و قبح؛ اینکه مجرم باید مجازات شود مورد اتفاق است ولی کیفیت اجرای جرم دائرمدار اعتبار عقلاست.
عوامل تغییر احکام فقهی
ایازی با بیان اینکه اختلاف در مبانی اعتقادی و جهانبینی باعث تغییر در فقه میشود تصریح کرد: امروز در بحث همجنس گرایی بحث جدی در غرب وجود دارد و ما آن را مجازات میکنیم ولی غرب آن را حق میداند؛ عامل چهارم اختلاف در دانش و اطلاعات است و براین اساس ممکن است چیزی در افغانستان قبیح نباشد ولی در ایران باشد که از جمله ازواج افراد زیر ۱۸ سال در کشور ما مطرح است.
این قرآنپژوه با بیان اینکه اختلاف در آداب از دیگر عومل تغییر احکام فقهی است از جمله احترام و مبالغاتی است که مانند مرحوم علامه مجلسی در آثارشان نسبت به سلاطین بیان کردهاند بیان کرد: بنابراین اگر حسن و قبح را عقلائی دانستیم اشکالی ندارد که شیخ طوسی در دوره خودش حکمی داده است چون تناسب با آن دوره نظر داده و امروز هم فقها باید متناسب با این دوره فتوا بدهند.
ایازی تصریح کرد: احکام تعبدی و امور عبادی، امری مسلم و تعبدی هستند ولی در غیر آن یعنی امور اجتماعی، سیره «عقلا بما هم عقلا» و نه «عرف» ملاک در بحث فتواست که مصادیقی مانند حقوق زنان، نابودی کتب ضلال و ... را میتوان برای آن برشمرد.
آیت الله کاظم قاضیزاده، رئیس موسسه فهیم و استاد سطح عالی حوزه در این نشست با بیان اینکه باید به برخی نکات برای تسدید نظریه توجه کنیم؛ شما گفتید ما میان عبادیات و امور اجتماعی فرق میگذاریم در حالی که این سؤال مطرح است که فارق این دو چیست؟ درست است که در امور غیر تعبدی، امضاییات بیشتر است و در عبادیات، سیره عقلا راهی ندارد.اما نحوه مواجهه شما با روایات در باب معاملات چگونه خواهد بود؟ یک نظر این است که کلا روایات را کنار بگذاریم ولی نظر دیگر این است که به فهم مجددی از نصوص بپردازیم؛ کاری که شیخ طوسی میکرد. شما در این باره چه نظری داریدبرخی از کسانی که بحث سیره عقلا را مطرح کردهاند عملا به نفی فقه حداقل در بحث معاملات براساس روایات رسیدهاند بنابراین این مشکل را باید به نحوی حل کنیم .
ایازی پاسخ داد: سخن من در بحث مرز میان امور عبادی و غیرعبادی این است که آیا عقلا چیزی خلاف امور عبادی دارند؟ حرف ما در امور غیرعبادی و اجتماعی است؛ ما میگوییم در امور معاملاتی، عقلا حرف دارند؛ در باب احکام هم اگر چیزی قبل از اسلام بوده مانند نماز و روزه و حج از شرایع ماقبل گرفتهاند. بنده چیزی در باب احکام عبادی چیزی ندیدهام که امروز سیره عقلا مخالف آن باشند.
ایازی با اشاره به سؤال دوم بیان کرد: ما دو دسته روایت داریم؛ یکی در باب معارف و دیگری احکام است؛ فقها در یکسری از احکام مثلا اذن خروج زن از خانه از سوی شوهر به روایت نبوی استناد شده است ولی خیلی از فقهای معاصر، آن را قضیة فی واقعه می دانند(یعنی مناسب دوره و زمان خودش بوده) یعنی مطالبی که با اعتبارات جدید عقلا منافات دارد من باب قضیة فی واقعه بدانیم یعنی سخن ما در باب سیره عقلا و تنافی آن با برخی احکام عمومی است.