موضوع: جایگاه مصلحت در دین اسلام
نظریه پرداز: حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدینی
ناقد: حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده
به گزارش روابط عمومی موسسه فهیم، دویست و سی و دومین جلسه نظریه پردازی موسسه فهیم شب گذشته ـ شنبه 16 اسفندماه ـ با موضوع "جایگاه مصلحت در دین اسلام" با نظریه پردازی «حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدینی» و نقد «حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده» و با حضور اساتید، طلاب، دانشجویان و پژوهشگران در محل موسسه فهیم قم برگزار شد.
استاد عابدینی در ابتدای این نشست اظهار داشت: دین اسلام دین عاقلانه است به خاطر اینکه عادلانه است دین را قبول داریم. دین بر اساس مصلحت است و ما بر اساس مصلحت دین را قبول می کنیم و همه کارهای عقلا، انبیا و اولیا را با مصلحت می سنجیم. به این جهت به پیامبر ایمان می آوریم چون پیامبر(ص) مصلحت را رعایت کرده است. نگاه اول مانند عقل؛ نگاه کلان به مصلحت است در مرحله دوم مصلحت در درون دین مطرح می شود.
وی ادامه داد: مصلحت مانند عقل نظری و عملی است؛ عقل نظری مجموعه هست ها و جهان بینی هاست و عقل عملی مجموعه بایدهاست اول جهان بینی داریم که این جهان را خدا آفریده و باید او را پرستید و همان خدای عادل، جهان را بر اساس مصلحت آفریده و ما باید بر اساس مصلحت خدا را بپرستیم. مصلحت، ملزمه است یعنی مصلحتی است که باید رعایت شود.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: جهان را خدا آفریده است پس خدا را باید عبادت کرد ولی در امور جزئی این گونه حکم نمی کنیم برای نمونه در بیابان گرگ وجود دارد و بایدهای متفاوتی برای مقابله با او وجود دارد. در مصلحت هم در کل جهان که جهان این گونه است پس باید اینگونه کنیم در امور جزئی دین که وارد می شویم ممکن است مصلحت جواب ندهد، یا جواب های مختلف داشته باشد و یا پاسخ برای افراد، متفاوت باشد.
وی در بیان معنای مصلحت گفت: مصلحت را با منفعت نباید خلط کرد مصلحت ضد مفسده است اما ضد منفعت، مضره و سود و زیان است. یعنی مصلحت به معنای منفعت نیست در کتاب های لغت نیز آمده که در فلان چیز مصلحت است یعنی در آن خیر و خوبی وجود دارد. مصلحت به افعال مرتبط است و در قرآن، به معنای خوبی معنوی به کار رفته است.
استاد عابدینی با بیان اینکه مصلحت چیز خوبی بوده است و بد استفاده شده است ادامه داد: مصلحت باید رعایت شود و اگر رعایت نشود دین در جامعه پیاده نمی شود. و افعال و روش تبلیغ پیامبر(ص) بر اساس مصلحت و عقل بوده است.
در ادامه استاد کاظم قاضی زاده اظهار داشت: محل نزاع در باب مصلحت باید روشن شود تا به چالش های آن بپردازیم. دین بر اساس مصالح است، خداوند حکیم است، ادیانی فرستاده و مصلحت را رعایت کرده است. این ها مورد قبول اکثر مسلمانان است ولی بحثی کلامی است و نگاه کاربردی از آن به دست نمی آید. تمام اینها را در بخش مصلحت در سلسله معالیل احکام قرار می دهیم یعنی دین الهی وجود دارد ولی وقتی حکم الهی بود مصلحت دارد به عبارت دیگر؛ هرجا خدا حکمی را در نظر گرفت، می توانیم کشف کنیم که مصلحت بوده است. اول حکمی هست، بعد می گوییم مصلحتی وجود دارد اما امر راهبردی نیست که پس ما اینگونه انجام دهیم، می گوییم خدا اینگونه حکم کرده است.
وی افزود: ما در قالب احکام نمی توانیم مصالح را به قواعد عرفی و اجتماعی ارجاع دهیم چون امر دینی است بخشی را کشف می کنیم اما امکان دارد بخش دیگری را کشف نکنیم. چون احکام الهی ضرورتاً بر اساس مصالحی نیست که ما کشف می کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: ما وقتی می گوییم دایره مصلحت اعم است این بحث برای مشکلات ما راهگشا نیست. چون مصلحت در شریعت رعایت شده و مصلحت را اگر در علل احکام قرار دهیم و قطعیه یا ملزمه شود اهل سنت به این مطلب در مصالح مرسله معتقدند و آن را از منابع شرعی به حساب می آورند.
وی در بیان مواردی که می تواند حکم ساز باشد اظهار داشت: قاعده لاضرر می تواند حکم ساز یا نفی حکم کند و علما قاعده لا ضرر را در سلسله علل احکام پذیرفته اند. و عدالت نیز می تواند در سلسله علل احکام باشد و این را شهید مطهری پذیرفته بود ولی حدود آن به لحاظ عملی مشخص نیست. اما اینکه بتوانیم مصلحت را در سلسله علل قرار دهیم مشکلاتی دارد و در این صورت مصلحت ما با مصلحت اهل سنت چه تفاوتی خواهد داشت؟ و آیا می توانیم بر اساس کرامت انسانی احکام فقهی را بسنجیم و بگوییم فلان حکم فقهی مخالف کرامت انسانی است؟
استاد قاضی زاده همچنین گفت: در مصلحت که مصدر حکم شرعی است آیا می توانیم تشخیص دهیم که پس حکم، الزامی است؟ یا در حوزه مباحث کلامی فقط دفاع می کنیم که امور براساس مصلحت است.
وی با بیان اینکه ما باید رابطه مصلحت در اجتماع را در مصلحت سنجی دین و فقه بسنجیم. عنوان کرد: از دیدگاه استاد عابدینی، هست ها اقتضای باید دارد اما در هست های جزئی این اقتضا وجود ندارد. سوال این است که این کلی و جزئی را ما چگونه تشخیص دهیم؟ در صورتی که بعضی از هست ها یک اقتضا بیشتر ندارد و در بعضی هست ها، اقتضاءات بیشتری مطرح است.
در ادامه استاد عابدینی خاطرنشان کرد: مثل عدالت، مصلحت در علل احکام است به صورتی که اگر امری خلاف عدالت باشد خلاف اسلام است و ما به این امر در مصلحت نیز معتقد هستیم. احتمال دارد امری در گذشته خیر باشد اما امروز خیر و مصلحت نیست برای نمونه اینکه آیاتی که دلالت می کند مسلمانان حق نداشتند با زن مشرک ازدواج کنند در فضای مدینه بود ولی در فضای مکه این گونه نبود. در جامعه مدنی آن روز، عدم ازدواج با زن یا مرد مشرک، بایکوت کردن کافر بود. اگر کسی به چین برای تبلیغ اسلام برود و افرادی آنجا مسلمان شوند و ما بگوییم اگر مردها یا زن ها مسلمان شدند و همسرانشان کافر ماندند باید از همدیگر جدا شوند، این درست نیست دین آمده افراد را به سوی اسلام بکشاند نه اینکه مانع ایجاد کند. مصلحت در اینجا ایجاب می کند که اگر مرد یا زن، مسلمان شدند ولی همسرانشان مسلمان نشدند بگوییم ازدواج شما برقرار است و اگر در آینده نصف مردم چین مسلمان شدند در مرحله بعد مشرکان را بایکوت می کنیم.
وی افزود: اولین کتاب من به نام طهارت ذاتی انسان بود در آنجا آوردم که انسان ها ذاتاً پاک هستند. در اینجا سوالی مطرح است و آن اینکه اسلام با گفتن اینکه مشرک، نجس است می خواهد مسلمان ها را اذیت کند یا غیر مسلمانان را؟ اگر پیامبر(ص) همه مردم مکه را نجس می دانست که نمی توانست اسلام را تبلیغ کند؟ در تحقیقات خود متوجه شدم که دلیل ها دلالت بر نجاست انسان ندارند.
این استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: اینکه مصلحت در سلسله علل باشد باید در جامعه جا بیفتد بعضی از مسائل که ما یقینی می دانستیم متوجه شدیم که ادله به خوبی بررسی نشده اند و می بینیم که دلیل فقهی کامل نیست؛ در اینجا اگر دلیل مصلحت محکم است آن را می گیریم. شاید چیزی مثل حق الماره در زمان گذشته مصلحت بوده اما الان مصلحت نیست. در رساله های گذشته حق الماره مطرح بود امروزه علما آن را کتمان می کنند. الان باید بگوییم که گذشته با امروز فرق می کند و مصلحت حق الماره تمام شده است امروزه مصلحت بیمه وجود دارد مصلحت اینکه همه باید ماشین خود را بیمه کنند.
وی در مورد تفاوت مصلحت در نزد شیعه و اهل سنت گفت: تفاوت ما با اهل سنت این است که اهل سنت مراسل مرسله را به خدا نسبت می دهد ولی ما مصلحت را به دین نمی چسبانیم می گوییم عقلانی است تا فهم غلط به ما برگردد نه به دین. مصلحت حکم ساز است ما آن را به شرع نسبت نمی دهیم بلکه به عقل نسبت می دهیم تا پیوسته به پیش رویم چون ممکن است اشتباه از ما باشد. مصلحت در سلسله احکام مثل آب در لایه های کل درخت است دین بدون عدالت درست نیست و مصلحت هم این گونه است.
در ادامه این نشست استاد قاضی زاده اظهار داشت: در مثال طهارت ذاتی انسان، مصلحت در علل احکام نیست. ما ادله فقهی را بررسی کنیم که آیا احکامی دائمی هستند و مصلحت بینی ها باعث می شود که حکم موقتی باشد یا نه؟ مثلا حکمی مثل عدم جواز نکاح با مشرک و بعضی آیات جهاد برای یک دوره خاصی بوده است. ما براساس مصلحت سنجی ها حکم موقت را کشف می کنیم. گاهی ادله مطلق است ولی بعد متوجه می شویم که اطلاق ندارد تا همه را شامل شود و گاهی مصلحت سبب می شود که به علت و روح حکم برسیم مثل شطرنج که امام به روایاتی برخورد کرد که در مقام تعلیل است و ملاک قمار بودن است.
وی ادامه داد: داده های بشری که به ما در فهم ظهورات احکام کمک کند مشکل ندارد ولی ما اگر حلقه وسط را نداشته باشیم و بگوییم که چون مصلحت نیست پس حکم ملغی است، این درست نیست. آیا این درست است که به خاطر مصلحت، فتوا دهیم که چینی ها هر چه دارند و پیدا کردند بخورند؟ این تالی فاسد است این که مصلحت سنجی در سلسله علل باشد مورد تردید است.
رئیس موسسه فهیم در بیان اشکال دیگری به بیانات استاد عابدینی گفت: ما می گوییم مصلحت عقلی است ولی اهل سنت می گویند شرعی است سوال این است که آیا عقل مصدر حکم شرعی است یا نه؟ مصلحت اگر عقلی باشد باید به شرع بچسبد و وجوب باشد و اگر بگوییم به شرع استناد نمی کند به علل احکام شرعی نمی رسد. در مرجع تشخیص نیز اگر مصلحت را در حوزه حکم شرعی بپذیریم و امر فقهی خصوصی است که به مجتهد می رسد، مجتهد خود تصمیم می گیرد ولی اگر به حوزه اجتماع مرتبط باشد این مرجع تشخیص باید با کسانی که برای آنها مصلحت تشخیص می شود اتصال داشته باشد.
در ادامه عابدینی عنوان کرد: این مجرد فرض است که در کتاب و سنت نص باشد و ما چیزی بفهمیم که خلاف مصلحت است. نمونه ای نیست که ما نص صریح داشته باشیم و بخواهیم با نص صریح مخالف باشیم. در مثال چین آیا دین صریحاً همه امور را حرام کرده است و ما بگوییم که در چین از باب اضطرار حلال می کنیم؟ و یا اینکه در دین چنین چیزی نداریم. خداوند در قرآن می فرماید: « قُلْ لا أَجِدُ في ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِه» طبق آیه، محرمات همین چند مورد است بقیه را نگفته تا بگوییم که صریحا قرآن در این امر بیان دارد. چنین صراحتی نداریم که بگوییم مصلحت این گونه است مثل طهارت مشرکین یا قتل مرتد است که در گذشته یقینی تصور می کردند ولی اینگونه نبود.
وی ادامه داد: دین صریحاً مقابل عدالت، مصلحت و علم نمی ایستد. مصلحت زیر مجموعه و تحت تأثیر عدالت است و نباید با عدالت دربیفتند. مرجع تشخیص مصلحت را خود عرف قرار می دهیم نه فرد. چون اگر فرد ملاک باشد اصل، مصلحت فرد می شود اما اگر مرجع تشخیص عرف باشد، احتمال به واقع رسیدن بیشتر است.
استاد عابدینی و استاد قاضی زاده در پایان به پرسش های حاضرین پاسخ دادند.