بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ولادت و امامت امام جواد
ارائهکننده: سیدضیاء مرتضوی
تاریخ: 09/09/1387
در شام شهادت امام جواد هستیم ان شاءالله مشمول عنایت معصومین باشیم . از جمله روایاتی که در باره امام جواد نقل شده است، روایتی از امام رضا در باره ولادت امام جواد است.
[باز سازی این قسمت از متن]
سوال این است که چه خصوصیت و برکتی در ولادت امام جواد هست دربارهي امام های دیگر چنین تعبیری نداریم؟
در حاشیهی «بحار الأنوار» آمده است که در زمان حضرت جواد(ع)، وضع اجتماعی و معیشتی شیعه خوب بوده است. (بحار الأنوار؛ / )
نمی شود یک قضیه را که حضرت با این عنایت می فرمایند، به چیزی ربط داد که سالها بعد اتفاق میافتد چون هنگام تولد امام جواد(ع) که در رفاه و آسایش نبودند. پس باید به تحلیل تاریخ و مشکلات سر راه شیعیان و خود امام رضا (ع) پرداخت که با ولادت امام جواد آن ها به طور محسوس بر طرف شدند و یا کاهش محسوس پیدا کردند؟
عدم شناخت جایگاه امامت
یک مشکل اساسی و عمومی که از گذشته بود عدم شناخت جایگاه امامت بود چرا که در هر برهه ای به ویژه بعد از شهادت یک امام، انشعابات و فرقه هایی در میان شیعیان پیدا میشد و حتی اختلافاتی از درون خاندان پیامبر اکرم (ص) سر میزد. مثلا وقتی حضرت باقر خواستند وصیت کنند و برای امام صادق عهد گیرند و او را متولی کنند؛ زید بن علی در آن مجلس حاضر بود و عرض کرد: و لو امتثلت فی تمثال الحسن والحسین رجوت آن لاتکون عطیت منکراً برادر عزیز اگر در این قضیه مانند امام حسن و امام حسین رفتار کنی فکر می کنم کار درستی کرده ای؛ یعنی برای فرزندت وصیت نکن و مرا وصیت کن. فقال له یا ابا الحسین ان الامانات لیس و لا العهودبالرسوم و انما هی امور سابقه عن حجج الله عزوجل ( / ) این از باب وصیت و عهد عادی نیست و دست من و شما نمی باشد. در یک نقلی هست که امام موسیبن جعفر(ع) چون خیلی به قاسم پسرش علاقه داشت، میفرمود اگر کار دست من بود او را امام میکردم! قضیه عبد الله افطح را شنیده اید. ایشان 70 روز بیشتر بعد از شهادت امام صادق زنده نماندند و مقام بزرگی هم داشتند؛ ولی چقدر ما فطحی داشتیم!
در بارهي اسماعیل ـ پسر دیگر امام صادق(ع) ـ به خاطر عنایت امام (ع) به او، چه مشکلاتی به وجود آمد؟! حضرت صادق بعد از رحلت اسماعیل وقتی جنازه را به بقیع رساندند سه بار روی جنازه را کنار زدند تا نشان دهند که ایشان فوت کرده است و غایب نشده است. اتفاقا پیش بینی امام هم محقق شد و برخی قائل به غائب شدن ایشان شدند.
برای خود اما م جواد هم مشکلاتی وجود داشت. حتی برخی از بزرگان شیعه برای شان سوالات و ابهاماتی بود و این نشان می داد که جایگاه امامت را به درستی نمینشناختند. علی بن جعفر(ع) عموی مسن امام رضا(ع) بود . محمد بن حسن بن عمار که شاگرد او بود می گوید که علیبنجعفر به خدمت فقبل یده و ...فقال له ابو جعفر اجلس فقال یا سیدی کیف اجلس و انت قائم...
إبن عمّار میگوید: اصحاب او ایشان را مذمت کردند که تو عمویش بلکه عموی پدرش هستی؛ چرا در مقابل این بچه این گونه رفتار می کنی؟ ایشان فرمود که ساکت باشید! وقتی خداوند این محاسن را و شایستگی و اهلیت این مقام را، در من قرار نداده است و این نوجوان را شایسته دانسته است؛ منکر فضل ایشان شوم. پناه به خدا می برم از آن چه می گویید. من عبدی برای او هستم. ( / ) آیا ولادت امام جواد این مشکل را حل کرده بود که مایه برکت خوانده شد؟
عدم امکان ارتباط شیعه با امام موسی بن جعفر (علیهما السّلام)
یکی دیگر از مشکلات که آفت های زیادی را به دنبال داشت شرایط سخت زمان امام موسی بن جعفر علیه السلام بود. آن حضرت 4 سال آخر در زندان بغداد بودند و دسترسی به ایشان مشکل بود و شرایط تقیه بود. مامورین هارون به دنبال این بودند که ببینند بعد از امام کاظم چه عکس العملی از ناحیه امام رضا صورت می گیرد. گزارش دادند که علی بن موسی رفته بازار؛ یک سگ، یک قوچ و یک خروس را خریداری کرده است. حکومت خیالش راحت شد که امام رضا دنبال پرورش حیوانات رفته است. لذا وقتی که بعدا امام درب خانه را به روی دیگران باز کرد و اظهار امامت نمود، مامور دیگر گزارش به حکومت داد و آنها از گزارش های متناقض مامورین خود ناراحت شدند.
امام (ع) در بیعت گرفتن برای امامت خود تلاش کرد لذا یکی از مشکلات حضرت رضا (ع) همین بود که جمعی از اصحاب خوب و برخی معترضین می گفتند چرا مثل پدرت تقیه نکردی؟ این سابقه نداشته که اهل بیت علنی دعوت به خود کنند. حضرت تشبیه کردند که وقتی پیامبر خانوادهاش را دعوت به اسلام نمود و ابولهب تهدید کرد؛ فرمود اگر یک مویی(به تعبیر ما) از سر من ابولهب کم کرد، بدانید من پیغمبر نیستم . حالا اگر هارون توانست یک ذره به من خسارتی وارد کند و خون من را بریزد بدانید من امام نیستم!
یعنی خود تقیه نکردن شده بود یکی از مشکلات. آیا ولادت حضرت جواد که اعظم برکهً بر شیعه بود می، تواند ربط داشته باشد؟ توضیحاتی عرض خواهم کرد.
اعتقاد به این که امام هفتم امام قائم و امام زنده است
اعتقاد بین شیعه که حضرت موسی بن جعفر قائم هستند و زنده هستند، بر اساس روایاتی است که گرچه برخی علما به صورت کلی گفتهاند ساختهي واقفیهاست ولی در برخی روایات خود امام موسی کاظم(ع) توجیه کرده اند. از امام پنجم و ششم درباره قائم بودن امام موسی(ع) روایت آمده که یک روایت این است که «سابعنا قائمنا». این را به امام موسی تفسیر کرده اند. البته برخی گفته اند اگر امام صادق(ع) گفته باشند، سابع امام زمان(عج) میشود؛ ولی این روایت فقط از امام صادق نیست و از امامان دیگر نیز هست.
این روایت را رجال کشی با سند خودش از
[مراجعه و آدرس و تقویم عبارت]
داود رقی به امام رضا عرض کرده که آن چه دل من را نسبت به شما خلجانی از شک ایجاد کرده که امام هستی یا نه و هنوز دلم قرص نشده است حدیثی است از ضریخ محاربی که اما جعفر شنیده ام که سابعنا قائمنا ان شائ الله .. یا داود بن ابی کلده اما والله ... حضرت استشد به جریان موسی و خضر کردند که اگر موسی به آن عام نگفته بود که سوال نمی کنم ولی وال کرد. اگر ان شائ الله نگفته بود سوال نمی کرد ولی با ان شائ الله راه را برای سوال کردن خودش باز گذاشت و همینطور ابو جعفر اگر ان سشائ الله را نمی گفت ...
این جا به امات امام رضا مطمئن شدم
در روایت دیگر، وقتی حسن بن حسن با معرفی امام رضا(ع) توسط امام موسی(ع) مواجه می شود که بعد ازمن علی بن موسی، امام هست؛ گفت: سیدی عذنی من النار فقال ابو عبد الله انک قائم بالامر! این مطلب که قائم اهل البیت، حضرت موسی است ؛ قابل پیش بینی بوده و روایت داشتند و انگیزه هایی برای ترویج این اعتقاد بود. انگیزه ترویج این بود که برخی از وکلای امام موسی(ع) کسانی چون زیاد بن مروان [؟؟]، علی بن ابی حمزه بطائنی و عثمان بن عیسی) پولهای هنگفتی از حضرت پیش آنها بود. زیاد قندی 70000دینار در نزدش بود. عثمان بن عیسی که در مصر بود 30 هزار دینار و چند تا کنیز نزدش بود. [ابی حمزه یا پسرش؟] 30000 دینار نزدش بود. لذا فرصت را غنیمت شمرده و گفتند که موسی بن جعفر نمرده است. حتی امام رضا(ع) نامه به مصر نوشت و از عثمان خواست که پول ها را برگرداند ولی او قبول نکرد و امام استدلال هایی کرد که اموال موسی بن جعفر تقسیم شده بین ورثه؛ ولی آنها قبول نکردند لذا شیخ طوسی در
[ مراجعه و....................]
یک مقدارتقسیم کردندو حتی ده هزار دینار به سوی یونس بن عبد الرحمن فرستادند که شما هم همین حرف ما را بزن.
خود یونس بن عبد الرحمن نقل می کند که بعد از رحلت امام موسی بن جعفر ... الا وعنده اموال کثیر و کان ذلک سبب و... کان فلما رایت ذلک و تبینت الحق و عرفت ....
یکی از کسانی که دچار شک شد خود ایشان بود و می گوید بعد از پی بردن به حقانیت اما م رضا احساس مسئولیت کردم و رفتم مردم را دعوت به علی بن موسی کردم و این دو نفر [ ؟ ] و زیاد بن مروان فرستادند دنبال من که دست نگهدار و گفتم که
[مراجعه و............]
به هر حال قضیه زنده بودن حضرت موسی بن جعفر چنان قوی بود که تا دوران امامت جواد(ع) ادامه داشت و جمعی در آن زمان تبلیغ میکردند که موسی بن جعفر زنده است.
حدود بیست سال دوران امامت رضا(ع) است. از این بیست سال، دو یا سه سال در مرو بودند یعنی حدود سال 200 هجری به مرو آمدند و در سال 202 یا 203 به شهادت رسیدند. از سال 183 که پدرش به شهادت رسید، در مدینه بود و این مشکلات و مسائل در مدینه اتفاق افتاد و مشکلات ولایت عهدی مأمون، افزون بر مشکلات دیگر بود.
مشکل اصلی حضرت رضا(ع)، مساله امامتش بود. [ ؟ ] سؤالات و جوابهایی از حضرت رضا را جمع کرده بود که در یک جا میگوید پانزده هزار مساله و در نقل دیگری دارد که هیجده هزار مسئله بود که عمده شبهاتی بود که پدرتان زنده هست یا نه؟ شما که فرزند ندارید؟ چه کسی پدرت را غسل داد؟ چه کسی شما را غسل میدهد؟
منشأ شکها:
- عدم غسل موسی بن جعفر
مرحوم صدوق دربارة واقفیه نوشت: لهم کلام یقولون انّ الصادق علیه السلام قال ؟؟؟ [اصل عبارت................] لو کان رضا(ع) اماماً لما ذکرتم فی هذه الاخبار انّ موسی غسلّه غیره.
شما طرفداران علی بن موسی میگویید علی بن موسی در مدینه بود و موسی بن جعفر در بغداد بود و اسم میآورید که فلان کس او را غسل داد، پس قبول دارید که علی بن موسی، موسی بن جعفر را غسل نداده در حالی که الامام لا فعیله الا الامام.
البته این دو چیز را میرساند: یکی مسالهی امامت قبلی و دیگری امامت بعدی. ولی چون به امامت موسیبن جعفر(ع) یقین داشتند، فقط در امامت امام علی بن موسی تشکیککردهاند.
این اشکال را حتی علی بن حمزه که همراه چند نفر خدمت امام رسیده بود مطرح کرد که انا روینا عن ابانک(ع) انّ الامام لایلی امره الاّ امام مثله فقال له ابوالحسن. [ ؟ ]
حضرت جواب نقضی دادند که در قضیه کربلا مگر نه اینکه علی بن الحسین در کوفه در زندان عبیدالله بن زیاد بود. حضرت سید الشهداء که در کربلا بود چه کسی غسل داد و یا کفن و دفن کرد؟ یلی امره اعم از غسل، دفن، کفن و... بود.
- فرزند نداشتن حضرت رضا(ع)
حضرت بیش از چهل سال داشت و هنوز فرزند دار نشده بود. محمد بن فضل میگوید:[ ؟ ] قلبت لرضا(ع) ما بال قوم و ؟؟؟ علی موسی بن جعفر قال لعننهم الله ما اشد کذبهم الا انهم یزعمون انی عقیم و ینکرون من یلی هذا الامر من بعدی.
حتی [ ؟ ] بزنطی که از اصحاب اجماع است در چند جا از حضرت سن او را سؤال کردند. او با اسماعیل ابن مهران دعوایش شد سر سن حضرت؛ منشأ این دعوا همین بود. منتها اینها آدمهای خوبی بودند و غیر مستقیم مطرح میکردند تا شبهه آنها برطرف شود.
- مشکل دیگر فرزنددار شدن حضرت بعد از سن زیاد بود که حتی جسارت و تردید کردند در نسبت حضرت جواد نسبت به امام رضا. این را شیخ در بحث «قیّافة» در مکاسب آورده است.
[؟؟؟؟؟؟؟؟]
- سن امام جواد برای امامت
صفوان بن یحیی: قلت لرضا(ع).... ابوالجعفر... فکنت یقول و هب امه لی غلاماً و اترّ عیوننا فلا... فان کان یوم فالی من... فاشار بیده لا... فقلت له جعلت له و هو ابن ثلاث ثنین. قال و ما نصیره... . (؟؟؟؟)
یونس بن عبدالرحمن بعد از شهادت امام رضا(ع) میگوید که وجوه و سران شیعه در خانه عبدالرحمن حجاج جمع شدند و گریه میکردند. یونس بن عبدالرحمن میگوید: دع البکاء... یعنی ابا جعفر ریان بن صلت فقام الیه وضع یدی فی حلقه و لم یزل یعظمه... ان کان امره من الله.
حتی بعد از امامت جواد الأئمه(ع) هم، مساله سن مشکل ایجاد میکرد ولی آن جلساتی که اصحاب در محضر حضرت آمدند و سؤالات متعدد مطرح میکردند و جوابهای عالمانه دریافت میکردند؛ بسیاری از این شبهات را دفع کرد.
خود ولادت امام جوادـ صرف نظر از دوران امامت ایشانـ باعث جلوگیری از انحراف شیعیان شد چون شبهه وقف حتی در سادات موسوی تا قرن چهارم هجری ادامه داشت و اگر وجود مبارک امام جواد(ع) نبود، جریان درست تشیع کاهش بیشتری مییافت. فرزندی از امام رضا که امامت او را تثبیت کرد. بر اساس آن روایت «... که اگر یک نفر را هدایت کند، بیشتر از زمین و هر آنچه بر آن خورشید میتابد ارزش دارد» پس جای تعجب نیست که امام رضا دربارهی ولادتش (وجودش)، چنین تعبیری بفرمایند.