مقدمه معلول نیازمند علت است موضوع بحث ما «زمینههای اجتماعی قیام امام حسین» است؛ موضوعی در خور توجه و دقت که امام حسین به چه دلیل یا دلایلی قیام کرد. این مسئله در جای خود مطرح است، به عنوان یک اصل مسلّم که هر پدیدهای پدیدآورندهای دارد. پدیده بدون پدیدآورنده نمیشود. بههرحال، هر حادثهای که روی میدهد، علتی دارد. گاهی علتِ ظاهر و روشنی است و گاهی علتِ پهنانی است. حتی چیزهایی که ما تصور میکنیم امور خارقالعادهای هستند، مثل معجزات انبیا، عصای حضرت موسی که به اژدها تبدیل شد: «فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى». سبب آن را نمیدانیم، وگرنه سبب دارد. سبب از نظر ما مخفی است؛ زیرا بیسبب نمیشود
در این جلسه سعی میکنم به طور مختصر چند نکته دربارهی موضوع پیوندهای اجتماعی از منظر اخلاق عرض کنم. در یک جامعه یا در یک زندگی جمعی، انواع مناسبات یا تعاملات اجتماعی میتواند رخ دهد. بعضی از اینها موضوع بحث ما نیست، مثل رقابت، تعارض و تزاحمی که بین افراد وجود دارد یا توافقی که از روی رضایت با هم دارند یا عضویت در یک گروه و غیره، میتواند جزء مناسبات اجتماعی باشد که وجود دارد و هر کدام از آنها از منظر جامعه شناختی بحثهای زیادی دارند یکی از این مناسبات اجتماعی که در این جلسه روی آن تأکید دارم
اجمالاً در دو سه دقیقه خلاصه آن بحث را اشاره کرده و در ادامه به تکمله بحث قبلی خواهم پرداخت. در آن جلسه در تعریف فقه فردی و فقه اجتماعی گفتیم که دو نگاه دربارة فقه فردی و فقه اجتماعی وجود دارد. گاهی اوقات فقه فردی به نحوهای از مسائل فقهی که موضوع آن تک تک مکلفین است اطلاق میشود. در برابر فقه اجتماعی که مسائلی که موضوع آنها همه یا بخشی از جامعه هستند اطلاق میشود. از این منظر حکم مجازات سارق چون وظیفه جامعه است به عنوان فقه اجتماعی شناخته میشود. یا در مورد امر به معروف و نهی از منکر چون آن چه مکلف به آن است همه جامعه یا بخشی از جامعه هستند به آن فقه اجتماعی میگویند در برابر فقه فردی و این تعریفی بود از فقه اجتماعی و فردی که براساس نحوة تفاوت مکلفین که مکلف فرد است یا مکلف جامعه است.