نشست علمی روش مواجهه با چالشهای فقهی در دنیای معاصر با نظریه پردازی استاد سید محمد علی Anchorایازی شنبه شب در موسسه فهیم برگزار شد
قبل از ورود به بحث، خوب است که به قلمرو موضوع این جلسه اشارهای داشته باشم. در این جلسه میخواهیم دربارة حکم فقهی مشارکت یا نفی مشارکت غیرمسلمانان در ادارة جامعه بحث کنیم که در این فضای ذهنی ما شکل گرفته است.
287جلسه از سلسله جلسات نظریه پردازی موسسه فهیم با نظریه پردازی حجت الاسلام والمسلمین دکتر محب الرحمان و نقادی حجت الاسلام والمسلمین دکتر پورحسین و با حضور اندیشهوران، فضلا، طلاب و دانشجویان
بسم الله الرحمن الرحیم. موضوع بحث «اقتضائات فقهی حقالناس بودن رأی مردم» است. در انتخابات اخیر، نکتهای به فرهنگ انتخابات اضافه شد و آن طرح حقالناس بودن رأی مردم بود. البته نه به این معنا که این مسأله مستحدث و مخصوص به این انتخابات باشد، تصویری که مقام معظم رهبری نسبت به این انتخابات داشتند و کارهایی که در فضای تبلیغاتی نسبت به این موضوع صورت گرفت، الهامبخش این بود که این مسأله مورد واکاوی بیشتری قرار بگیرد تا ما از رهگذر توجه به این نکته در حوزهی انتخابات و رأی مردم، بیشتر بتوانیم به بحثهای فقه سیاسی و جایگاه آنها در اندیشهی نوین فقه سیاسی پی ببریم. یکی از مباحث آن مخصوصاً با توجه به فقهی و حدیثی بودن واژهی حقالناس و تکرار آن در موارد متعدد روایی و فقهی، این است که بتوانیم بعضی از استلزامات عمومی را که در این فضا قرار دارد، به دست بیاوریم و روی آن کار کنیم. قبل از هر چیزی من یک تعریف اجمالی از رأی،
سالگرد ولادت امام هشتم که یا دیروز و در بعضی منابع مثل شهر آشوب، امروز بوده است، بر همه مبارک باشد. ماه ذیالقعده ماه عبادت و توسل است، البته این ماه، ماه نفرین کردن هم هست. اگر از دست کسی ناراحت هستید، بهترین زمان برای نفرین کردن او، ماه ذیالقعده است. سید بن طاووس میفرمایند «اگر کسی با کسی دعوا داشت، میگفت صبر کن،
موضوع بحث، امتیازهای حوزهٔ علمیهٔ نجف اشرف است. حوزهٔ علمیهٔ نجف خصوصیاتی دارد که کمتر در حوزههای علمیهٔ دیگر دیده میشود. حالا ما نمیخواهیم بگوییم که فقط حوزهٔ علمیهٔ نجف این امتیازات را دارد. ما هیچوقت در تاریخ حوزههای فعال در عرض هم نداشتیم. اینك حکمت الهی است. گاهی حوزههای علمیهٔ اصفهان، قم، سامرا و شیراز فعال بودند ولی آنها در عرض هم نبودند.
جناب آقای پورحسین: بسم الله الرحمن الرحیم. موضوع بحث «بغی و ارتباط آن با نافرمانی مدنی» است. بغی یک واژۀ قرآنی است که در آیه 9 سورۀ حجرات مطرح شده است. «و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی...» اگر 2 گروه از مسلمانان با هم به جدال پرداختند، شما سعی کنید بین آنها اصلاح کنید، اگر گروهی به این اصلاح تن نداد و حاضر نشد که حق را بپذیرد و از حدود خود تجاوز کرد،
الحمدلله رب العالمین ، وصلی الله علی سیدنا محمدصلی الله و علیه وآله وسلم و آله طاهرین . رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري، وَ يَسِّرْ لي أَمْري ، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني، يَفْقَهُوا قَوْلي. امشب شب تولد موسی بن جعفر(علیه السلام)است . ما از دو جهت خوشحال هستیم یکی از جهت اینکه امشب شب تولد است و از جهت دیگر اینکه دوستان در اینجا جمع شده اند .
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی لله علی محمد و آله الطیبین. موضوع بحث بنده دربارهی مکتب اجتهادی قم است. تعبیر من از عنوانی که برای این بحث انتخاب کردم، این بوده است که نگاهی به مکتب اجتهادی قم است. یعنی کاری که ما در این قسمت داریم عرضه میکنیم، به دلیل مسائلی که بعداً توضیح خواهم داد، همهی مسائل مکتب اجتهادی قم نیست.
عنوانی که برای بحث بنده مشخص کرده اند، مکتب فقهی آیت الله بروجردی است. عنوان مکتب فقهی یا مکتب، یکی از تعبیراتی است که تقریباً کاربرد آن زیاد شده است اما واقعیت این است که اصل معنای مکتب فقهی هنوز مشخص نیست و بصورت تسامحی بکار برده میشود. بنده مقدمهی بحث خود را از ترمیم معنای مکتب و معنای مکتب فقهی و چگونگی بوجود آمدن یک مکتب فقهی شروع میکنم. مکتب چیست و چه وقت در مورد یک موضوع میگویند مکتب درست شده است؟ در فقه، اصول یا سایر علوم، مکتب به چه معنا است؟ در شناسایی مکتب این چنین گفته شده است که «اگر جمع و گروهی از فقها در پاسخگویی به یک سری از سؤالات اساسی علمی، با همدیگر به جواب مشترک برسند، به آن مکتب میگویند.» اگر فقهی باشد، مکتب فقهی میشود و اگر اصولی باشد، مکتب اصولی میشود و اگر حدیثی باشد، مکتب حدیثی میشود. ملاک بوجود آمدن مکتب پاسخ مشترک است ، هرچند راه های آنها یک مقدار تفاوت داشته باشد، آنوقت بصورت طبیعی و بر اساس این نکته ای که عرض شد، دو ویژگی خصوصیت و لازمهی مکتب است: